در ابتدای کارگروه تخصصی «خدا و جهان» غلامحسین خدری مقاله خود را با عنوان «ارزیابی و تحلیل کارآمدی نظریه انگیزش الهی در مقایسه با نظر به قضاء الهی از منظر زاگزبسکی» ارایه کرد و گفت: زاگزبسکی در نظریه خود درباره انگیزه خداوند از خلق انسان پنج گام را مطرح میکند؛ وی در نخستین گام برای خداوند پرسونالیتی (شخصیت) قایل است. در سنت و فرهنگ غرب شخصیت قایل شدن برای خداوند سابقه طولانی دارد اما این اندیشه در سنت و فرهنگ اسلامی منجر به تعارضاتی میشود.
وی ادامه داد: زاگزبسکی برای تشخص دادن به خداوند از حوزه تطور فلسفه تاریخ استفاده میکند و در این میان از نظرات هانس کمک میگیرد. به گفته هانس برای تبیین نظریه تثلیث باید میان شخص و ماهیت انسان تمایز قایل شد.
این استاد دانشگاه در تشریح بیشتر این موضوع افزود: به طور مثال ما میتوانیم موجوداتی را پیدا کنیم که شخص باشند اما ماهیت انسانی نداشته باشند.
وی برای اطلاق شخص به یک موضوع از پنج ویژگی نام برد و گفت: برای اطلاق تشخص به موجودات، شخص باید سرشت عقلانی داشته و واجد ذهنیت باشد. از سوی دیگر آن موجود باید قابلیت پیوند با دیگران داشته باشد. آزاد و مختار بوده و تعمیم پذیر نباشد.
به گفته خدری براساس این پنج ویژگی میتوان واژه شخص را به خداوند نسبت داد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در بخش دیگری از سخنانش به گام دوم نظریه زاگزبسکی اشاره کرد و افزود: در گام دوم وی مطرح میکند که باید وجود فضایل را درباره خداوند اثبات کرد.
به اعتقاد وی فضیلت یک حسن است و باید آن را جزء خصایص خوب شخص بدانیم،بنابراین خداوند نیز از این ویژگی بهرهمند است.
این استاد دانشگاه افزود: خداوند به علت انگیزههایی که در او وجود داشته به انسان و موجودات دیگر ترحم میکند. زاگزبسکی میگوید: «خداوند یک کنشگر اخلاق است که به دلیل انگیزشهای خود کاری را انجام میدهد».
وی در تشریح گام سوم نظریه زاگزبسکی گفت: انگیزه عشق الهی به انسان سبب خلقت او شده و اگر خداوند انسان را خلق کرده به دلیل منت گذاشتن بر سر او نیست بلکه ذات خداوند عشق ورزی به انسان است.
خدری در بخش پایانی سخنانش از «تشبه به خدا» به عنوان گام چهارم نظریه زاگزبسکی نام برد و افزود: خداوند عالیترین انگیزهها را دارد و از این جهت الگویی کامل است پس قابلیت تقلید دارد.
در بخش دیگری از این مراسم غلامرضا ذکیانی مقاله خود را با عنوان «رسالت ادیان از منظر امام موسی صدر» ارایه کرد و گفت: پیش از اینکه درباره نظریه وی نسبت به دین توضیحاتی را ارایه کنم باید بگویم که پیش از وجود امام موسی صدر لبنان در چه وضعیتی به سر میبرده است.
وی ادامه داد: امام موسی صدر در زمانی ظهور پیدا کرد که وضعیت شیعیان در لبنان بسیار وخیم بود. اما پس از حضور او در لبنان و با توجه به تاثیرگذاری شخصیت وی وحدتی میان ادیان مختلف به وجود آمد و شرایط در لبنان بهبود پیدا کرد.
ذکیانی با اشاره به اینکه بیش از هشت جلد کتاب از امام موسی صدر برجای مانده است، گفت: دیدگاه ایشان نسبت به دین با قرائت رایج از دین که در ایران وجود دارد متفاوت است.
وی در بخش دیگری از سخنانش به مواضع اندیشمندان درباره مدرنیته و تدین اشاره کرد و گفت: برخی با پذیرش تدین، مدرنیته را انکار میکنند و بخشی نیز با پذیرش مدرنیته دین را انکار میکنند. اما دیدگاه میانهای نیز وجود دارد که دین را در سازگاری با مدرنیته میبیند.
به گفته این استاد دانشگاه، امام موسی صدر معتقد است ادیان باید در خدمت انسان باشند. تنوع و تعدد ادیان به سبب هدف واحدی که همه آنها دارند نمیتواند منجر به تفرقه میان ملتها شود اما اگر این هدف واحد از بین برود تفرقه به وجود میآید.
وی یادآور شد: ادیان راه نجات انسانها از تاریکی به سوی نور هستند و وقتی وظیفه خدمت به انسان را فراموش کنند دچار کشمکش و اختلاف میشوند.
در بخش دیگری از این مراسم علی پیرحیاتی نیز با ارایه مقاله خود با عنوان «نسبت خدا و هستی در اندیشه هایدگر» گفت: دو مفهوم خدا و هستی در سنتهای دینی و فلسفی همواره در کانون توجه قرار داشتهاند اما به نظر میرسد در دوران معاصر این دو واژه بنیادی دیگر نیروی تأثیرگذار پیشین را از دست دادهاند.
وی ادامه داد: جهانبینی دینی با حاکم شدن جهانبینی نقاد مدرن تضعیف شده و به این ترتیب معنای کلمه خدا بیش از همیشه به چالش کشیده میشود.
به گفته پیرحیاتی از نظر هایدگر مفهوم هستی در فلسفه غرب نیز کم و بیش دچار همین سرنوشت شده است. با وجود این ویژگی اصلی تفکر هایدگر تلاش پیوسته در جهت بازسازی و پیشبرد تاملات هستیشناختی و یا تأمل درباره معنا هستی است.
دومین کنفرانس بینالمللی فلسفه دین معاصر با ارایه مقالات از سوی اندیشمندان این عرصه تا بعدازظهر امروز در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه دارد.
نظر شما