ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
شاید شما هم مثل من این حکم یا جمله را شنیده باشید که نمایشنامهها آثار ادبی هستند که فقط برای اجرا شدن خلق میشوند. حتی بعضیها میگویند که نمایشنامهها وقتی قابل فهم یا لذتبخش میشوند که به صحنه بروند و به اجرا برسند. حتی یک جا دیدم نوشته بودند که نمایشنامهها را نمیشود خواند مگر این که اصول خواندنشان را به مردم یاد بدهند. نظر شما را دربارهی این جملهها نمیدانم ولی به نظر من این جور حکمها نمیتوانند کاملاً درست یا غلط باشد. نمیتوانند کاملاً درست باشند چون اگر دقت کنیم خیلیها را در اطرافمان میبینیم که مرتباً نمایشنامه میخوانند و از خواندن نمونههای این شکل یا قالب ادبی لذت میبرند. این افراد حتی ترجیح میدهند که قبل از تماشای اجرای یک نمایشنامه، نسخهی چاپ شده یا ادبی آن را مطالعه کنند چون عقیده دارند که اجراهای صحنهای نه تنها خدمتی به نمایشنامهها نمیکنند بلکه از یک طرف باعث میشوند تا محدودیتهای صحنه، روی آنها تأثیر منفی بگذارد و از طرف دیگر برداشتها و استنباطهای خاصی را که متعلق به یک فرد خاص یعنی کارگردان است، به ذهن تماشاگران نمایش تزریق میکنند و همهی برداشتهای متنوع و متعدد دیگری را که خوانندهها در هنگام مطالعه خواهند داشت پیشاپیش و قبل از پیدایش نابود میکنند.
صفحه 42/ نویسش در نمایش/ دکتر مهدی پور رضائیان / انتشارات کتاب نیستان/ چاپ اول/ سال 1391/ 408 صفحه/ 16000 تومان
نظر شما