پرفسور داریوش کولوجیچیک، استاد تاریخ دانشگاه ورشو میگوید: مهمترین کتاب درباره خانات کریمه از بارتولد واسیلی است و همچنین کتابی در اواخر قرن 19 از اسمیرنوف (مامور وزارت خارجه روسیه) بوده است که من در کتابخانهاش فهرستی از کتابهای اسلامی، کشور بلغارستان و گرجستان را پیدا کردم.
خانات کریمه بر پایه اسناد تاریخی
کولوجیچیک با اشاره به موقعیت جغرافیای شبه جزیره کریمه گفت: کریمه شبه جزیرهای در غرب روسیه است زمانی تهاجم مغولها تا روسیه و اروپا و از آنجا تا لهستان پیش رفتند و از خود کولونیهای به جای گذاشتند آخرین گروهی که از آنها باقی مانده همین تاتارهایی هستند که برخی از آنها در غازان (جمهوری تاتارستان روسیه امروزی) و برخی در کریمه در شمال دریای سیاه مستقر شدند. سایر اقوام مغول به نام ترک، قبچاق، کمون و سایر عناوین معرفی شدند. اقوام ترک و مغول اقوامی هستند که به اروپا پیوستند و در مجارستان نیز سکنی گزیدند.
وی با اشاره به نقش خانات کریمه در روابط با لهستان افزود: بحث اصلی ما در این سخنرانی نقش خانات کریمه در تعدیل روابط لهستان بین روسیه و عثمانی در قرن 15 و 16 میلادی است؛ یعنی زمانی که کشورهایی مانند لهستان، لیتوانی و اوکراین هویت یکسانی مانند امروز نداشتند، گاهی با همدیگر متحد میشدند، گاه به صورت شناور موجودیت داشتند و گاه حدود این سه منطقه از دریای سیاه تا دریای بالتیک را در برمیگرفتند که اوج وسعت این کشورها را نشان میدهد. به طور کل در این منطقه ثبات کامل و پایداری وجود نداشت. در کتاب من «روابط خاندان کریمه با امپراطوری لهستان لیتوانی» بر پایه اسناد تاریخی به این موضوع به طور مفصل پرداخته شده است.
وی با تاکید براسنادی مبتنی بر اتحاد خانات کریمه با عثمانیها ادامه داد: در بین اسناد آمده است که خانات کریمه با دولت لهستان و عثمانی هر از گاهی متحد میشده است زیرا عثمانی برای دستیابی به ایران به منطقه قفقاز نیاز داشتند زیرا اگر از سمت تبریز میخواستند به صفویه ضربه بزنند به دلیل لجستیک سنگینی که در منطقه وجود داشت نفوذ سپاه عثمانی بسیار دشوار بود. پس از طریق قفقاز به دریای سیاه نفوذ میکرد و از آنجا رویای تسخیر ایالات شمالی ایران مانند گیلان و مازندران را در سر داشت. در رابطهای که بین عثمانیها و خانات کریمه وجود داشت اسنادی مبنی بر حضور لهستانیها دراین روابط پیدا شده است. البته این روابط کریمهها با عثمانی تا زمانی بود که روسها چندان قدرتمند نبودند به محض که این روسها از قدرت بهرهمند میشدند دیگر جایی برای قدرتنمایی و روابط با سایر مناطق وجود نداشت.
حلقه گمشدهای به نام اسناد روابط خارجی کریمه
این استاد دانشگاه ورشو با اشاره به اتحاد قزاقهای اوکراین با امپراتوری روسیه اظهار کرد: تاتارهایی که در کریمه بودند گاه نیز به لهستان نزدیک میشدند این اتحاد و رابطه در سال 1654.م زمانی است که قزاقهای اوکراینی با مسکو وارد صلح شدند و پادشاه مسکو(روسیه) را پادشاه خود نامیدند و این نزدیکی قزاقهای اوکراینی چندان بی خطر نبود، بنابراین آنها از این اتحاد میترسیدند پس با لهستانیها متحد شدند.
وی درباره روابط ایران و لهستان عنوان کرد: روابط ایران عصر صفویه و لهستان چندان به چشم نمیآید چون لهستان با امپراتوری عثمانی روابط خوبی داشت و این رابطه با ثبات تا زمان جنگ ادامه داشت اما پس از جنگ روابطی بین شاه عباس صفوی و زیگموند سوم شکل میگیرد. متاسفانه آرشیو بسیاری از اسناد درباره جزییات روابط خارجی در کریمه از بین رفته است بهویژه روابطی که بین لهستان و این خانات وجود داشته است. البته مورخان و پژوهشگران امیدوارند برخی اسناد این روابط را در مسکو، پاریس، استانبول و ورشو پیدا کنند که دستیابی به این اسناد برای تکمیل حوزه روابط خارجی لهستان بسیار مهم است.
کولوجیچیک با نام بردن از کتاب وینگستون بیان کرد: مورخی به نام الکساندر وینگستون کتابی در قرن 19 در سن پترزبورگ چاپ کرد که حاوی اسناد عمده و اصلی از کریمه است ضمن این که کتابی نیز از اسناد روابط عثمانی و کریمه نیز در ترکیه چاپ شد که این اسناد به خط عربی است. البته بعد از جنگ بین شوروی و لهستان آرشیو لهستان نیز ترمیم شد و اگر چه اسنادی از بخش اداری وجود ندارد اما سندهای دیگری هست که با استناد به همین اسناد میتوان گفت که وقتی واسیلی بارتولد، مستشرق روسی میگوید تمام اسناد کریمه از بین رفته است. وجود پارهای از اسناد در ورشو این حرف بارتولد را نقض میکند زیرا بخشی از اسناد خزینه کریمه موجود هست که متعلق به قرن 13 میلادی است.
تنوع زبانی اسناد تاریخی خانات کریمه
این مورخ با اشاره به اسناد ایتالیایی درباره کریمه گفت: در قرن 16 نیز آگوستینی کربانی از ایتالیا اسنادی به ایتالیایی جنوایی نوشته که در آن اشاره شده است به دو برادر که در اسپانیا سکونت داشتهاند و خودش که در خدمت خان کریمه بوده است. یک بحث قدیمی بین مورخان قدیمی عثمانی و تاتار وجود داشته است که از چه زبانی در نامهها و اسناد استفاده شود؟ در مسکو اسناد به زبان عثمانی نیست و برای روسها نوشتن اسناد به زبان ترکی قبچاقی آسانتر است اما در ترکیه اسناد را کسانی نوشتند که به زبان کریمه ترکی است. همچنین آنها از دو زبان ترکی جنوبی و ترکی قبچاقی و خانات کریمه از زبان روسی استفاده میکردند. البته من یک سند در کتابخانه ورشو پیدا کردم که به خط آلگریلیک و به زبان روسی اوکراینی است.
وی با تاکید به فراوانی استفاده از زبان لهستانی در اسناد قرن 17 روابط خارجی لهستان افزود: زبان لهستانی در قرن 17 در بسیاری از نامهها و اسناد کریمه استفاده میشود بنا به اسنادی که یوزف مارکوس، مورخ لهستانی چاپ کرده و در پانوشت آن آورده است که ترجمههای لهستانی از اسناد اصیل که تا کنون مهجور مانده و ترجمههایی است که از منابع اصلی در سال 1967 پیدا شده است. در این اسناد صحبت از سفیر کریمه است که به لهستان آمده و در اثر معاشرت زیاد با لهستانیها در پوشش و لباس از سبک لهستان آن دوره تقلید میکند.
وی با تاکید بر کلمه مشترک نام بایسا در اسناد کریمه و لهستان ادامه داد: همچنین در اسناد کریمه کلمهای به نام بایسا به کاربرده شده است که به نظر میرسد به معنی گذرنامه است. یک مورخ روس به نام الکساندر اسکومویچ که در زمان استالین کشته شد، نیز از کلمه بایسا یاد میکند و معتقد است برای یافتن برخی کلمات در اسناد به جای مانده از کریمه به ورشو باید مراجعه کرد و بنا به اظهار نظر این مورخ بایسا در اسنادی در ورشو در سال 1924.م دیده شده است.
تاریخ کریمه، تاریخی قدیمی است
کولوجیچیک بیان کرد: باید گفت کریمه یک ملتی قدیمی است که دارای یک هویت چند زبانه و تاریخ خاص خودش است و در کریمه یک زمانی قومیت و ملتی بقا داشته است اما زمانی که تاریخ کریمه را ورق میزنیم از تاریخ این منطقه پس از قرن 19 و آمدن روسها به کریمه و الحاق آن به روسیه فقط زبانی باقی مانده و اسناد بسیار کمی از گذشته این خانات در دسترس است. آندرو میکلف یک کتاب در دوره صفویه در روسیه نوشته است که در این کتاب به این اشاره شده است که خانات کریمه در روابط با عثمانی در نامههای خود با استفاده از کلمههای قدیمی میخواسته به عثمانیها بگوید ما یک دولت قدیمی هستیم.
وی با اشاره به مهمترین کتابهایی که درباره کریمه نوشته شده است، گفت: مهمترین کتاب درباره خانات کریمه از بارتولد واسیلی است و همچنین کتابی در اواخر قرن 19 از اسمیرنوف که وی یک مامور از وزارت خارجه روسیه بوده است و من در کتابخانهاش فهرستی از کتابهای اسلامی، کشور بلغارستان و گرجستان پیدا کردم.
البته اسمیرنوف در کتاب خود میگوید که خانات کریمه مستقل نبوده است و از یک دولت به دولت دیگر منتقل میشده است. مورخ دیگری نیز به نام قاسم عثمانف نیز در سال 1987 میلادی کتابی در زمان برژنف نوشته است که کتاب بسیار خوبی است و تاریخ کریمه در آن کاملتر آمده است. البته مسالهای که وجود دارد این است که مورخان روسی میخواستند نشان بدهند که خانات کریمه یک پارازیت بوده است.
کولوجیچیک در پایان عنوان کرد: من نیز درباره اسناد مربوط به کریمه و روابط آن با عثمانیها و لهستان بسیار کار کردم البته اکنون جا برای پژوهش و تامل در اسناد برای تاتارها باز شده است که امیدوارم آنها بتوانند با تلاش به اسناد و حقایق بیشتری دست یابند.
در پایان نشست پرفسور داریوش کولوجیچیک به پرسشهای حاضران پاسخ گفت.
نظر شما