به گزارش خبرنگار خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) ،نشست نقد و بررسی كتاب "خرمشهر در جنگ طولانی" عصر پنجم خرداد در پايگاه اطلاع رساني جنگ مرکز اسناد دفاع مقدس برگزار شد. همانگونه كه در خبر اوليه اين نشست اشاره كرده بوديم، گزارش کامل جلسه نقد و بررسی كتاب "خرمشهر در جنگ طولانی" را ميخوانيد.
"خرمشهر در جنگ طولانی" يكي از افتخارات مركز اسناد دفاع مقدس است
دكترحسين اردستاني، رئيس مرکز اسناد دفاع مقدس در ابتدای نشست نقد و بررسی كتاب "خرمشهر در جنگ طولانی" گفت: فتح خرمشهر یک حادثه ، یک رویداد و يك عمليات موفق نظامي نیست؛ بلکه نقطه عطفی در هویت یابی تاریخ ملت ایران است. زیرا بافتح خرمشهر، پیروزی انقلاب اسلامی در جوامع بین المللی تثبیت شد.
وي افزود: فتح خرمشهر علامت هشداري براي همسايگان و سايركشور هاي جهان بود كه بفهمند وضعيت جدیدي در ايران اتفاق افتاده و از اين پس بايد با يك ملت و يك دولت جديد در ايران در تعامل باشند.
دكترحسين اردستاني ،موفقيت كشور ايران را درطول هشت سال جنگ تحميلي، در رهبري حضرت امام خميني(ره) عنوان کرد و افزود: بينش عميق و آيندهنگري امام (ره)، استقامت و تحولي در صحنههاي نبرد به وجودآورد كه سرآمد و نقطه عطف تاريخي آن، آزادسازي خرمشهر بود. از طرف ديگر ،رژیم بعثی عراق كه با حمايت سياسي، اقتصادي، تسليحاتي و بينالمللي آغاز گرجنگ بود،سقوط كرد و هيچ اثري از آن باقي نمانده است.
رئيس مرکز اسناد دفاع مقدس اظهار داشت: امروز و هنگامي كه مهمترين حادثه تاريخ جنگ را پاس و بزرگ ميداريم، به بررسی يكي از مهمترين كتابهاي مركز به نام كتاب "خرمشهر در جنگ طولاني" که جزء بهترين آثار مركز اسناد دفاع مقدس است، ميپردازيم.
وی افزود:من در چند جلسه گذشته نقد و بررسی کتابها حضور داشته ام و از همه كتابها راضي ام. مدعوين مستحضرند و ميدانند كه راويان همراه فرماندهان و رزمندگان در صحنههاي نبرد دويده و اين آثار را جمع كرده اند. تفاوت جلسات نقد كتاب مركز اسناد دفاع مقدس با ديگر مراكز در اين است كه ما خود همه اسناد را جمع آوري كرده ايم و در ميان نبردهاي هشت سال دفاع مقدس، عمليات بيتالمقدس جايگاه ويژهاي دارد. کتاب "خرمشهر در جنگ طولانی" هم ،كتاب ويژهاي است و اين كتاب ارزشمند يكي از افتخارات مركز اسناد دفاع مقدس محسوب مي شود.
شاهد "خرمشهر در جنگ طولانی" سخن گفت
دکتر محمد رضا سنگری، پژوهشگر ادبیات دفاع مقدس در نشست نقد و بررسی كتاب "خرمشهر در جنگ طولانی" ضمن ارزشمند دانستن این کتاب گفت: ابتدا از اين زاويه كه آن روزها را درك كردهام، میتوانم وارد موضوع و نقد کتاب بشوم. زیرا از اول جنگ در خرمشهر و جزء 64 نفر آخري بودم كه از خرمشهر به سمت آبادان آمديم.
وی افزود: كتاب "خرمشهر در جنگ طولانی" كار بسیار ارزنده و زيبايي است. مرا به متن خاطراتم ميبرد. كتاب را چند بار خواندم و پاي بسياري از صفحات آن اشك ريختم. کتاب "خرمشهر درجنگ طولانی" مرا واداشت كه حتي بعضي منابع و مأخذ ديگر را و حتی يادداشتهاي روزانهای راکه در مقاومت خرمشهر نوشته بودم، با دقت و نگاه ديگري مرور کنم و آن روزهای سراسر حادثه را یک بار دیگر به یاد آورم. از ارزشهاي كتاب"خرمشهر درجنگ طولانی" هر چه بگوييم، كم گفتهايم. كاري بسيار لازم و بايسته و خلق شده در زمان خودش است كه اگر نگارش اين كتاب با يكي دو سال تأخير اتفاق ميافتاد، جز اينكه بعضي حافظهها را از دست ميداديم و برخي از خاطرهها كم ميشد و بعضي از خاطره سازان و خاطرهآفرينان در دسترس نبودند، حاصلی در پی نداشت. فاصله زماني نوشتن این کتاب با حادثه بسيار بسيار كم بود و همین مساله بر ارزش كار افزوده است.
پژوهشگر ادبیات دفاع مقدس اظهار داشت: روشمندي در كار تدوین تا حد زيادي محسوس و ملموس است و معلوم ميشود نویسندگان این کتاب هر يك با طرح ذهني خودشان این کتاب را نوشتهاند. جای سوال است که چگونه اين چند نفر خودشان را با همديگر هماهنگ كردند؟
وی با اشاره به چاپهاي قبلي کتاب گفت: کتاب را با چاپهای قبلی تطبيق دادم. كاملاً احساس ميشد كه نگاه نویسندگان نسبت به چاپهای قبلی کتاب كاملتر و دقيقتر شده است.
دکتر سنگری افزود: مقدمه كتاب فوقالعاده زيبا و رسا نوشته شده و اگر در پايان کتاب به عنوان نتيجه آورده میشد ،شاید بهتر بود. زیرا عصاره و خلاصه همه كتاب درآن ذکر شده است. این مقدمه نشان دهنده تكامل ذهني، قلمي و نگاه نویسندگان و استادان عزيزي است كه اين كتاب را نوشتهاند.
وی به نقاط ضعف كتاب "خرمشهر درجنگ طولانی" هم اشاره کرد و گفت: در مطالعه قسمتهایی ازکتاب دچار تعجب میشدم. زیرا احساس میشد که نویسندگان در یک نوع سرگردانی به سر میبرند. اگر رویکرد تاریخی است، نویسندگان میتوانستند در بیان حقایق سیر تاریخی دقیقتری پیدا کنند. رويكرد در نگارش تا حدي مبهم و گم است. يعني مشخص نیست نویسندگان با كدام نگاه، رويكرد و ره يافت وارد قلمرو نگارش شدهاند. به نظر ميرسد در يك تلواسه و گاه در نوعي سرگرداني به سر ميبرند. قلم سمت و سوی مشخص و روشنی ندارد. زماني رويكرد تحليلگرانه است. يعني به سمتي ميرود كه حقايق و حوادث مستند را كنار هم قرار ميدهد و سپس اينها را تحليل ميكند و از چينش يا چيدمان در كنار هم مثل قضيه منطقي ،به نتیجهای میرسد. اما ممكن است روش تحليل گرانه ما اينگونه نباشد و چنان فضا و زمينهرا بسازد كه مخاطب به نوعي نتيجهگيري ديگر برسد. اگر فرض كنيم روشي كه نویسندگان این کتاب انتخاب كردهاند، روش تحليلگرانه يا رويكرد، رويكرد تاريخنگارانه است، ميتوانست يك سير تاريخي دقيقتري پيدا بكند.
پژوهشگر ادبیات دفاع مقدس اظهار داشت: در بخشهايي از كتاب شتابزدگي ديده ميشود. حوادث روزهاي اول تا 10 مهر ماه 1359 را خيلي ريز و دقيق نوشتهاند، اما از دهم به بعد تا بيست و يكم كه اتفاقاً اوجگيري حوادث است و خيلي اتفاقات شگفت و شگرف راكه در خرمشهر روي مي دهد، با شتابزدگی نوشتهاند و از روز بيستويكم به بعد سرعت و شتابزدگي خيلي بيشتر ميشود. نميخواهم بگويم نویسندگان کتاب در ثبت این روزها بيحوصله شدهاند و احياناً به علت اين كه به انتهاي كار رسيدهاند، خواسته اند اندكي سريعتر کتاب را به فرجام و سرانجام برسانند، اما به نظر ميرسد كه اتفاقات و حوادث اين روزها خيلي زياد بوده، ولی در این کتاب به آنها توجهی نشده است.
در خرمشهر ،پا به پاي حادثهها بودم و حتي نامهای ازدو شهید به نام حسين و خواهرش پروين حاجيشاه پيدا كردم، اين نامه و چيزهاي ديگري هم هست كه من در اختيار دارم و اگرمرکز اسناد دفاع مقدس خواست به عنوان سند تقديم ميكنم. من آن روزها در خرمشهر و در بطن حوادث ،شاهد حضور دسته دسته كساني بودم كه از گوشه و كنار كشور به خرمشهر ميآمدند.
وی افزود: در مقدمه کتاب اشاره شده که خرمشهر نماد "مقاومت" و "آزادی" است. اما من خرمشهر را نماد كل ايران عنوان میکنم. زیرا در آن زمان همه ايران در خرمشهر ميجنگيدند و شما ميتوانستيد همه را ببينيد. عشایر بختياري با لباس و برنو به جنگ آمده بودند. دیگر اقشار مردم از جمله بنده فرصت نكرده بوديم حتي لباس نظامي بپوشيم و بسياري از نیروهای سپاه، لباس سپاه تنشان نبود و خدا رحمتش كند؛ من با شهید دشتي و مهدي آلبوغبيش همراه بودم. در مقاومت خرمشهر خانه به خانه حركت ميكرديم. شاید قیاس درستی نباشد اما مشهور است در كربلا وقتي حضرت قاسم(ع) به ميدان رفت، بند نعلين پاي چپش گسسته بود. اين وصفي است که حميدبن مسلم گزارشگر سپاه دشمن ذکر میکند. تحليل خودم از اين مساله این است که وقتي از پاي راست شروع كرد، نگران اين بود كه مبادا كسي پيش از او به ميدان برود. ميخواست با شتاب خودش را به جبهه برساند. به همین دلیل مجال پيدا نمیکند بندنعلین پاي چپرا ببندد.
دکتر سنگری گفت: باور كنيد در جبهه بعضي از رزمندگان دمپايي به پا داشتند و بعضي ابتداييترين وسايل نبرد راهم نداشتند، اصلاً تصوري از جنگ نداشتند. يادم است تعدادي از بختياريها با سلاحهاي لوله بلندي به میدان جنگ آمده بودند كه براي هر گلوله باید لوله آن را تمیز و پر میکردند. آنها نميدانستند چه خبر است و دشمن با چه امكاناتی به جنگ آمده، ما هم كه تجربه جنگي نداشتيم. خدا ميداند نيروهايي به صحنه آمده بودند كه هيچ يك كار بلد نبودند. من تا حدودی کار با ژ – 3 و نارنجک را به آنها ياد دادم . بعضي از بچهها در فاصله حدود 2 روز به گونههاي مختلف نبرد آشنا و به مسائل مختلف سلاحهاي جنگي مسلط شدند. اين شتاب خيلي عجيب بود و در آنجا وجود داشت. يادم است بختياريها يكييكي شهيد ميشدند. تا ميآمدند يك گلنگدن بكشند 10 تا گلوله در سينه آنها خالي ميشد. تصورشان از جنگ، جنگ كوهستاني بود كه يكي از اين ارتفاع يكي از آن ارتفاع با هم بجنگند. خدايش رحمت كند شهيد جهانآرا را . يک شب جمعشان كرد. به من گفت:"بنده خداها را راضی کن برگردند." شهید جهان آرا حق داشت، تعدادشان بسيار كم شده بود. گفتم: "خودت با آنها صحبت کن". شهید جهان آرا صحبت كوتاهي كرد و از آنها خواست که به عقب برگردند. يكي از آنها از وسط جمع بلند شد و با لهجه شیرین بختیاری گفت: «آقا اين جنگ، جنگ نامرديه، همش از آسمون آهن ميبارَه». آنها تا آخرین نفر شهید شدند و به عقب برنگشتند. گروههاي مختلف مردمی و نظامی زیادی بودند که اتفاقاً پس از روز دهم وارد شهر شدند. مثل 120 نفری که از ژاندارمري آمده بودند. وقتي از آنها سؤال كردم كه چه طور شد به خرمشهر آمديد؟ گفتند: اعلام كردند هر كه واقعاً عاشق شهادت است، مي تواند به جبهه برود. من يک لحظه گفتم: تمام خرمشهر از بهترين نيروهای مخلص پرشده،نیروهایی كه 2 و 3 روز بعد شايد 30 نفر از آنها را ديگر نميتوانستم ببينم.
پژوهشگر ادبیات دفاع مقدس اظهار داشت: حضور اين گروهها درکتاب "خرمشهر درجنگ طولانی"ديده نشده. اگر نگاه، نگاه تاريخنگارانه است بايد نوعي روز نگاري در اينجا ديده بشود که نميبينيم و به هم ریختگی وقایع روزها و تاریخها دیده میشود. تفکیک و ترتیب روزها و رويدادها کمتر رعایت شده و رویکرد و روح عبرتگونگی نیز در این کتاب گم شده است.
دکتر سنگری با طرح سوال" چه شد كه چنين شد؟" گفت: قرار بود دشمن خرمشهر را در 7 روز يا كمتر به تصرف در آورد. ولی اشغال با مقاومت 34 روزه مردمی طول كشید. در این کتاب پاسخی به این سوال داده نمی شود.
وی با مرور خاطرات خود از مقاومت مردم خرمشهر اظهار داشت:یادم است وقتی خرمشهر را ترک کردیم ،تمام دیوارخانهها سوراخ شده بود. ماشینی هم که چند زخمي درآن بود و میخواست از پل بگذرد، عراقی ها با آرپی جی آن را زدند. در آن اوضاع يك آدم سادهاي بود که نميدانم چه جوري به جنگ آمده بود، وقتی از روي پل داشت ميرفت برای عراقی ها شكلك در ميآورد، عراقی ها هر كاري كردند که او را بزنند موفق نشدند. خيلي عجيب بود كه او توانست از روی پل بگذرد. ما به سقف پل آويزان شده بوديم. فكر كنم 50 دقيقه طول كشيد تا ما به آن طرف پل رسيديم. چند نفر هم مثل ما وقتي به آن طرف پل رسیدند ،بيهوش شدند. وقتي آنجا چشمم را باز كردم، ديدم اسلحهام نيست، در به در اين طرف و آن طرف را گشتم. بالاخره آقاي فروزنده را پيدا كردم، کسی که در مقاومت خرمشهر سهم زیادی داشت و بازوي شهید جهانآرا بود و متأسفانه در این کتاب به نقش او کمرنگ اشاره شده است. مرا پيش محمد جهانآرا برد و به من اسلحه داد. درآن فضا چشمم به يک زخمي افتاد که سرش را روی زانوی خانم امدادگری گذاشته بود و آن خانم برایش شعر میخواند. هرگز اين صحنه را فراموش نميكنم. دختر شعر ميخواند و آن رزمنده گريه ميكرد، تا اینکه بالاخره روي زانوي دختر به شهادت رسيد. بعد متوجه شدم آنها خواهر و برادرند. آن خواهر بعد از شهادت برادرش خيلي راحت سر برادر را زمین گذاشت و بلند شد و مشغول مداواي ديگران شد. خيلي تعجب كردم، باور كردني نبود، اما مقاومت و استواری این خواهرها ستودنی است. من شاهدجنگیدن دختراني مثل شهید پروين حاجي شاه بودم كه در جبهه ميجنگيدند .
دکتر سنگری با اشاره به مشخص نبودن رویکرد نگارش کتاب که آیا گزارشی، تلفیقی یا تركيبي است و گم شدن بعضی از راویان در طول اثر، گفت: 6 دسته راوی از جمله، اسرای عراقی، نیروهای اعزامی، نیروهای بومی خرمشهر، اسناد و مدارك نیروهای خودی و دشمن و وجود کمرنگ مولف در نگارش این کتاب سهیم بودهاند، اما نویسنده ذکر بعضی از راویان و مشاهدات آنها را فراموش کرده است. همچنین ذکر يك دسته از منابع و مأخذ در این کتاب كم است. زیرا کتاب در سال 1361 نوشته شده و در آن زمان آثار محيط جنگی موجود بوده و از آن جمله میتوان به عكسها و تصويرها اشاره کرد. به نظر ميرسد يك تعداد ديگر از راويان حادثه، در این کتاب گم شدهاند.
دکتر سنگری تصریح کرد: كتاب"خرمشهر درجنگ طولانی" ميتوانست تك رسانهاي نباشد و همراه فيلم يا چند سی دی تجدید چاپ شود. امیدوارم مجموعه آن گفتوگوها و روایت مردمي كه ضبط شده ، موجود باشد و روزي ضميمه کتاب شود.
وی گفت: اگر روزی قرار بشود این کتاب را در سطح جهاني عرضه كنيم ،حداقل بايدتصوري از خرمشهر، مثلاً از نظرگاه جغرافيايي، فرهنگي و سابقه تاريخي در آن ذکر شود و در این کتاب به آن توجه نشده است.
دکتر سنگری به تركيب اجتماعي و جايگاه اقتصادي خرمشهر که مطمع نظر دشمن بود، اشاره کرد و گفت: این سوال پیش می آید كه چرا دشمن اين همه تأكيد بر تصرف خرمشهر داشت؟ آیا صرفاً نزدیکی جغرافيايي يا مسائل و ارزشهاي اقتصادي ، اجتماعي و سياسي این شهر مطرح و مورد توجه دشمن بود؟ این نکات حساس در کتاب عنوان نشده اند و باید در تجدید چاپ مورد توجه قرار گیرند.
وی با اشاره به بعضي از تصاويرکتاب که اصلا مربوط به حادثه مقاومت خرمشهر نيست، گفت: عکس صفحه 179 که کودک زخمی را نشان میدهد، مربوط به حملات موشكي دزفول است. خودم اين شخص را ميشناسم و با او كاملاً آشنايي دارم. اتفاقاً اگر دیوار پشت تصویر کودک را ببينيد، شعار تبلیغاتی و نام زرهانی روی دیوار نوشته شده است. آقای زرهانی در آن زمان نماينده شهر دزفول بود. غير از اين عکس، چندين تصویر دیگر در کتاب دیده میشوند که متعلق به اين فضا نيستند. لازم بود در انتخاب عکس دقتبيشتري می شد.
پژوهشگر ادبیات دفاع مقدس از دیگر نقاط ضعف این کتاب ،به عنوان نکردن اسم عکاسان جنگی اشاره کرد که از عکسهای آنها در این کتاب استفاده شده است. وي افزود: بالاخره اين آثار متعلق به كساني است که آثارشان در تاريخ ميماند. آنها کسانی اندكه در آن موقعيت حضور داشته و اين تصاوير را گرفتهاند و کار حماسی انجام دادهاند وبايد به آنها توجه شود.
دکتر سنگری گفت:اگر زاويه ديد این کتاب راويي است ،مقدار دخل و تصرفهايي هم که نویسندگان در این کتاب اعمال کردهاند، جمعبندي و در پانوشت آنها را ذکر کنید و لطفا در متن و محتوای کتاب دخالت ندهید.
پژوهشگر ادبیات دفاع مقدس افزود: خرمشهر با 4 آبان (روز سقوط) تمام نشد. ما پس از آن تاریخ جنگهاي ايذايي بسیاری داشتيم که هر شب از آب ميگذشتيم و دشمن را اذيت ميكرديم و خواب راحترا از آنها گرفته بوديم. هنوز كه هنوز است به ياد شب سقوط خرمشهر میافتم که ما این طرف آب بوديم و دشمن در شهر، خدا ميداند دلمان نمیآمد يك گلوله از اين طرف به سمت خرمشهر شليك کنیم. از حماسههای رزمندگان در جنگهای ایذایی اسمی برده نشده است. همچنین شبی که دشمن شهر را تصرف کرد؛ هنوز صداي كل زدن نیروهای دشمن را كه درفرمانداري مستقر شده بودند در خاطر دارم. اما در این كتاب از فرمانداري که از نقطههاي ثقل مبارزه بود، مثل مسجد جامع خرمشهر كه هم خواستگاه انقلاب و هم پایگاه جنگ و در حقيقت مركز روحيه دهي، آذوقه و سازماندهي نيروها بود، متاسفانه خیلی گذرا و کمرنگ نام برده شده است.
باید به فكر باز توليد این کتاب بود
علیرضا کمری، پژوهشگر و کارشناس ادبیات و تاریخ دفاع مقدس در نشست نقد و بررسی کتاب"خرمشهر در جنگ طولانی" گفت: اگر ديد دقيق و همه جانبه را معطوف به مساله خرمشهر بكنيم و همه تحقیقات انجام شده درباره خرمشهر را به عنوان زمينه و مقدمات اوليه براي مطالعات جدي قرار دهیم، میبینیم که ماجراي مقاومت خرمشهر یک مساله تمام شده نیست، بلكه موضوع مطالعه تازه آغاز شده است.
وی افزود: در نقد و بررسي ،فارغ از آن چيزي كه در نگاه سياسي، تقليدي، ادبي و احساسي و گزارههاي مربوط به کتاب مدنظر است، خرمشهر در نوشتهها، گفتهها و ساختهها سنگيني ميكند. اين مسالهاي است كه بایدبه آن توجه كنيم، زيرا اگر شناخت درست تاريخي از اين ماجرا پيدا نكنيم، مسائلي هم كه مربوط به خرمشهر ميشود، ممكن است زياد دقيق و عميق نباشند. بنابراين معرفت تاريخي خرمشهر را از جهات مختلف ،پايه و مبنایي براي ورود به بحثهاي فرا تاريخي مركز تحقيقات و مطالعات جنگ سپاه -که اميدوارم اين نامش بماند و بپايد- ميدانم که مبنای نگرش و گرايشی آن به مرور تجربه شده و به دست آمده است و دراین مرکز تسامحاً از آن با عنوان مكتب تاريخنگاري سپاه ياد میشود.
پژوهشگر و کارشناس ادبیات و تاریخ دفاع مقدس اظهار داشت: وقتي كتاب "خرمشهر در جنگ طولاني" به دست من رسید، چيزي كه در وهله اول براي خود من هم جالب بود، اين بود که نام سه تن بهعنوان مولف و نام 6 تن به عنوان محقق در شناسنامه آمده بود. از اين حيث اين نكته را عرض ميكنم كه كارهاي اين چنيني نياز به عقل جمعي و همت گروهي دارد كه خيلي آن را نیاموخته و تمرين نكردهايم . شايد يكي از دلايلي كه اين كتاب را از نوعي ديگر كرده، همين نگاههاي تقريباً گوناگون بوده است.
علیرضا کمری گفت: كتاب در 2 بخش و 10 فصل و دو ضميمه تنظيم شده است. من از فصل اول تا انتهاي فصل 5 را از نظر شيوه، شگرد و موضوع به عنوان بخش اول و از فصل 6 به بعد را به عنوان بخش دوم كتاب ميدانم. بخشهاي نخست كتاب بسيار خوب تأليف شدهاند و مثل دانههاي زنجير حلقه در حلقه افتادهاند و بافت خيلي خوبي دارند. درهيچ قسمتی از بخشهاي نخست كتاب پرسش اضافهاي نديدم. کتاب خيلي خوب و دقيق از نگاه تاريخي و پيشينه شناختي خرمشهر شروع ميشود. من 5 فصل نخست رامقدمه بخش دوم ميدانم. گویی مقدمههاي پياپي را براي متن و بدنه اصلي کتاب كه گزارش واقعیات است، بیان میکنند.
وی یکی از بخش های بسیار مهم "خرمشهر در جنگ طولانی" را مقدمه این کتاب دانست و گفت: سه پيش گفتار و مقدمه براي كتاب نوشته شده كه با دو پيشگفتار جديد كاري ندارم. امادر پيشگفتار چاپ اول نكات جالبي از نوع نگاه تحليلي نظر مرا به خود جلب کرد. مقدمه مفصلیِ كه در چاپ اول کتاب ديده ميشود، يك نوع نگاه فرا واقعي به موضوع است و مقدمه به نوعی چكيده کتاب است. این بخش میتواند مستقل در آخر كتاب آورده شود.
علیرضا کمری افزود: نکته قابل توجه در مقدمه اين است كه به مقاومت 34 روزه اشاره ميكند و این كه اين مقاومت می تواند مبناي كل جنگ ما و كل جنگ ما مبناي استقرار جمهوري اسلامي در وضعيت دفاعي باشد. مقدمه با این توصیف نشان میدهد كه مقاومت 34 روزه چه آثار و تبعاتي به دنبال داشته است. به نظر من بدون اضافهگويي و افزونگويي خيلي خوب مقاومت 34 روزه را تحليل کرده است.
وی به منابع كتاب اشاره کرد و گفت: منابع كتاب عبارتند از گواهي يا اظهار شواهد شاهدان رخداد و كساني كه در آن حادثه حضور داشته اند و اسناد و گزارشات مكتوب از جمله اظهارات فرماندهان اسير عراقي و دیگر یادداشتهایی كه پراكنده از آنها ياد شده است.
علیرضا کمری با اشاره به فصلهای کتاب ،آنها را تشریح کرد و اظهار داشت: فصل نخست به اختلافات قومي و مذهبي و موقعيت روحانيت در قبل از انقلاب اشاره دارد. مسائلي كه باعنوان عوارض ريز پوستي ميشود ازآنها ياد كرد. در فصل دوم گامهاي در جهت سیطره گرایش قومی بر خرمشهر و درگیری بدفرجام گرایشهاي قومی در خرمشهر بررسی میشود. در فصل سوم قدرت گرفتن صدام در عراق و حلقههايي كه در این میان شكل ميگيرند، بررسي ميشوند. يعني از اختلافات قومي شروع ميشود تا به درگيرهاي داخلي می رسد. سپس مساله حمله امريكا به طبس و داستان كودتاي نوژه که پردههاي مختلف يك سناريو بودند، مطرح ميشوند كه اگر هر يك به نتيجه ميرسيدند، تصور ميشود جنگ اتفاق نميافتاد. اما دفاعیات و محاكمات كساني كه در كودتاي نوژه دستگير شدند نشان ميدهند كه اين اتفاقات كاملاً با جرياناتي كه در عراق اتفاق ميافتادند، پيوند داشته و همراه بوده و شکست کودتا با شمارش معکوس آغاز جنگ همراه بوده است. درفصل چهارم تقريباً به جنگ داخلي و انفجارات واردميشويم و در فصل پنجم ،در باره درگيريهاي مرزي و تشدید تحرکات ارتش عراق در شهریور 1359 میخوانیم. در حالي كه هنوز به نقل از كتاب، جنگ برای مسوولان کشور جدي گرفته نشده بود.
وی افزود: آن چيزي كه تا فصل 5 به ذهن مخاطب ميرسد، اين است که تعداد بسيار اندك يا معدودي به نظرشان رسيده كه این درگيري مرزي منجر به جنگ ميشود و بسياري نسبت به اين موضوع بياطلاع اند. مسالهاي كه مهم است چرایی این موضوع است. كتاب در پاسخ به چرایی این مطلب غفلت کرده است. البته پاسخ این سوالها را بزرگان جنگ در کتابهای دیگر دادهاند، اما بحث ما نبود این چراها در کتاب "خرمشهر در جنگ طولانی" است.کتاب باید به چراهایی که برای خواننده به وجود میآید پاسخ بدهد.
پژوهشگر و کارشناس ادبیات و تاریخ دفاع مقدس ادامه داد: در بخش دوم به نامه سردار شمخاني ميرسيم که ظاهراً روز دوم آبان ماه 1359 خطاب به مسلمانان و مسوولان مینویسد که به داد ما برسيد. اين يك سوال مجهولي است كه چه كسي يا چه كساني به چه طريقي بايد پاسخ ميدادند؟ دراينجا ظاهراً صداها در خود منطقه ميمانده! گويي در این کتاب ارتباطي بين حلقههاي تصيمگيري نيست. در حالی که بخش اول کتاب به مباحث تحليلي سياسي و نظامي میپردازد که همان شگرد غالب در مركز اسناد دفاع مقدس است. بخش دوم كتاب يك گزارش نقلي يا واقعه نگاري است كه حتي کمی به آرايههاي ادبي نيز نزديك ميشود، يعني جزءنگاريهاي گرم و لحظهاي وصحنهپردازيهايي همراه با ديالوگ.
وی معتقد است: باید ساختار اين كتاب با تفكيك روزها، محورها و حادثهها نوشته میشد، در حالی که روزها در هم ادغام شدهاند، مخصوصاً وقايعي كه خيلي مشابه اند و خواننده با يك دقت نظر و تفكر، به حوادث روز پی ميبرد و باید در نظر گرفت كه اين كتاب تجارب سال 1361 است و ما از موضع فعلي كتاب را نقد ميكنيم. در واقع بايد ملاحظاتي را برای آن در نظر گرفت. به نظر میرسد اگر اين كتاب با توجه به محور، موضوع و زمان تفكيك بشود، از نظر ساختار شكل شكيلتر و منسجمتری پيدا ميكند.
این پژوهشگر و کارشناس ادبیات و تاریخ دفاع مقدس نقاط قوت کتاب "خرمشهر در جنگ طولانی" را بیان واقعیتها و از جمله فعالیت ستون پنجم، خوف اسارت نیروهای خودی و خوی ددمنشانه دشمن ذکر کرد و گفت: از دیگر واقعیتها در این کتاب اشاره به تعدادی تفنگ 106 است که در انبار پادگان داخل گريس خوابیده، در حالي که رزمندگان دنبال سلاح ميگردند. یا در صفحه 213 فرار عدهاي از رزمندگان و حتي تسليم دشمن شدن بعضی ازآنها و خوف از اسارت نیروهای خودی که به دوستانشان میگویند:" اگر ما افتاديم حتماً به ما تير خلاص بزنيد"، گزارش شده است.
وی افزود: در واقع ميشود گفت حوادث در کتاب "خرمشهر در جنگ طولانی" به تعبير متعارف خيلي مالهكشي نشده و همين مساله موجب شده كه سؤالات بيپاسخ كتاب زياد باشد. کتاب با اين وضع آدم را تشنه و وادار میکند كه براي جنگی كه در خرمشهر اتفاق افتاده ،به يك مجموعه تاريخشناختي جامع و روايت تاريخ شفاهي فكر كند.
علیرضا کمری اظهار داشت: این کتاب با توجه به سال انتشار آن، دلالت تاريخي از جهت ذهنيت و شرح يك واقعه دارد. اما به جاي باز چاپ باید به فكر باز توليد این کتاب بود، زیرا يك نگاه فرا وسيع در تجدید چاپ اين کتاب لازم است. به دلیل اين که این كتاب، يك كتاب مرجع هم هست، در تجدیدچاپ باید به مواردی توجه كرد. از جمله بحث درباره دو قطبي شدن فرماندهي جنگ در اتاق جنگ كه دائم به لحاظ فرماندهي دچار گرفتاري و اضطرابهاست و دیگری مقر فرماندهي كه در مسجد جامع خرمشهر شكل ميگيرد. درکتاب آورده شده كه محمد جهانآرا براي جمعآوري كمك و توضيح دادن وضعيت به اهواز ميرود، منتهي تا سقوط شهر ديگر اثري از او در این کتاب نيست و مشخص نمی شود كه كي و چرا برميگردد؟ بسياري از افراد اسمشان در اين كتاب هست كه ما نميدانيم سرانجامشان چه میشود. خواننده ميخواهد بفهمد كه این مقام و شخصيت نظامي که در خرمشهر حضور داشته، به كجا رسيده؟ آیا شهيد شده؟ ميخواهم بگویم در آن طرح فراگير تاريخ شفاهي ميشود چنان دايره كار را وسيع گرفت كه از يك كار پايه، به تعبيري تاريخ پايهاي درست شود و ارزش مرجعشناسي پیدا کند. حتی فرماندهان عراقي را که در جنگ خرمشهر حضور داشتند و در حال حاضر در بغداد سرگردان و بيكار ند، پیدا کرد و از آنها پرسید كه چه شد؟و چه گذشت؟
این پژوهشگر و کارشناس ادبیات و تاریخ دفاع مقدس در پایان سخنان خود گفت: به هر حال كتاب" خرمشهر در جنگ طولاني" با توجه به زمان انتشارش کتاب بسيار بسيار قابل توجهي است. اما با عنايت به اينكه دامنه اطلاعات، توقع، دانستهها، يافتهها، مخاطبان، اهداف و موضوعاتمان بايد به سمت تكامل و ارتقاء پيش برود، نميتوانيم بر همين ساخت و اسلوب متمركز بشويم. باید به فكر كار جامع باشيم. كار جامعي كه مثلاً يك روايتش مربوط ميشود به خانم سيده زهرا حسيني. او از كساني است كه در دفاع 34 روزه خرمشهر پدر و برادرش شهيد ميشوند و نامي از آنها در اين كتاب نیست. گفتهها و اظهارات او در يك كتاب حدوداً 1100 صفحهای در دست چاپ است. كارهاي مطالعاتي زیادی براي خرمشهر ميشود انجام داد. زیرا خرمشهر يك پروژهاي نيست كه ما آن را بخوانيم و کنار بگذاریم. خرمشهر پروژهاي است كه به نظرم شروع شده و بايستي جايي مثل مركز مطالعات و تحقيقات جنگ در سپاه و ديگر نهادهاي مطالعاتي مربوط به جهاد سازندگي، ارتش و نهادهاي ديگر به اين موضوع اهتمام بورزند. خصوصاً اينكه آنچه در خرمشهر اتفاق افتاد مبنا و پايهاي شد براي شكلگيري همه چيزها در جنگ، حتي ادبيات جنگ.
دانشكده افسري ايران اسلامي در خرمشهر
امیر سرتیپ سید علی اکبر موسوی قویدل در نشست نقد و بررسی کتاب "خرمشهر در جنگ طولانی" گفت: در این کتاب اسمي از دانشكده نظامی برده نشده است. ما در طول تاريخ جنگهاي جهاني، فقط شاهد دو مورد از حضور دانشكده نظامی در جنگها هستیم. يكي به زمان جمال عبدالناصر بر می گردد که در جنگ با اسرائيل،دانشكده افسري را تعطيل کرد و دانشجویان را به جبهه فرستاد. دومين مورد حضور دانشجویان افسری در جبهههای نبرد در طول تاريخ جنگهاي جهاني، در دانشكده افسري ايران اسلامي اتفاق میافتد. 731 نفر دانشجوي دانشكدهافسري با 41 نفر افسر و 24 نفر درجهدار، روز سوم مهر ماه 1359 با هواپيما در اهواز پياده شدند و بلافاصله به آبادان و خرمشهررفتند. آيا اين رقم، قابل گفت و گو نيست؟ ما درگير جنگ بوديم. صدها نفر سرباز و درجهدار و افسر و دانشجوی افسری درخرمشهر و آبادان با نیروهای رژیم بعث جنگیدند و شهید شدند. اما اسمی از این دلاورمردان در این کتاب آورده نشده است. خوشحالم که امیرحسنی سعدي به این نشست نيامدند، زيرا او فرمانده آن تيپ بود. اگر می آمد حتما آزرده و شايد هم بسيار ناراحت ميشد. مطلب درباره این کتاب زياد دارم. ولي از آنجایی كه گفتید: وقت محدود است، بعداً اگر خواستيد آن نکات را به صورت مكتوب خدمتتان تقديم ميكنم. شايد روزي در آينده دور و نزديك این کتاب ترجمه و در اختیار خارجيها قرار بگيرد و در آن صورت ما بايد به ناگفتهها خيلي بها بدهيم.
وی افزود: بيشترين تاسفم از اين است که چرا این کتاب که در سال 1361 نوشته شده و در سال1387 به چاپ سوم رسیده، در تجدید چاپ بازنگري نشده است؟ چرا یک سری از واقعیتها به دست فراموشی سپرده شده اند؟! حتما تاریخ روزی قضاوت خواهد کرد.
نیروی هوایی ارتش یک ماه قبل از جنگ در دفاع از خرمشهر شركت داشت
امیر سرتیپ خلبان علیرضا نمکی در نشست نقد و بررسی کتاب "خرمشهر در جنگ طولانی" گفت: در زمان جنگ فرمانده گردان نیروی هوایی بودم. وقتي عراق به کشور حمله كرد، نيروي هوايي عراق پيشساز نبرد بود. دلم ميخواست اين كتاب مقداری به ابعاد علمي و نظامی جنگ بيشتر توجه ميكرد. يك ماه و 20 روز قبل از جنگ خلبان حميد ذوالنعمتي و خلبان باستانی ،در دفاع از خرمشهر شهيد شدند و 3 روز قبل از جنگ سرتيپ خلبان حسين لشکري در خرمشهر دستگير و اسیر عراقی ها شد.
وی افزود: دفاع از خرمشهر تنها به مقاومت مردمي كه در آنجا بودند، محدود نمیشود. بنده چندين بار گمرگ خرمشهر را بمباران كردم تا کالاها به دست عراقیها نرسد و همکاران من پل تنومه را که لشكر سوم عراق میخواست از آن رد بشود، دهها بار بمباران کردند. دیگر پلهاي سر راه نیروهای عراقی هم بارها بمباران شدند.
خلبان نمکی با اشاره به سیستم فرماندهی نیروی هوایی اظهار داشت: فرمانده وقت نيروي هوايي یک غيرنظامي بود و اصلاً دركي از مسائل تاكتيكي و استراتژي نداشت و اجازه نمیداد نیروی هوایی بيشتر از يك گردان وارد میدان شود. با توجه به محدودیت وقت ميخواهم این مطلب را متذکر شوم كه نیروی هوایی ارتش یک ماه قبل از جنگ در دفاع از خرمشهر شركت داشت، اما اسمی از آن در این کتاب نیامده است.
دکتر سنگری پس از صحبت های خلبان نمکی گفت: خیلی خوشحالم که شما را از نزدیک میبینم. ما هر بار پس از بمبارانهای شما اللهاكبر میگفتیم و برای سلامتی شما صلوات میفرستادیم.
امیر سرتیپ نصرتالله معینوزیری در نشست نقد و بررسی کتاب "خرمشهر در جنگ طولانی" گفت: اين كتاب در عين زيبايي و فصاحت ضعفهایی نیز دارد و یکی از نقاط ضعف آن كوچكنگري است. زیرا كتابي كه نوشته می شود بايد پيام بدهد و اين پيام، هم شامل نوش و هم نيش و هم عبرت و هم آموخته باشد.
وی افزود:یکی دیگر از ابعاد ضعف این کتاب این است که هر كس اين کتاب را بخواند، فكر ميكند در آينده اگر اتفاق مشابهی مثل حمله رژیم بعث به خرمشهر بيفتد،حوادث هم به همين صورت اتفاق خواهد افتاد.
مسائلي بود كه بايد در کتاب نوشته ميشد تا آيندگان بدانند
امیر سرتیپ نصرتالله معینوزیری اظهار داشت: مؤلفان اين کتاب افراد برجسته و دانشمندي اند و آقاي دروديان خود نظريهپرداز و صاحب نظريه است. اما انتظار میرفت در تالیف این کتاب نگاه حقيقتنگر و تحليل رویکردها در كنارهم رعایت شوند. ميدانيد كه اختلافات بين فرماندهان درشروع جنگ چه مشكلاتي براي ايران پيش آورد؟ ما سيستم فرماندهي در صحنه عمليات نداشتيم و هر کس به فکر خود بود. اينها مسائلي بودند كه بايد در کتاب نوشته ميشد تا آيندگان بدانند و در اتفاقات آينده این گونه مسایل پیش نیاید.
وی با گلایه از نویسندگان گفت: درکتاب آورده شده که فلان افسري كه مسوول اتاق جنگ بوده وقتي خبر ناگواري را شنيد، افتاد و بيهوش شد. ولله اين چنین نبوده! اين افسر زخمي شده بود. او افسر شجاع، وطندوست و يار و ياور شهيد صياد شيرازي بود و هنوز هم هست. باور كنيد در موقعيتی كه همراه او به شناسايي میرفتيم و وقتی از بين تركشهای خمپاره عبور ميكرديم ،يك ذره خم به ابرويش نميآورد. من خودم برای عیادت او به بيمارستان رفتم. وقتی هم حالش بهتر شد، به منطقه برگشت.
امیر سرتیپ نصرتالله معینوزیری افزود: وقتي در رأس نيروهاي مسلح ما اشتباه ميشد، سرباز بدبخت چه گناهي کرده؟ آقاي دروديان شما به قوانین سربازی آشنايي داريد. اگر آقاي جهانآرا پرسنل را جمع ميکرد و ميگفت: هر كسي راضي است بماند و هر كسي راضي نيست برود، مگر فرماندهي گردانی که تمام پرسنلش در منطقه پخش است، ميتواند اين را به سربازانش بگوید. فرمانده گرداني كه فرض كنيد از گردان 800 نفرياش 60 نفر باقي مانده باشد، چه كاري میتواند انجام بدهد؟
وي معتقد است: باز هم يك سونگري شده، باز هم تعصب ارگاني در اين كتاب تأثير گذاشته است. زیرا براي سرباز مينويسند تسليم شده یا فرار كرده! اما براي ديگران مينويسند عقبنشيني كرده! در صورتي كه عقبنشيني و فرار دو مقوله متعارضاند.
مهمترين اشكال، جمعبندي احساسي از كتاب است
محمد درودیان، یکی از نویسندگان کتاب "خرمشهر در جنگ طولانی" در این نشست گفت: نگارش اولیه کتاب در فاصله سال های 1361 تا 1363 به طول انجامید و با گذشت ربع قرن از نوشتن این کتاب، نگاه من بیشتر به دنبال موضع نقد این اثر است.
وی درباره روند نگارش کتاب افزود: نوشتن كتاب دو مرحله كلي داشته كه مرحله اول در واقع نگارش اوليه متن است. زمستان سال 1361 شروع كردم و در نيمه يا آخر سال 1363 كتاب را به اتمام رساندم.
درودیان اظهار داشت: ساختارهاي اوليه متعلق به آن زمان است و نقدي به آن موضوع دارم. وقتی نگاه ميكنم، ميبينم در بعضي مسائل هنوز ذهنيت من همان ذهنيت 25 سال قبلِ است. يعني در بعضي زمينهها دچارتكرار شدهايم. بنابراين با اين فاصله زمانی نقد کتاب تا حدودی دشوار است.
وی گفت: احساس كردم كه اين كتاب يک خطوط نانوشتهاي دارد كه شايد نوشتن آن خطوط نانوشته امكان نداشته يا درتوانمندي ما نبوده که آنها را بيان كنيم. ولی آن خطوط نانوشته اثرش را روي كتاب گذاشته و قابل مشاهده هم هست. اگر ما اين فرض را بپذيريم كه هر كتابي قاعدتاً بايد به يك سری مسائل پاسخ بدهد و اگر درباره این کتاب پرسش شود كه فلسفه نوشتنش چه بوده است؟ و اگربخواهیم پاسخ اين سؤال را بدهيم، به نظرم باب نقد باز ميشود و مشخص است که از چه منظري بايد کتاب را نقد کنيم.
نویسنده کتاب "خرمشهر در جنگ طولانی" افزود: موقعي كه وارد خرمشهر شدم ،اولين انگيزهاي كه برای نوشتن کتاب پيدا كردم بحث مقاومت در خرمشهر بود. اين كتاب بر اساس سه نظريه تنظيم شده، ولي مساله اصلی آن مقاومت خرمشهر است. نظریه اول بحث تاريخي خرمشهر و نظريه دوم كه حداقل چند فصل كتاب حول اين محور تنظيم شده، بحث نیرو های انقلاب و ضدانقلاب درخرمشهر است. نظریه سوم، به مقاومت مردم بومی خرمشهر از 20 شهریور و در اوج درگیری مرزی و مقاومت 34 روزه اختصاص دارد. بنابراين شاكله مقاومترا روی نيروهاي بومي گذاشتيم و در حواشي کتاب نقش نيروهاي ديگر را هم ذکر کردیم. کتاب ضعفهايي دارد كه به نظرم يكي از ضعفهاي كتاب همين بخش حواشی آن است.
درودیان درباره اثرگذاری این کتاب بر خواننده گفت: وقتی این كتاب را ميخوانم سوالهای متفاوتی برای من پیش میآید كه اين كتاب چه چيزي در خواننده ايجاد میكند؟ آیا با مطالعه این کتاب يك ايمان و باور قوي در او به وجود ميآيد؟ یا يك اراده بزرگ در شخصيت و روحش شكل ميگیرد؟ يا يك تفكر عميق در او ايجاد ميشود؟ با مطالعه این کتاب به دلايلي، هيچ يك از این موارد را به تماميت در خود احساس نكردم. همیشه برایم سؤال بود که چرا چنین احساسي به من دست نميدهد. لذا احساس كردم آن بخش نانوشتهاي كه عرض كردم، شايد در این احساس مؤثر بوده است. من زماني اين كاررا شروع كردم كه مقاومت خرمشهر تمام و شهر هم آزاد شده بود. ولي این روند بر زندگي بچههايي كه خرمشهری بودند هيچ اثري نگذاشته بود. يعني هنوز همان دربهدري و گرفتاريها را داشتند. آدمهايي بودند كه دو شوك بزرگ بر آنها وارد شده بود. درست است كه خود مقاومت اسطوره است. ولی آنها در مقاومت 34 روزه شكست خورده بودند و هر روزاز اين طرف آب به آن طرف آب و به شهرشان نگاه و با خاطراتشان زندگي میكردند. نگاه آنها به این شکست با نگاه ما كاملا متفاوت بود. اتفاق ديگر براي بچههاي خرمشهر اين بود كه آنها را برای عمليات بيتالمقدس جمع كردند و فرمانده آنها آقاي عبدالله نوراني، از بچههای آتشنشاني بود و در مقاومت 34 روزه فرمانده یک محور نبرد در شهر و بعد هم فرمانده تيپ 22 شده بود. قرار بود كه زير نظر قرارگاه نصر و به فرماندهي شهيد باقري از جنوب مواضع دشمن در شمال خرمشهر و تقريباً از كنار كارون دور بزنند و وارد شهر بشوند. خدا رحمت كند شهيد گركاني را كه راوي ما در آنجا بود . اين تيپ موفق نشد و خيلي از بچههاي خوب خرمشهر شهيد شدند. يعني آنها فاتحان خرمشهر نبودند، در صورتي که 20 ماه در انتظار بودند تا شهرشان توسط خودشان آزاد بشود. الان كه من نگاه ميكنم ميبينم شايد علت مهم روح حاكم بر اين كتاب ـ بهرغم آن جذابيت خاصي كه در روايت تاريخي از مقاومت در يك شهر دارد ـ بخش نانوشته خاطرات و گفته های این عزیزان است که جاي آن در كتاب خالی است.
درودیان منابع این کتاب را اسناد سپاه پاسداران، ارتش، شهربانی، فرمانداری، استانداری و روایت کسانی که در خرمشهر بودهاند، ذکر کرد و افزود: آقاي محمد فروزنده مسوول اطلاعات سپاه خوزستان بود. خيلي حافظه قوياي داشت. ظرف 3 ساعت كل جريان مقاومت خرمشهر و آزادسازی آن را توضیح داد. شهيد بهروز مرادي هم ما را به پليس راه خرمشهر برد و از آنجا که عراقيها وارد شهر شده بودند تا پایان مقاومت 34 روزه را توضیح داد. 5 ساعت از صحبت های او را ضبط كردم.آنقدر دقيق توضيح ميداد كه من همان موقع احساس ميكردم يك فيلمنامه است و ما نوارش را داريم. بنابراين منابع دست اولي كه ما استفاده كرديم، چه اسناد و چه گفتوگوها با افرادي است كه آن زمان بودند و حضور ذهن داشتند. اسامي آنها در کتاب ذکر شده و كم نظير است. آن زمان كه كتاب را شروع كرديم هيچ جمعبندي در مركز مطالعات و تحقیقات جنگ درباره استراتژي آمريكا در جنگ نشده بود. لذا ما احساس كرديم براي بررسي مقاومت در خرمشهر اطلاعات مقدماتی مورد نياز است. بنابراين بخشي از آنها به کتاب اضافه شد. خدا رحمت كند آقاي دلشاد تهراني را، مسوول اطلاعات ژاندارمري شده بود. ما یک آشنايی قديم با او داشتیم. تمام اسناد ژاندارمري و گزارشهاي كمنظيري را که گردآوري كرده بود، در اختیار من قرار داد و از آنها در کتاب استفاده كردم.
وی در ادامه گفت: در نقد کتاب گفتند که جهتگيري كتاب مشخص نيست، میتوانم بگویم هر كسي اين ظرفيت را دارد كه از كتاب يك برداشت و يك انتظاراتي داشته باشد.
محمد دروديان اظهار داشت: وقتي از خرداد سال 1360 تاريخنگاري جنگ را در سپاه شروع كرديم، حوزههاي مختلفی را برابر معابر ورودي ارتش عراق به کشور و نيرو براي ثبت و ضبط رویدادها گذاشتيم. شهيد گرگاني و آقايان مستوفي و زمانزاده به خرمشهر رفتند. ما بسياري از ذهنيتهای این کتاب را در سال 1360 گرفتيم. مثلا خواهران اصلا مايل نبودند گفتوگو كنند. ميگفتند در خانه ضبط ميكنيم. از شهيد جهانآرا يك نوار فيلم تلويزيوني كه هميشه پخش ميشود و يك نوار صوتي داريم. خود شهيد جهانآرا ضبط را از راوي ما ميگيرد و 45 دقیقه مقاومت خرمشهر را توضيح ميدهد. آن زمان نیروها در صحبت كردن اكراه داشتند. كل اسناد محاكمات و بازجويي عاملان كودتاي نوژه را در دادسراي نظامي خواندم واز مستندات آن در کتاب استفاده كردم.
نویسنده کتاب "خرمشهر در جنگ طولاني" در باره اهمیت ندادن به بخش فرهنگی خرمشهر در کتاب گفت: اسناد و عکسهایی را درباره چگونگی و ریشه و قدمت تاریخی خرمشهر ، همراه مقدمه جمع آوری کردم. احتمالا آقاي هادي نخعي ـ يكي از نويسندگان ـ به ملاحظاتي آنرا حذف كرده و اين مقدمه را نوشته است . منتهي اشكالش اين است كه كتاب يا بايد محورش خرمشهر از تاريخ تا انتها، يا مقاومت 34 روزه باشد و بخشهاي زايد كنار برود و بر محور اصلی کتاب تمركز شود.
وی افزود: در خصوص مقاومت نظامي، ما جنگ را در خرمشهر به سه مقطع سازماندهي كرديم. اما آقاي مهدي انصاري ـ يكي ديگر از نويسندگان كتاب ـ بعدا با منابعي كه به دستش آمد، اين منابع را به روز كرد. در صورتي كه من معتقدم به روز كردن، درست نيست. چون جنگ يك برشهايي دارد. مثلا 10 و 11 مهر 1359 فرازی درتاریخ جنگ این مملکت است و تحليل نظامي ما از مقاومت مردم در مسجد جامع خرمشهر ـ که پایگاه سازماندهي مقاومت در خرمشهر ـ و همچنین پل خرمشهر ـ که كل خرمشهر را به عقبه و بيرون خرمشهر متصل ميکرد ـ بود. اگر ميخواستيم كتاب شامل تحليل نظامي بر مقاومت باشد، باید بر مدار اين نقاط ثقل حركت می کرد كه حركت نميكند و مهمترين اشكال اين كتاب اين است كه صفحه 468 يك جمعبندي احساسي از كتاب ارائه کرده است. در صورتی که باید جمع بندی تحلیلي تاريخي و نظامي می کرد.
درودیان در پایان گفت: کتاب "خرمشهر در جنگ طولانی" قابليت كار بر خرمشهر را نشان میدهد نه سقف كار بر خرمشهر را. ما دو كار ميتوانيم انجام دهيم. تمام منابع منحصر به فرد و اسناد را دوباره پياده كنيم و يك بار ديگر با يك رويكرد مشخص ـ مثل مقاومت در خرمشهر ـ کتاب را بار دیگر بنويسيم يا دوستاني از بيرون بيايند و درباره دانشكده افسري ارتش و نيروهاي مردمي بنويسند و همه اينها را نظم بدهیم و يك كار جديد بنويسم.
نشست نقد و بررسی كتاب "خرمشهر در جنگ طولانی" عصر پنجم خرداد در پايگاه اطلاع رساني جنگ مرکز اسناد دفاع مقدس برگزار شد.
دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۷ - ۲۰:۱۵
نظر شما