غلامرضا اعواني در نشست حكمت عطار كه عصر پنجشنبه در انجمن حكمت و فلسفه ايران برگزار شد، با اشاره به تقسيمبندي سنت فلسفه و عرفان اسلامي از حكمت به دو حوزه حكمت بحثي و حكمت ذوقي يا يثربي گفت: امروز بيش از هر زمان ديگر نيازمند حكمت يثربي، اين بخش مغفول و در حاشيه مانده حكمت هستيم._
وي به دو شعر مولانا درباره عطار اشاره كرد و افزود: مولوي در اين دو بيت كه: "عطار روح بود و سنايي دو چشم او/ ما از پي سنايي و عطار آمديم" و "هفت شهر عشق را عطار گشت/ ما هنوز اندر خم يك كوچهايم"، دو واژه كليدي را در شناخت عطار مشخص كرده است. يكي از اين دو واژه "روح" است و ديگري "هفت شهر عشق".
اعواني ادامه داد: حكمت عطار، حكمت الهي است. شيخ محمود شبستري نيز درباره او ميگويد: "مرا از شاعري خود عار نايد/ كه در صد قرن چون عطار نايد". علاءالدوله سمناني نيز گفته است: "سري كه درون دل مرا پيدا شد/ از گفته عطار و سه مولانا شد".
وي يادآور شد: خوشبختانه شعراي ديار ما شعر را از مقام حكمت و جان، بعد از وصول سرودند. آنها چون شاعران امروز نبودند. عرفان عطار نمونه عالي اين شعور الهي است. شعر ميتواند وسيلهاي براي بيان اين اسرار و دقايق انساني باشد. عطار خود درباره خود ميگويد: من اصل دردم و كسي را همدرد و همراه خود نديدم. بنابراين او شعر را بهترين محرم درد خود يافت و گفت: "چون نديدم در جهان محرم كسي/ هم به شعر خود فرو گفتم بسي"، و "چون نميبينم به عالم مرد خويش/ هم فرو گويم به آنجا درد خويش".
اعواني عطار را مرد اهل درد خواند و اضافه كرد: عطار ميگويد "ز همراهان دين مردي نديدم/ ز اخوان صفا گردي نديدم" . عطار شعر را حكمت و قوت جان ميداند. متافيزيك اسلامي، عرفان است. عرفان شعبهاي از معرفت حاصل از ولايت الهيه است. صوفيان حقيقي چون عطار و مولانا، اوليا بودند. عرفاي حقيقي حكماي متاله هستند.
وي به تقسيمبندي حكت بحثي و حكمت ذوقي اشاره كرد و يادآور شد: امثال عطار و مولانا و غزالي و سنايي حكمت بحثي را كفر ميدانند به دليل اغراق آن در حكمت يوناني و صرف نظر آن از حكمت يماني/ يثربي/ ايماني. حكمت يثربي همان عرفان بر مبناي قرآن و حديث و اتباع است كه همواره بين ما مغفول و در حاشيه بوده؛ در حالي كه امروز بيش از هر زمان ديگري به آن نياز داريم.
اعواني در ادامه به بيتي از عطار اشاره كرد و گفت: عطار ميگويد "حكمت يثرب بس است اي مرد دين/ خاك بر يونان نشان در درد دين". البته من در جاهايي با سخنان عطار درباره فلسفه موافق نيستم كه ميگويد "كاف كفر اي جان به حق المعرفه/ خوشترم آيد ز فاء فلسفه".
رييس انجمن حكمت و فلسفه ايران يكي از مهمتريم شاخصههاي عطار را نشان دادن انسان در تمام صحنههاي زندگي دانست و خاطرنشان كرد: زبان او زبان وجود است. استفاده او از رمز و تمثيل براي بيان حقايق از ويژگيهاي بيني اوست. فراموش نكنيم كه تمثيل از نظر سهروردي راه حكمت الهيه است.
نظر شما