ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
در این گورستان زیرزمینی که در سالن وسیع آن صدها جسد بحال طبیعی وجود داشت که بعضی از آنها در روی صندلیهای سنگی لمیده و بعضی دیگر نیز در حالات طبیعی در اطراف سالن نشسته بودند حالات آنها طوری بود که انگار مرگ آنها را ناگهان غافلگیر نموده و در حالت بیخبری به طور ناگهانی قالب تهی کرده بودند این مردم نیز لباس از جنس چرم به تن داشتند و داخل آن مکان زیرزمینی نیز بوسیله یک نور سبز رنگ روشن بوده است و علت مرگ آنها را نتوانستند مشخص کنند.
سیلوی گفت: اما چرا این امپراطوری منسوخ شده سر از اینجا در آورده و پدر بزرگ من چه ربطی به این امپراطوری دارد.
دیوید گفت: اما این امپراطوری منسوخ شده نیست. به این تونلهای مسدود نگاه کنید ما قسمتهای کوچکی از این امپراطوری را میبینیم راز، در پشت این دیوارهای مسدود شده است و انسانهایی که با این امپراطوری در ارتباط هستند گردانندگان اصلی وقایع جهان هستند و این آدمها در وقایع و انقلابها ظاهر میشوند و در آن تأثیر میگذارند.
صفحه 192/ وحشی خوب/ خ. ا./ انتشارات همیاران جوان/ چاپ اول/ سال 1391/ 520 صفحه/ 16000 تومان
نظرات