به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نخستین نشست از سلسله نشستهای فلسفه و عرفان سرای اهل قلم خانه کتاب به بررسی عالم خیال نزد ابنعربی و سهروردی اختصاص داشت. در این نشست، دکتر علیمحمد صابری، استاد گروه فلسفه مجتمع آموزشی تربیت دبیر پیامبر اعظم(ص) و دکتر حسن بلخاری، دانشیار فلسفه هنر دانشگاه تهران سخنرانی کردند.
دکتر بلخاری در ابتدای سخنان خود با اشاره به ترمینولوژی و واژهشناسی خیال اظهار کرد: تلفظ صحیح این واژه، خَیال است نه خیال که این تفاوت حکایت از اهمیت مولفههای زبانی دارد.
وی ادامه داد: از خیال میتوان تعابیر متعددی را با توجه به قرآن و منابع موجود استخراج کرد. ضمن آنکه باید توجه داشت متون در ترجمه، قلب معنایی پیدا میکنند. بنابراین ممکن است از یک واژه معانی مختلفی را بتوان تلقی کرد و نوع بیان یک مطلب در بیان ذات آن، اثر دارد.
دانشیار فلسفه هنر دانشگاه تهران با بیان اینکه ابنعربی در متن قرآن سخن میگوید، افزود: ظرف ابنعربی و سهروردی در تبارشناسی خیال به قرآن میرسد و این امر، نه به این دلیل که قرآن متن مقدس است، بلکه به جهت انقیاد مطلق ابنعربی و سهروردی با این متن مقدس و جعل الفاظ و معانی است و اگر متن اندیشه ابنعربی قرآن باشد، او در شرح آن میکوشد و هرگز در مقابل این متن موضع نمیگیرد.
بلخاری قهی با اشاره به اینکه کلمه خیال در قرآن تنها یکبار به کار رفته است، اظهار کرد: این در حالی است که کلمه عقل در قرآن هشتصد بار به کار رفته است. با این وصف باید توجه داشت که خیال نیز مراتبی دارد و آنچه در قرآن نیز عنوان شده است، اشاره به مفهومی خاص دارد.
وی ادامه داد: گاهی خیال وهم است و وهم نیز در فلسفه دو معنا دارد؛ معنای نخست آن به قوهای که مُدرک امور جزئیه است، اطلاق میشود و معنای دوم به قوهای گفته میشود که نبود و نیستی را بود و بود را نبود جلوه میدهد. ضمن آنکه واهمه امر عدمی را وجود میانگارد و در این میان، بخشی از خیال نیز از واهمه تشکیل شده است. اما مختال(کسی كه دستخوش خیالات خود شده و خیالش او را در نظرش شخصی بسیار بزرگ جلوه داده) بیبنیاد است و همواره میبافد و میبافد.
این محقق با اشاره به آیه 66 سوره طه؛« قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى ﴿۶۶﴾» ( گفت [نه] بلكه شما بيندازيد پس ناگهان ريسمانها و چوبدستىهايشان بر اثر سحرشان در خيال او [چنين] مىنمود كه آنها به شتاب مىخزند ) اظهار کرد: همانطور که پیشتر نیز اشاره کردم، واژه خیال یکبار در قرآن آمده است، آن هم در سوره طه و با عنوان يُخَيَّلُ. موسی و ساحران در اینجا میخواهند مشاجره کنند و مشاجره به اصطلاح همان رو کم کردن است که ساحران از باب ادب به موسی میگویند که تو آغاز کن، اما موسی نمیپذیرد و خطاب به آنها میگوید شما بیندازید. در چنین فضایی است که موسی عصای خود را که از قابلیت تبدل جوهری برخوردار بود، آورد که حکایت از آن دارد که اشیا اگر قابلیت داشته باشند، میتوانند بهصورتی دیگر دربیایند.
بلخاری قهی ادامه داد: زمانی که ساحران ریسمانهای خود را انداختند اینگونه تصور شد، یعنی همانطور که قرآن فرمود يُخَيَّلُ که ریسمانها تبدیل به مار شدند و حرکت کردند و موسی بر این اساس زمانی که حرکت آنها را دید، چنین متصور شد که حرکت میکنند و عقب رفت. بنابراین موسی در تصور صادق بود اما در تصدق خیر، چراکه چنین تصوری کرد. بنابراین يُخَيَّلُ در اینجا به این معناست که آنچه نبود، «بود» انگاشته شد. خیال در اندیشه حکما، مقام برزخ است یا به قول شیخ اشراق صور معلق ظلمانیه.
همچنین در این نشست دکتر علیمحمد صابری، استاد گروه فلسفه مجتمع آموزشی تربیت دبیر پیامبر اعظم(ص) طی سخنانی با بیان اینکه «عالم خیال در یک معنا مقصود به دوران پس از رحلت ماست» افزود: در این نشست سهروردی و ابنعربی را برای بررسی خیال انتخاب کردیم چون یکی نماینده تفکر فلسفی و دیگری نماینده تفکر عرفانی است و یکی با عقل استدلال میکند و دیگری با مکاشفه و شهود و حقایق را به زبان دل بیان میکند.
صابری ادامه داد: نظریه مُثُل در تمثیلی که افلاطون با عنوان تمثیل غار بیان میکند، میگوید همه ما انسانها در غاری که در واقع سیاهچاله دنیاست، گرفتار آمدهایم و این غار روی به دیواری است که حجاب و مانعی است و نمیگذارد نوری که آن سوی دیوار است، منعکس شود.
وی با بیان اینکه این غل و زنجیرها اجازه نمیدهد که شناخت انسان از گمان و توهم بالاتر رود، اظهار کرد: همین که انسان اراده کند و بخواهد غل و زنجیر را باز کند، آرام آرام به جای دیدن سایهها در دیوار، ابتدا خودش و بعد دیگران را نیز میبیند و در وهله بعد غار را بزرگتر خواهد دید. در نتیجه، آدمی تلاش میکند عالم را فراختر ببیند و به سمت نوری که در غار درونش میتابد، حرکت و توجهی عمیق به خود پیدا کند که سبب ارتقا و اعتلای معرفت استدلالی میشود، زیرا از عالم وهم خارج شده است.
این محقق افزود: البته عالم مثال برای فردی مانند سهروردی فراتر از عقل نیست، چون شیخ اشراق یک فیلسوف است که تفکر عقلی، حکمی و عرفانی توامان دارد. همچنین باید توجه کنیم که شان قوه خیال آن است که میان حس و عقل حرکت کند. تخیل عضوی است که نه روحانی و نه مادی محسوب میشود.
صابری در پایان با اشاره به اینکه تخیل با زبان تن از میان نمیرود، افزود: تخیل با نفس باقی خواهد ماند و اگر تحت تاثیر عقل نباشد، به توهم و امیال و آرزوهای بیپایان بدل میشود، در حالی که اگر تحت تاثیر عقل باشد، به زعم سهروردی تبدیل به جبرییل میشود، یعنی فرشته میشود. در غیر این صورت، کابوسی بیش نیست.
یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۲ - ۰۹:۵۰
نظر شما