جمعه ۳۱ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۸:۰۰
سِرِّ دلبران

ايبنا - خواندن يك صفحه از‌‌ يك كتاب را مي‌توان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعه‌اي از اكسير دانايي، لحظه‌اي همدلي با اهل دل، استشمام رايحه‌اي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...

نقش سخن گفتن در زندگی انسان 

یکی از توانایی‌های مهم انسان که او را از دیگر موجودات زنده متمایز می‌کند، توانایی سخن گفتن است. هر انسانی اندیشه‌ای دارد و قدرت سخن گفتن؛ و این دو در ارتباط با یکدیگر می‌توانند به بالندگی و باروری برسند. لذا انسانی که می‌تواند خوب فکر کند، می‌تواند خوب سخن بگوید و انسانی که می‌تواند خوب سخن بگوید، می‌تواند خوب فکر کند. در واقع گفتار هر فرد هم برآمده از تفکر اوست و هم ایجاد کننده‌ی تفکر وی. اگر نطق از انسان گرفته شود، فکر نیز از او گرفته خواهد شد. به همین دلیل افرادی که از نعمت شنیدن و سخن گفتن محروم هستند، به درجات بالای تفکر نخواهند رسید. در مقابل، انسان‌های نابینایی را می‌بینیم که به دلیل برخورداری از توانایی سخن گفتن و شنیدن، توانسته‌اند به مدارج عالی تحصیلی و اجتماعی برسند؛ در حالی که از نعمت چشم ـ که بیشترین وسیله‌ی ارتباطی و شناختی ما از دنیای بیرون است ـ محروم بوده‌‌اند.
کسی که ذائقه شیرین دارد، زبانش نیز به تبع ذائقه‌اش، نرم و شیرین است و کسی که ذائقه‌ تلخ دارد، زبانش و لحنش نیز تلخ و آزاردهنده است و این لحن، اثر تخریبی زیادی بر افراد می‌گذارد.
اینکه می‌گویند: «زبان خوش مار را از سوراخ بیرون می‌کشد.» اشاره به سخن شیرین دارد و در مقابل، اینکه می‌گویند: «زبان سرخ سر سبز می‌دهد بر باد.» مربوط به تلخی کامی است. وقتی در مقام شوخی به یکدیگر می‌گوییم: «اگر این زبان را نداشتی چه کار می‌کردی؟» اشاره به کسی است که می‌تواند خیلی از قصورات خود را با زبان و ذائقه‌ی شیرینش جبران کند.

صفحه 135/ سِرّ دلبران/ امیرحسین بانکی پورفرد/ انتشارات حدیث راه عشق/ چاپ پنجم/ سال 1392/ 280 صفحه/ 6500 تومان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها