به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «بابای من با سس خوشمزه است»(نوید سیدعلیاکبری)، «نهنگ کوچولو»(لیسا جمیلهبرجسته)، «یک قول کلاغی و یک قول موشی»(فاطمه مشهدی رستم)، «قصههای غار» و «روز شکار»(مرجان کشاورزیآزاد)، «الاکلنگ»(فریده خلعتبری)، «الاغ هیزمشکن»(نویده گوگانی) و «شاه شکمو»(فاطمه سرمشقی) عنوان این کتابها هستند.
رامین، مدیر روابط عمومی انتشارات شباویز درباره این کتابها توضیح داد: «الاکلنگ» داستان یک بچه میمون است که به خاطر رفتارش، همیشه تنها است، اما فکر میکند همه حیوانات جنگل رفتهاند و او مالک جنگل است. یک روز گوریلی را میبیند و با او دوست میشود. گوریل سعی میکند به میمون زندگی کردن، مهربانی و کارهای بسیار مفیدی بیاموزد ولی میمون مغرور یاد نمیگیرد. این گوریل که عضو یک گروه موسیقی است، فقط برای مدتی پیش میمون میماند و برای رفتن به جای دیگری، میخواهد از میمون خداحافظی کند.
وی افزود: «الاکلنگ» داستانی طنز است و در آن سعی شده به کودک آموزش داده شود که چیزهایی را که به او تدریس میکنند، بیاموزد و نتیجه میگیرد که با دیگران دوست و مهربان باشد. مخاطب اصلی این کتاب کودکان گروه سنی «ب» هستند.
رامین دربارهی داستانهای دیگری که به تازگی به چاپ رسیدهاند، اظهار کرد: داستان «بابای من با سس خوشمزه است» برای از بین بردن ترس کودک از تاریکی نوشته شده و میخواهد به کودک القا کند که از تاریکی نترسد. این داستان این کتاب درباره کودکی است که در تاریکی فکر میکند یک غول به سراغ او میآید. این بچه سعی میکند غول را طوری ببیند که دیگر از او نترسد. در ادامه میان این کودک، مادرش و غول مکالمهای آغاز میشود که باعث میشود زمان بگذرد و روشنایی آن غول را نابود کند. مخاطب این کتابها کودکان گروه سنی «الف» و «ب» هستند.
وی افزود: «نهنگ کوچولو» داستان پدر و مادری است که تازه بچهدار شدهاند ولی نمیدانند چگونه جلوی گریه بچه را بگیرند. این پدر، مادر آنقدر از خود شکلک درمیآورند که بالاخره گریه کودک قطع میشود. مخاطب این کتاب کودکان پیشدبستانی هستند.
رامین گفت: «قصههای غار» نیز مجموعهای از چهار داستان است که اتفاقات آن در عصر حجر روایت میشود. در این داستانها پسری به همراه پدر و مادرش در یک غار زندگی میکند و هر روز دست به اختراع چیزی میزند. داستانهای این کتاب بسیار آموزنده هستند.
وی همچنین گفت: «یک قول موشی، یک قول کلاغی» داستان کلاغ و موشی است که با یکدیگر بسیار دوست هستند. یک روز این دو به دنبال غذا میروند. کلاغ یک صابون پیدا میکند و موش هم تکهای پنیر. این دو شب میخوابند اما صبح که بلند میشوند پنیر و صابون را دیگر پیدا نمیکنند. در نهایت به همدیگر شک میکنند اما ناگهان حصارهای کنار دیوار را میبینند که دم روباهی در آنجا گیر کرده و پنبر و صابون هم کنار آن است. از اینجا متوجه میشوند که زود قضاوت کردهاند و دزد صابون و پنیر روباه بوده. از آن روز به هم قول میدهند که دیگر پیشداوری نکنند.
به گفته وی، این کتابها هماکنون منتشر شده اند و به زودی در بازار کتاب توزیع خواهند شد.
یکشنبه ۷ آبان ۱۳۹۱ - ۱۵:۳۷
نظر شما