ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
چرا باید تمرکزمان بر صنعت باشد؟ شاید طرح این سوال برای مارکسیستها به نوعی خجالتآور یا غیرضروری باشد، زیرا که این یک دیدگاه سنتی مارکسیستی است. با این همه ارزش دارد که مرورش کنیم.
بهتر است به دو جنبهی سوال، اقتصادی و سیاسی، بپردازیم. جنبهی اقتصادی ساده است. موادخام مانند: زغالسنگ، مواد کانی و نفت، و محصولاتی چون ابزارآلات، ماشین، فولاد، و قطعات عمدهی الکتریکی، اهرمهای پرقدرتی در کل اقتصاد هستند. اینها چیزهایی هستند که باید از ابتداییترین مراحل وارد چرخهی تولید شوند تا تکتک بخشهای اقتصاد به حرکت درآیند. صنایعی که تولیدشان موادخام، محصولات نیمهآماده، وسایل حمل و نقل، ساختمان سازی، و کشاورزی است هم اهرم را دارند، چون بدون آنها اقتصاد از حرکت میایستد. سیستم بدون آنها نمیتواند عمل کند. کالاهای سرمایهای ـ تجهیزات الکتریکی، تجهیزات الکترو موتوری و انواع ماشینآلات تولیدی سنگین ـ صرفاً مراحل مختلف استفاده از نیروی کار برای تولید ثروت عظیمی است که کارگران آمریکایی میآفرینند. از دیدگاه صرفاً اقتصادی، در هر مرحله هرچه از محصول «نهایی» دورتر میشویم، قدرت و نیروی بیشتری میبینیم.
صفحه 74/ چهرهی در حال تغییر سیاست در ایالات متحده/ جک بارنز/ ترجمه شهره ایزدی/ نشر طلایه پرسو/ چاپ اول/ سال 1392/ 233 صفحه/ 9000 تومان
نظر شما