سمیعیگیلانی در مراسم نکوداشت محمد روشن، مصحح «جامع التواریخ»:
رمان خواندن روشن به تصحیحهای تاریخی وی کمک کرد
احمد سمیعیگیلانی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی در مراسم نکوداشت محمد روشن، مصحح «جامع التواریخ» گفت: تاریخ حقایق را به درستی بیان نمیکند و دلیل آن ناتوانایی تاریخنویس در انتقال تمامی جزییات حوادث است. برای شناخت وضعیت روزگار مختلف باید رمانها و داستانهای آن دوره را مطالعه کرد. روشن بسیار رمان خوانده و همین امر باعث شده درک درستی برای تصحیح کتابها داشته باشد.-
سمیعیگیلانی در این نشست اظهار کرد: با محمد روشن از طریق برادر کوچکترم که با وی هممدرسهای بود، آشنا شدم. وی در سال 1312 در رشت متولد شد و تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در آنجا گذراند. لیسانس را از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران اخذ کرد و به رشت بازگشت. در پژوهشکده فرهنگ، مدرک فوق لیسانس گرفت. با مجتبی مینوی همکاری داشت و از آموزش و پرورش به بنیاد شاهنامه فردوسی به سرپرستی مینوی رفت و با ناتلخانلری و مدرس رضوی کار کرد و در مجله «سخن» بخش نقد را بر عهده داشت. از 1350 به عضویت در هیات علمی پژوهشکده فرهنگ ایران درآمد و در بسیاری از مراکز و پژوهشگاهها فعالیت کرد.
تصحیح متون کشف دفینهها و ذخایر ملی ماست
این عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی افزود: محمد روشن از معدود متخصصانی است که نسخههای تصحیح شدهاش را بهصورت شخصی تهیه میکند. تصحیحهای وی کامل و منتقدانه و از سوی دیگر نقدپذیر نیز هست. جلال آلاحمد معتقد بود که مصححان، نبش قبر میکنند در حالیکه تصحیح متون، کشف دفینهها و ذخایر ملی ماست.
وی درباره تاریخ نیز بیان کرد: تاریخ دروغگوست و دلیل آن نیز نقل یک روایت خاص است. تاریخنویس گزارشی میدهد که هر قدر که دقیق و نزدیک به واقعیت باشد با حقیقت تفاوت دارد. «تاریخ بیهقی» به حقیقت نزدیک شده، زیرا بیشتر حوادث را با ماهیت اصلی به خواننده ارایه میکند. آنچه تکمیلکننده تاریخ بهشمار میرود داستانها و رمانها هستند. مارکس یا انگلس درباره «کمدی انسانی» بالزاک معتقدند که تاریخ واقعی مطالب این کتاب است. آثار «امیل زولا» تصویرکننده جامعه آن دوران فرانسه بهشمار میرود. رمان، حقایقی را نشان میدهد که فرای واقعیت هستند. محمد روشن، داستانهای بسیاری را مطالعه میکند که همین مساله باعث شده درک خوبی از موقعیت دورههای مختلف داشته باشد.
روشن از میراث ارزشمند گیلان و ایران است
فریدون نوزاد نیز در این مراسم با اشاره به خاطره تولد محمد روشن اظهار کرد: با تمام بیمهریهایی که به منطقه گیلان شده، این سرزمین کانون آفرینشهای ادبی و علمی بسیاری بوده است. افرادی چون کوشیار گیلانی، ادیبالسلطنه سمیعی، ابراهیم پورداوود، محمد بهزاد، عنایتالله رضا، فضلالله رضا، پروفسور سمیعی، احمد سمیعیگیلانی و طهمورث ساجدی میراث ارزشمند این منطقه هستند. محمد روشن نیز در این دسته جای دارد. خاطره روزی که وی متولد شد امری فرخنده در ذهنم است. هنگامی که روشن بهدنیا آمد، 11 سال داشتم و به دلیل نسبت خانوادگی (پسر خاله) به چنین فردی افتخار میکنم.
این پژوهشگر تاریخ افزود: محمد روشن آثار ارزشمندش را در اختیار مردم قرار میدهد و بسیار دقیق است. هر جا سوالی داشته باشد، میپرسد و از پرسیدن نمیترسد. وی بهدلیل تشویقهای استاد پورداوود و محمد معین از رشته حقوق انصراف داد و به تحصیل در رشته ادبیات پرداخت. پس از بازگشت از تهران و سالها تدریس در مدارس رشت، متوجه شد که فضای این شهر دیگر پاسخگوی دغدغههایش نیست و تهران که صیاد انسانهای ارزشمند است، محل زندگی وی شد.
روشن، شهید بلخی دیگری است
احمد ادارهچی سخنران دیگر این مراسم نکوداشت گفت: استاد محمد روشن، پسر عمهام است. وی از پدری بازرگان و روشنبین و مادری از خانوادهای کتابدوست متولد شد. تنها فرزند خانواده بود و مادرش با شاهنامهخوانی وی را بزرگ کرد. با راهنمایی استادانی چون پورداوود و فریدون نوزاد (پسرخالهاش) ادبیات خواند. 12 سال در دبیرستانهای رشت تدریس کرد و در همین دوران تصحیح کتابهایی چون «تفسیر سوره یوسف»، «منشآت خاقانی» و «لمعه السراج» (بختيارنامه) را انجام داد. در سال 1347 محمدتقی دانشپژوه، وی را به تهران فراخواند و از فروزانفر خواست تا از دانش روشن استفاده کند. حضور محمد روشن در کتابخانه سلطنتی بهدلیل مخالفت ساواک طولانی نشد و به بنیاد فرهنگ ایران رفت.
این تاریخپژوه افزود: آثار محمد روشن بسیارند. «تاریخنامه طبری»، «مرزباننامه»، «روضه العقول»، «جامع التواریخ»، «حیات الحیوان»، «شرف النبی» و «شرح تعرف» برخی تصحیحهای وی هستند. «شرح تعرف» کهنترین کتاب درباره علم تصوف است و از تالیف آن بیش از 900 سال میگذرد. محمد روشن، همیشه با کتاب، همراه کتاب و سر در کتاب است و بهراستی شهید بلخی دیگری است.
طهمورث ساجدی نیز در این نشست اظهار کرد: اروپاییان متوجه شدند ادبیات چندان نمیتواند معرف شرق باشد و اطلاعات کافی در اختیار آنها قرار نمیدهد. نیمه نخست قرن 19 میلادی را رنسانس شرق میدانند که مکمل رنسانس اروپا در قرن شانزدهم میلادی است. ایرانشناسی ایران مدیون علامه عارف قزوینی است و ایرج افشار وی را نخستین ایرانشناس ملی میداند. فردی که توجه ما را به میراث سرزمینمان جلب کرد.
محمد روشن نیز در پایان این مراسم با قدردانی از تلاشهای اکبر ایرانی در برگزاری این نشست اظهار کرد: نخستین کتاب را سال 1325 در سامره یافتم؛ هنگامی که با پدر و مادرم به سفر عتبات عالیات رفته بودیم. تمامی کتابهایم را به دانشگاه شهرکرد منتقل کردهام و هماکنون 17 هزار جلد کتاب در آنجا نگهداری میشوند. استاد رضا شاد قزوینی، دبیر ادبیات و استاد خط دبیرستان شاپور و استاد فریدون نوزاد که در شعر، ادب و هنر سابقهای درخشان دارد، در زندگیام تاثیر بسیار گذاشتند. رمان خواندن را با آثاری از آلمان و سپس «ماکسیم گورکی»، «جک لندن»، «ویلیام فالکنر»، «هرمان هسه» و «رومن رولان» با ترجمههایی از «ه. الف. سایه» و اعتمادزاده آغاز کردم.
این مصحح در ادامه افزود: هرگز یک بیت شعر نگفتم و قصه ننوشتم اما افتخار آشنایی با بزرگانی چون پورداوود، مدرس رضوی، حسین خطیبی و ایرج افشار را داشتم. به لطف ایرج افشار نیز نخستین مطالبم را در دانشگاه تهران منتشر کردم. پس از آن «تفسیر سوره یوسف» را استاد احسان یارشاطر در بنگاه نشر و ترجمه بهچاپ رساند. در پایان افزون بر تعالیم پدر و مادرم، باید از زحمات همسرم نیز سپاسگزاری کنم.
مراسم نکوداشت محمد روشن، با قدردانی و اهدای هدایایی به وی پایان یافت.
نظر شما