چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۵:۰۶
فقط کاغذی می‌خوانم/ تفاوت‌ و شباهت‌ مهدی پاکدل و بهنوش طباطبایی در خرید و اهدای کتاب

بازیگر جوان سینما و تلویزیون می گوید بوی کتاب، حس و لذت دیگری دارد و برای همین هم فقط کتاب کاغذی می خواند و گرانی کتاب را بهانه ای برای نخواندن آن نمی داند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، شیما کریمی: مهدی پاکدل را شاید بیشتر بیننده های تلویزیون از بازی اش در نقش (علیرضا)ی سریال پرطرفدار «اولین شب آرامش» که 8 سال پیش دیده شد، شناخته باشند. برادر کوچکتر حسین پاکدل (نویسنده، کارگردان و مجری قدیمی) جوانی آرام و احساساتی است که 10 تیر 1359 در اصفهان به دنیا آمده ؛ علاقه اولش، بازیگری بوده اما در دانشگاه گرافیک خوانده تا برگ برنده اش برای ورود به دنیای هنر و نمایش باشد. این نقاش و گرافیست خوش ذوق، کارش را از تئاتر – آن هم به عنوان سیاهی لشکر- شروع کرده و در ده ها تئاتر، فیلم سینمایی، تله فیلم و سریال که «ماهی ها عاشق می شوند»، «مصائب دوشیزه»، «شام ایرانی»، شاهگوش (شبکه نمایش خانگی)، «بی گناهان»، «ستایش 1» و «محمد صلی الله علیه و آله» (فیلم در حال ساخت مجید مجیدی) برخی از سرشناس ترین هایش هستند، هنرمندی اش را ثابت کرده است. خبرگزاری ایبنا با مهدی درباره سلیقه کتابخوانی خودش و همسرش بهنوش طباطبایی (بازیگر) که از اسفند 89 زیر یک سقف هستند، گپ زده است.

چه کنیم تا فاصله فرهنگ کتاب و کتاب خوانی مان با دنیا کم شود؟
به نظرم با اتفاقات مدرنی که در دنیا افتاده و با وجود تبلت ها و کتابخانه های اینترنتی، عادت دادن مردم به کتابخوانی، ساده تر شده است. خوشبختانه کتاب‌های خوب به راحتی در دسترس همگان قرار می‌گیرد و تنها باید فرهنگ کتابخوانی جا بیفتد که البته کار مشکلی است. آدم‌ها برای خواندن باید احساس نیاز کنند و متاسفانه در شرایط شهرنشینی امروز، کسی احساس نیاز نمی‌کند و این وظیفه متخصصین است تا آموزش‌های فرهنگی لازم را ارائه دهند.

آیا ممیزی کتاب در بحث مطالعه مردم نقشی دارد؟
ممیزی بیشتر بر کتابخوان‌های حرفه‌ای اثر گذار است و مردم عادی، توجه چندانی به این مسئله ندارند. اما مسئولین باید اجازه دهند که افراد خودشان تصمیم بگیرند چه کتابی را بخوانند یا نخوانند. تعیین تکلیف غیر اصولی و بی قاعده و سلیقه‌ای برای مردم در این دوره زمانه، قشنگ نیست.

مهدی پاکدل چه طور از تازه های کتاب با خبر می شود؟
چون به کتابخوانی علاقه دارم همیشه پیگیرم. چند کتابفروشی، نزدیک خانه مان است که سراغ تازه‌های کتاب را از آنها می‌گیرم. دوستان و اقوام هم نقش پررنگی در اطلاع‌رسانی کتاب‌های جدید دارند. در شبکه‌های اجتماعی هم اگر کتابی توسط کسانی که طرز تفکر و ذهنیت شان را قبول دارم، معرفی شود حتما آن را می‌خرم.

سلیقه کتابی‌تان با همسرتان، بهنوش طباطبایی مشترک است؟
نه زیاد. ایشان چون دانشجوی راونشناسی هستند بیشتر به کتاب‌های این حوزه علاقه و گرایش دارند اما من اهل رمان، شعر و ادبیاتم.

ترجیح می دهید کتاب را کاغذی ورق بزنید یا به صورت آنلاین و از طریق اینترت و گوشی؟
فقط کاغذی. آنلاین اصلا. با این که از کتابخانه‌های الکترونیک غافل نمی شوم اما ترجیح می‌دهم کتاب را ورق بزنم. بوی کتاب، حس و لذت دیگری دارد.

بهنوش هم کاغذی خوان است؟
صد درصد. اصلا دوست ندارد روی تبلت، کتاب بخواند.

در گرانی بازار کتاب، چه طور مردم را به کتابخوانی تشویق کنیم؟
من تئوریسین نیستم. اما وقتی آدم نسبت به چیزی احساس نیاز کند دنبالش می‌رود. مثل نیازهای اولیه. باید این فرهنگ جا بیفتد که کتاب خواندن، نیازی فراتر از آب و غذاست. اگر مردم به این باور برسند، خود به خود این اتفاق می‌افتد. در متروهای خارج از کشور، کتاب‌های متنوعی در اختیار مردم گذاشته شده و هر فرد بعد از مطالعه، آن را به جایش بر می‌گرداند. چه اشکالی دارد ما نیز همین طرح را در متروهای خودمان اجرا کنیم؟ در ماه های اول ممکن است مردم آن گونه که باید، رفتار نکنند اما بالاخره این فرهنگ جا می افتد و جواب می دهد.

وقتی چشمتان به قیمت پشت جلد کتاب ها روشن می شود، دست و دلتان نمی لرزد؟
فکر می کنم قیمت ها برای قشر دانشجو زیاد باشد، اما از آن سو وقتی در کافی شاپ ها قیمت یک قهوه، 20 هزار تومان است و دختر، پسرهای جوان خیلی راحت این مبلغ را می پردازند، قیمت کتاب هم گران نیست. همه چیز در مملکت، گران شده است؛ کتاب هم مثل باقی کالاها.
مهدی پاکدل، حاضر است کتاب خوب را گران بخرد؟
بله. خودم را نیازمند مطالعه می‌دانم؛ بنابراین گاهی در بعضی هزینه‌ها صرفه جویی کرده‌ام تا بتوانم کتاب مورد علاقه‌ام را - هر چند گران – با خیال راحت بخرم.

بسته پیشنهادی آقای بازیگر، از دنیای کتاب های جذاب و خواندنی؟
هر کتابی ارزش یک بار خواندن را دارد. نهایتش می شود «ادب از که آموختی» لقمان. آدم حتی از کتاب بد یاد می‌گیرد بد زندگی نکند. رمان های «دفتر بزرگ» و «مدرک» از سه گانه دوقلوهای آگوتا کریستوف، ترجمه اصغر نوری که داستان‌های فوق العاده شیرین و تاثیرگذاری هستند را پیشنهاد می‌کنم. مدتی است به تاریخ هم علاقه مند شدم و «شرح زندگانی من» عبدالله مستوفی که مربوط به تاریخ قاجاریه است را می‌خوانم. شعر هم که همیشگی است و آثار مولانا، سعدی و حافظ باید جز کتاب های بالینی باشند.

این روزها، مشغول ورق زدن چه کتابی هستید؟

«آماتورها» از دونالد بارتلمی، ترجمه روحی افسر.
به همسرتان کتاب هدیه می دهید؟
بله. کتاب های روانشناسی که دوست دارد را به عنوان هدیه برایش می خرم.
و خانم طباطبایی؟
نه. چون می‌داند خودم کتاب‌های مورد علاقه‌ام را تهیه می‌کنم. بیشتر با هم به خرید کتاب می رویم.
روزگار بی کتاب مثل؟
اصلا روزگاری نیست که مثل داشته باشد!

مهدی پاکدل و بهنوش طباطبایی، نمایشگاه کتاب هم می روند؟
ما کتاب‌های مورد نیازمان را همیشه در طول سال، خریداری می‌کنیم. البته چون خیلی شلوغ است، ازدحام جمعیت اذیتمان می‌کند و نمی‌توانیم برای خرید کتاب های مورد علاقه مان تمرکز کنیم. از سوی دیگر وقتی ما به نمایشگاه می آییم آن قدر مردم لطف دارند و دور و برمان را می گیرند که خرید کتاب می شود مرحله آخر!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها