متاسفانه فضای سیاسی در دورههای متعدد در وزارت ارشاد، عملا بر حوزه فرهنگ سایه افکنده است و این موجب شده شناخت مسایل واقعی حوزه فرهنگ و راه حلهای فرهنگی برای آن مغفول واقع شود.
احمد شاکری، نویسنده و منتقد ادبی در پاسخ به این سوال خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) یادداشتی را در اختیار خبرگزاری قرار داد که در ادامه از نظر میگذرانید:
نام «اداره کتاب» به «دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی» تغییر یافت و وظایف جدیدی از جمله سیاستگذاری درباره جشنوارههای ادبی به این دفتر محول شد. شرح وظایفی که قانون برای این دفتر تعیین کرده است گویای اهمیت این دفتر و نقش راهبردی و ملی آن در زمینه کتاب و کتابخوانی است.
آنچه در وهله نخست به نظر میرسد آن است که این وظایف، گستره قابل توجهی از انتظارات جامعه درباره مقوله کتاب و کتابخوانی را در بر میگیرد. این بدان معنی است که خلاء در شناخت وظایف و تعیین سیاستهای کلی وجود ندارد. از همین مجرا مایلم دو نکته مهم را مطرح نمایم. عرصه کتاب و کتابخوانی عرصهای پیچیده با مولفهها و متغیرهای پرشمار است. آنچه بیش از هر چیز باید قرار گیرد آن است که دستیابی به همه جوانب مورد نظر قانونگذار، نیازمند تاسیس زیر ساخت، کار فرهنگی بلند مدت و عزمی ملی در این باره است. لذا نخستین مهم در عملیاتی شدن این اهداف و انتظارات درجهبندی کردن آن و افقنگری در حوزه اجرا و عمل است.
چه نیازهایی در حوزه کتاب و کتابخوانی در اولویت قرار دارند و کدام امور جزو امور مبنایی و زیر ساختی محسوب میشوند. متاسفانه فضای سیاسی در دورههای متعدد در وزارت ارشاد، عملا بر حوزه فرهنگ سایه افکنده است و این موجب شده شناخت مسایل واقعی حوزه فرهنگ و راه حلهای فرهنگی برای آن مغفول واقع شود. یکی از این مسایل که به عنوان برجستهترین مساله و ضرورت امروزه حوزه کتاب مطرح میشود، ممیزی است.
توجه به پیشینه، سطح مباحث مطرح شده و تاثیر آن در حوزه نشر ثابت میکند این مساله اساسا جزو اولویتهای فرهنگی کشور در حوزه کتاب نیست. در حالی که در ادوار مختلف هزینه و فرصت و انرژی قابل توجهی از اداره کتاب صرف پاسخ گویی به شبهات در این زمینه شده است و عملا اینگونه تلقی شده است که نیاز اصلی حوزه کتاب رفع مانع ممیزی است.اولویت سنجی در حوزه کتاب ضرورت نخست این حوزه است.
در این زمینه پیشنهاد میشود اداره کتاب با همکاری صنوف هنرمندان رشتههای مختلف و تاسیس اتاق فکرهای جدی در این زمینه به شناسایی مسایل و موانع واقعی در این زمینه نایل شود. شناسایی مسایل میتواند عمق و بعد اهداف مورد نظر را در بازههای زمانی مشخص- به عنوان مثال پنج یا ده ساله- تعیین نماید. این افقنگری باید در چارچوب کلیات سند چشم انداز ایران 1404 تکمیل کننده و موید بخشهای دیگر کشور در حوزه امنیت، اقتصاد، عدالت اجتماعی، پیشرفت و فناوری و فرهنگ باشد. انتظار میرود کتاب و کتابخوانی همسو و همراه دیگر جنبههای ملی رشد کرده و کشور را در دست یابی به افقهای مورد نظر در عرصههای مختلف یاری کند.
تعیین مساله در حوزه ادبیات – و بخصوص ادبیات داستانی- خود مقولهای پژوهشی و تابع روشهای علمی است. بعضا در طول عمر ادبیات داستانی پس از انقلاب یکی از معضلهای رایج در نتیجهبخش نبودن برنامههای پر هزینه، آن بوده است که اساسا مسایل موجود در حوزه ادبیات داستانی در سطح ملی درک نشده است. بعضا با درکی منطقی از حوزه کتاب یا درکی مختص به وضعیت پایتخت برنامهای با ابعاد ملی طراحی و اجرا میشود و این خود موجبات شکست برنامهها خواهد بود.
لازم است برنامهریزی و تشکیل اتاق فکر در حوزههای مختلف کتاب، به مجموعههای مشخصی که در این زمینه کار علمی و پژوهشی میکنند واگذار شود. به عنوان مثال در حوزه ادبیات داستانی، بنیاد ادبیات داستانی اساسا برای برنامهریزی در این حوزه در سطح ملی تاسیس شد. بنابراین بخشی از برنامهریزی و سیاستگذاری علمی در حوزه داستان باید توسط چنین مجموعههایی یا انجمنهایی چون انجمن قلم ایران صورت گیرد. این معنای درستی از شعار واگذاری هنر و فرهنگ به اهالی فرهنگ و هنر است.
همچنین ضروری است برخی برنامههای اجرا شده در حوزه کتاب و کتابخوانی مورد بازبینی و نقد قرار گیرد. سیاست جشنوارهای که در طول یک دهه رشد فزایندهای در کشور داشته است هنر و ادبیات این سرزمین را به کدام سو میبرد و آیا هزینههای صورت گرفته با مقصدی که این جشنوارهها برای آن تاسیس شدهاند تناسب داشته است؟
دستیابی به مسایل و مشکلات حوزه کتاب و کتابخوانی همچنین لازم است در قالبی روشمند و علمی تحقق یابد. بعضا مشهورات علمی در جامعه ادبی و غیر ادبی وجود دارد که مبتنی بر شناختی عمیق یا استقرایی کامل و قابل دفاع از موضوعات نیست. لذا، برنامهریزی برای حوزه کتاب و بخصوص در حوزه ادبیات داستانی، لزوما از نویسندگان (از آن جهت که مینویسند) ساخته نیست. در این زمینه باید بخشی از پتانسیل پژوهشی کشور به کار گرفته شود و سندی با اهداف مشخص، سیاستهای مشخص، رویکردهای معین و زمانبندی دقیق طراحی شود. چنین سندی در حوزه ادبیات داستانی که پر شمارترین حوزه کتاب است، تاکنون توسط نهادهای متولی این موضوع تدوین نشده است و این میتواند گام محکمی باشد که به گشایش برخی مسایل ادبی بیانجامد.
نظر شما