دکتر شهین اعوانی که حدود 40 سال سابقه شاگردی دکتر رضا داوری اردکانی را دارد، ضمن انتقاد از نحوه تالیف جدیدترین اثر استادش، نامشخص بودن جامعه مخاطب این کتاب را از معایب آن دانست.-
وی ادامه داد: کتاب دکتر داوری در دسته کتابهای مجموعه مقالات قرار گرفته است. البته درست است که تمامی مقالات درباره اخلاقاند اما مخاطب این کتاب مشخص نیست. سوال این است که این کتاب برای چه کسانی نوشته شده است؟ آیا برای عموم مردم نوشته شده است یا برای دانشجویان مقطع دکتری.
اعوانی اظهار کرد: البته این مقالات هریک حکایت از دغدغه نویسنده نسبت به مقوله اخلاق دارند اما هر مسالهای که در این مقالات بیان شده است، به تنهایی قابلیت طرح در یک کتاب را دارد. ضمن آنکه در این اثر منابع ذکر نشدهاند.
عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران گفت: هر سطر این کتاب یک پیام دارد و البته تعارضهایی را هم در آنها میبینیم. از جمله اینکه در مقالات چندینبار به جمله معروف سیاست عین دیانت و دیانت عین سیاست است، اشاره شده و دکتر داوری اردکانی در یک مقاله تاکید کرده که جدایی سیاست و اخلاق امکانپذیر است و در جای دیگر آن را نفی کرده است.
در این نشست همچنین دکتر محمدرضا بهشتی، استاد فلسفه دانشگاه تهران، با اشاره به اینکه تاکنون متون چندانی در حوزه اخلاق در سطح آموزشی ارایه نشده، گفت: تعداد دروس مرتبط با اخلاق در سطح مدارس و دانشگاهها محدود است. اینکه کتابی هرچند در حد مقالات با نگاه نظری به مباحث اخلاقی بپردازد، اتفاقی است که باید آن را به فال نیک گرفته شود.
وی ادامه داد: پیش از هر چیز مقدمه این کتاب جالب توجه است، چرا که حکایت از چشمانداز نویسنده میکند و گاهی در این مقدمه 30 صفحهای درد دل نویسنده در مواجهه جامعه فکری با مباحث اخلاقی بیان و درباره تمایزات فرهنگی میان کشورها بحث شده است.
دکتر بهشتی با اشاره به یکی از مقالات این کتاب گفت: دکتر داوری اردکانی در یکی از مقالات خود به جمله معروف «خودت را بشناس» سقراط اشاره کرده است که بالای سردر معبد دلفی حک شده بود اما به نظر من باید توجه داشت که این جمله در چه زمانی و در چه شرایطی نوشته شده است. شاید در آن برهه منظور این بوده است که حد خودت را بشناس.
وی افزود: در حوزه اخلاق با نوشتههای چندانی مواجه نیستیم، در حالی است که این حوزه از اهمیت بسیاری برخوردار است و نگاهی گذرا به برنامههای درسی مدارس و دانشگاه نشان میدهد که به مباحث اخلاقی کم پرداختهایم تا به آنجا که فقط حدود شش واحد درسی را حتی تا مقطع تحصیلات تکمیلی درباره اخلاق اختصاص دادهایم. حال آنکه در برخی ممالک غربی بیش از 70 درصد عنوانها با مباحث اخلاقی گره خورده است. حقیقتا چرا ما چنین عملکردی داشتهایم و چنین تمایزی ایجاد شده است؟
نظر شما