ماجرای کتاب از این قرار است که همه بچههای کلاس جونی بیجونز از دیدن لباسهای سفید که مخصوص جشن آخر سال است ذوق کردهاند، اما خانم معلم دستور داده است لباسها تا روز جشن نباید از توی جعبه در بیایند.
در بخشی از این داستان میخوانیم: «خانم معلم همین جور که نگاهم میکرد، ابروهایش را چین داد و گفت: بله، داشتم میگفتم، کارنامه یک کاغذ خیلی مخصوص است. کارنامه یک مدرک است که میگوید شما یک بخش از آموزشتان را گذراندهاید. هرسال که توی مدرسه درس میخوانید، کارنامه میگیرید. کارنامه امسال اولین کارنامه شماست...»
باربارا پارک نویسندهایاست که جهان نوجوانان را به خوبی میشناسد. در پرونده کاری این نویسنده بیش از 50 کتاب ثبت شدهاست که اغلب آنها به فارسی ترجمه شدهاند.
از میان کتابهای ترجمه شده این نویسنده به فارسی میتوان از آثاری چون جونی بیجونز و اتوبوس بوگندوی کلهپوک، جونی بیجونز و قضیه میمون کوچولو، جونی بیجونز و وراجیهای زیادی و جونی بیجونز و چند تا فضولی قایمکی یواشکی نام برد.
باربارا پارک متولد تیدسول در نیوجرسی بود. او زمانی که در کالج تحصیل میکرد با همسرش آشنا شد و ازدواج کرد و صاحب دو فرزند پسر شد که عامل اصلی وی برای نوشتن این قصهها شدند. این نویسنده همیشه به این موضوع افتخار میکرد که هیچ مشکلی ندارد ذهنش یک دختر بچه 6 ساله باشد. با این حال، برخی والدین و مربیان، کتابهای او را مورد انتقاد قرار میدادند و استفاده از واژههای سطح پایین و عوامانه توسط یک بچه را مناسب نمیدانستند اما پارک این انتقادها را قبول نداشت و میگفت جهان کودکان ساده و صمیمی است.
کتاب«جونی بیجونز در جشن آخر سال» نوشته بارباراپارک و ترجمه امیر مهدی حقیقت با شمارگان دو هزارنسخه و به بهای 30 هزار ریال به کوشش نشر ماهی منتشر شدهاست.
نظر شما