به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «عالیجناب سیاه» با عنوان فرعی «زندگی و خاطرات سعدی افشار» نخستین کتاب منتشر شده درباره این چهره مطرح نمایشهای سنتی سیاه بازی و تختحوضی است. پیشتر تنها در کتاب «افسانه شبزندهداران» اثر خسرو شهریاری، فصلی به گفتوگو با این هنرمند اختصاص یافته بود.
كمبود آثار درباره پيشكسوتان نمايشهاي سنتي در حالي مشاهده ميشود که این قبیل هنرمندان باید از جایگاهی خاص در عرصه هنر امروزی برخوردار باشند و حتی بدون هیچ دغدغه خاطری در دانشکدهها و یا آموزشگاههای تئاتری، تجربیات خاص خود را به نسل امروز منتقل کنند؛ چرا که برای ماندگاری پیشینه نمایشهای سنتی در تاریخ هنر ایران یا جهان مستلزم آنیم تا به ایجاد موقعیتهای جدیتر پژوهشی و آکادمیک برای آنها بیندیشیم؛ هر چند که میدانیم هنوز بستر واقعی چنین حرکتهایی مهیا نشده است.
عالم در کتابی درباه سعدی افشار به همه زوایایی از زندگی این هنرمند که ممکن بوده برای مخاطب جذاب باشد، پرداخته و سعی داشته تا نکتهای را ناگفته باقی نگذارد. هدف از این کتاب تنها روایت سختیها و مشکلات این هنرمند از کودکی تا بزرگسالی و در نهایت به روی صحنه رفتن اوست. ضمن آنکه در این کتاب مخاطب قرار نیست با نکات حرفهای یا رموز تکنیکی سیاهبازی و نمایش تختحوضی آشنا شود.
لحن کتاب، ساده و صمیمی است و نویسنده برای تالیف کتاب از تنها منبع موجود یعنی خود هنرمند(روایت خود افشار از زندگیاش) استفاده کرده است. این در حالی است که نبود منابع یا مستنداتی درباره زندگی وی، همچنانکه میتواند نشانی از بیعلاقه بودن پژوهشگران نسبت به توسعه پژوهشها پیرامون نمایشهای سنتی ایرانی باشد، میتواند به نوعی از مشکلات نگارش این کتاب نیز حکایت کند.
با اين كه در نویسنده در اين كتاب میتوانست کمی هم به رموز این حرفه از زبان افشار و یا دیگران بپردازد، چنین نکتهای برای کتاب نقص به شمار نمیآید؛ چرا که کتاب از همان اول تکلیف خود را با مخاطب مشخص میکند.
ناگفته نماند که کتاب فصلی به نام «نگاهی به روند سیاهبازی» هم دارد که در این فصل از زبان سعدی افشار مختصری درباره تبارشناسی شخصیت «سیاه» در نمایشهای ایرانی، توضیح داده شده است و همین مقدار هم در راستای روایت بخشی از زندگی سعدی افشار آورده شده است.
البته درباره پارهای از کاستیهای نوشتار کتاب نیز باید گفت که برخی بخشها مبهم ماندهاند. به عنوان مثال در صفحات 28 و 29 کتاب، افشار، هنگام نقل اتفاقات هنگام بیماری و فوت مادر میگوید که زمانی که مادرش در بیمارستان بوده به سختی مقداری پول تهیه کرد و با آن سیب و گلابی خرید و برای عیادت مادرش به بیمارستان رفت که خبر فوت مادرش را به او دادند. این در صورتی است که چند صفحه قبل افشار روایت میکند که در مغازه میوه و ترهباری کار میکرده و صاحبکارش از او راضی بوده است. بنابراین تهیه چند عدد سیب و گلابی نباید برای او سخت بوده باشد.
در نهایت میتوان گفت که باید به کتاب «عالیجناب سیاه» به عنوان یک کتاب ادبی روایی و یک کتاب در حوزه تاریخ شفاهی نگاه کرد و نه کتابی تخصصی در حوزه نمایش ایرانی. «عالیجناب سیاه» را باید به عنوان نخستین کتاب درباره سعدی افشار ارج نهاد.
راقم این سطور امیدوار است که عالم، با تجربهای که از این کتاب به دست آورده، خود دست به پژوهش در شیوههای تخصصی اجرا و دیگر وجوه شخصیتی سعدی افشار بزند و آن را به صورت کتاب منتشر کند.
«عالیجناب سیاه» زندگی و خاطرات سعدی افشار، از سوی نشر پوینده با شمارگان هزار و 100 نسخه، 136 صفحه و بهای 6 هزار تومان منتشر شده است. این کتاب با مقدمههایی از دکتر قطبالدین صادقی و مرتضی احمدی به چاپ رسیده است.
پیشتر به قلم عالم کتاب «دیدار با چهرهها» (گفتوگو با بیش از 100 چهره ادب و هنر معاصر ایران) توسط نشر پوینده منتشر شده است.
شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۱ - ۱۱:۵۹
نظر شما