ابراهیم توفیق، جامعهشناس میگوید: طرفدار رویکرد پسااستعماری در تاریخ نیستم. ظرفیت انتقادی این رویکرد امر مهمی است و پژوهشگران هندی متنهای بسیاری در حوزه تاریخنگاری فرودستان تدوین کردهاند اما در ایران متنی تولید نشده که بتوان درباره آن بحث کرد.
این جامعهشناس گفت: وضعیت گذار (in between) را نمیتوان به دو قطب تقسیم کرد، یعنی نمیتوان بخشبندیهایی برای جهان مانند دو قطب استعمارگر و استعمار شده در نظر گرفت. ادعای دریدا و دیگرانی که با اتکا به وی سخن میگویند در زبان رخ میدهد و بازنمایی است. بازنمایی از این ویژگی برخوردار است که ادعای نمایندگی نیز در آن وجود دارد و تفاوتها را به ناتفاوت تبدیل میکند.
وی افزود: این روند بهدنبال این امر است که همگان از خودشان بگویند در حالی که «اسپیواک» در مقالهای که به این مساله پرداخته، اعتقاد دارد که فرودستان نمیتوانند در جامعه حرفی بزنند و دلیل آن نیز این است که گوش افراد بر اساس بازنمایی، ساختار پیدا میکند بنابراین سخنان این طبقه معنای دیگری در ذهن دیگران ایجاد خواهد کرد. فرهنگهای متفاوتی وجود دارند که باید به زبان بیایند. ذاتهای متفاوتی وجود دارد که میتوان آنها را از وجوه و ویژگیهای مختلف تعریف کرد و نقص ادوارد سعید و اسپیواک در بیان همین مساله است.
در ایران هر فهمی دستخوش مرزبندی میشود
این استاد دانشگاه با اشاره به کتاب «امپراطوری» اثر «آنتونیو نگری» و «مایکل هارت» بیان کرد: این کتاب که در سال 2002 از سوی دو مارکسیست اروپایی نوشته شد، به موضوع ما میپردازد و نوعی تصور دو نویسنده از امکانی است که ما از آن به پسااستعمار تعبیر میکنیم. «استوارت هال» این وضعیت را سپری شده میداند و بحث درباره آن را پس از دهه 60 میلادی، بهدلیل اینکه نقطهای بهعنوان مستعمره وجود ندارد، رد میکند. «هال» نیز توجه ما را رو به جلو جلب میکند.
وی اظهار کرد: به مساله پسااستعمار قایل نیستم. در ایران هر فهمی دستخوش مرزبندی و سوءاستفاده میشود و هر گفتمان پسایی در ایران گرفتار نگاه نوعیگرایانه و بنیادگرایانه است، درست همان اتفاقی که برای ادوارد سعید و فوکو در ایران افتاد. بسیاری از نخبگان نشستهاند و در انتظار اینکه در نقد غرب چه گفته میشود تا آنها بحث غرب در حال فروپاشی است را به راه بیندازند. هر امری تبدیل به مفهومی خودتعریف میشود و مفهوم بومیگرایانه میگیرد. «رایان ترنر» میگوید وقتی تاریخ شرق را مینویسیم بهدنبال مجموعهای از نبودها هستیم و این همان مسالهای بهشمار میرود که «چاکراورتی اسپیواک» به آن معتقد است.
روایت تاریخ پسااستعماری با کمبود متن مواجه است
توفیق با بیان این که رویکرد انتقادی پسااستعماری امری جالب است، گفت: طرفدار رویکرد پسااستعماری نیستم در حالی که این رویکرد به دلیل ظرفیت انتقادی که دارد، از اهمیت بسیاری برخوردار است. تاریخنگاری از پایین هنگامی موضوع بحث خواهد بود که هزاران متن تاریخی در اختیار داشته باشیم تا بتوانیم درباره آنها صحبت کنیم، اتفاقی که امثال اسپیواک و پژوهشگران هندی دیگر به آن پرداختهاند اما در ایران چنین متنهایی و به این میزان تولید نشده که بتوان در این زمینه صحبت کرد، بنابراین سخن گفتن درباره روایت تاریخ پسااستعماری کاری بیهوده است.
این جامعهشناس با ارایه این سوال که چرا در ایران و آکادمیهای ما چنین اتفاقهایی نمیافتد؟، اظهار کرد: در این قضیه، نوع برخورد ما با نظریه، نقش دارد. اغلب فکر میکنیم معضل ما نشناختن نظریههاست در حالی که اینگونه نیست و ایراد ما از جای دیگر و بنیادیتر است. آشنایی با نظریهها مشکل نیست بلکه نوع شناخت از آنها اهمیت دارد. ما در گفتمان سنت و تجدد قرار نداریم و اینکه تمامی نظریهها را برای اثبات این امر کنار هم بچینیم کاری نادرست میدانم.
هر واقعه تاریخی با اما و اگرهای بسیاری عجین است
یعقوب موسوی نیز در این نشست اظهار کرد: نظریه پسااستعماری تلقی جدیدی است از آنچه حدود 300 سال در حوزه تولید غربی و اروپایی ایجاد شد. پس از انتشار کتاب «شرقشناسی» ادوارد سعید در میان پژوهشگران و روشنفکران رویکرد جدیدی در برخورد با بسیاری موضوعها بهویژه نگاه به تاریخ به وجود آورد. در این وضعیت تاریخ هم رهاییبخش و هم محدودکننده است.
این عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا افزود: ما مساله پستمدرنیسم را به نفع خودمان بحث میکنیم و از آن سود میبریم اما این امر مانند سم برای اهداف کوتاه مدت خواهد بود. از قرن 17 میلادی که جنبش سفرنامهنویسی آغاز شد، همزمان با شروع نوشتن تاریخ بود. هر واقعه تاریخی با اما و اگرهای بسیاری عجین است و نمیتوان تمامی جنبههای آن را در نظر گرفت. کتاب «آسیا در برابر غرب» اثر داریوش شایگان از این مساله خبر میدهد که ما دچار تفکرهای مختلفی در تاریخنگاری هستیم.
نشست «روایت تاریخ در گفتمان پسااستعماری» با پرسش و پاسخ به پایان رسید.
نظر شما