ابوتراب خسروي، داستاننويس گفت: با توجه به مطالبي كه از حسن روحاني، رييسجمهوری خوانده و شنيدهام معتقدم كه ايشان فردي با سعهصدر و حسننيت هستند و اميدوارم با برنامههايي كه ارايه ميدهند، مشكلات حوزه کتاب برطرف شود.-
نويسنده كتاب «هاويه» ادامه داد: آنچه مهم و مورد توجه تلقي ميشود، اتفاقهايي است كه در عمل در مساله چاپ و نشر كتاب رخ خواهد داد تا در آينده تاثير و بازده اين برنامهها مشخص شود.
وي در پاسخ به پرسش «آيا سپردن مميزي به ناشران ميتواند شرايط بهتري را براي اهالي اين حوزه به وجود آورد يا خير؟» گفت: به اعتقاد من اين موضوع، شرايط را بدتر ميكند زيرا ناشر براي چاپ هر كتاب سرمايهگذاري ميكند و طبعا چشمانتظار بازگشت آن به چرخه مالي نشر است. اين مساله سبب ميشود كه ناشر همواره منافع خود را در خطر ببیند و در نتيجه آن، از انجام كاري كه ذرهاي شك داشته باشد، خودداري كند.
نويسنده كتاب «ديوان سومنات» افزود: البته بايد به ناشر هم حق داد زيرا با موردي كوچك، امكان جمعآوري كتاب مورد نظر وجود دارد. ناشر نيز سعي ميكند پولش را با باخت از دست ندهد و كتابهايش، خمير نشوند. در هر صورت وجود اين مسايل به چرخه كار فرهنگي لطمه وارد ميكند.
خسروي با بيان اينكه اين امر حتي باعث خود سانسوري نويسندگان نيز ميشود، ادامه داد: ابتدا بايد دانست كه ساز و كار اين برنامه چيست و آيا لزومي براي وجود سانسور وجود دارد يا خیر؟
نويسنده كتاب «ملكان عذاب» افزود: من معتقد به سانسور و مميزي نيستم. حساسيت مديران فرهنگي اين است كه مبادا حرفي زده شود كه به تبع آن آسيبي به عفت عمومي وارد شود اما بايد اين موضوع را در نظر داشت كه اين قشر فرهنگي، خود در راستاي فرهنگ گام برميدارند و كاري كه انجام ميدهند، در همين حوزه جاي ميگيرد.
اين نويسنده ادامه داد: شعرهاي كلاسيك ما پُر از مطالب مغاير با مميزي است. براي مثال در ديوان حافظ بارها از كلمه «شراب» استفاده شده يا در مثنوي معنوي، مطالبي از اين دست بسيار است اما آيا وجود اين كلمات و مضامين آسيبي به فرهنگ ما وارد ميكند؟!
نويسنده كتاب «اسفار کاتبان» افزود: بايد اين مطلب را در نظر داشت كه مفاهيم و معنويت در اين كتابها، با استفاده از اين كلمات و بهكارگيري آنها، نزول نمييابد. اگر اين چنين باشد پس نبايد هيچ مطلبي در هيچ رسالهاي آورده شود.
وي با بيان اينكه آدمي وجودی چند بعدي است، ادامه داد: انسان داراي نفس و عقل است و نميشود از او خواست كه از نفس نگويد. بايد قبول كرد كه در ذات زندگي هر فردي مسايلي وجود دارد كه در نتيجه آن، ممكن است نسبت به موضوعهاي مختلف واكنشهاي متفاوتي داشته باشد. انساني كه از پاكي روح برخوردار نباشد، با هر مسالهاي به بيراهه كشيده ميشود.
خسروي با اشاره به احساس مسووليت نويسندگان ادامه داد: به عنوان يك نويسنده معتقدم كه همانقدر كه مديران فرهنگي در قبال اين موضوع، خود را مسوول ميدانند، نويسندگان نيز داعيه معنويت دارند و احساس مسووليت ميكنند. به اعتقاد من وجود دلايلي اينچنيني كافي است كه به لزوم وجود مميزي معتقد نباشم.
اين نويسنده با بيان اينكه بايد از روش ديگري مسايل را بررسي كرد، ادامه داد: گاهي جرمي در متن قصه اتفاق ميافتد و امري مغاير اصول اخلاقي رخ ميدهد و شايد بيم تاثير آن نيز وجود داشته باشد. به اعتقاد من در اين شرايط بايد، بر طبق قانون با نويسنده برخورد و نويسنده بر اساس قانون قضايي كشور محاكمه شود.
خسروي افزود: البته اين در امر تنها باید زمانی اتفاق بیفتد که نويسنده يا شاعر، جنايت و بياخلاقي را دامن بزند و جامعه تحت تاثير اين امر قرار گيرد.
وی تاکید کرد: نويسنده، شاعر و ناشر درصدد رشد فرهنگ و فرهنگسازي هستند. بايد از تصميمگيريها و مميزيهاي سليقهاي خودداري كرد تا كلاف سردرگمي كه به وجود آمده با درايت باز شود.
ابوتراب خسروی، داستاننويس، در سال 1335 در شهر فسا متولد شده است.
وي به دلیل شغل نظامی پدرش، سالهای جوانیاش را در شهرهای مختلف ایران گذراند. خسروي كه شاگرد هوشنگ گلشیری بوده است، لیسانس آموزش ابتدایی دارد و سالها در شیراز به کودکان عقبمانده ذهنی آموزش داده است.
از آثار او ميتوان به نامهاي «هاويه»، «ديوان سومنات»، «اسفار كاتبان»، «رود راوي»، «ويران»، «اسفار كاتبان»، «حاشيهاي بر مباني داستان» و «ملكان عذاب» اشاره كرد.
اين نويسنده جوايز متعددي از جمله «مهرگان ادب» برای رمان «اسفار کاتبان»، چهارمین دوره جایزه «هوشنگ گلشیری» برای رمان «رود راوی» و یازدهمین دوره همين جایزه را براي رمان «ویران» به دست آورد.
نظر شما