جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۳ - ۰۶:۴۱

سعید عقیقی یکی از منتقدان و مدرسان و فیلمنامه‌نویسان سینمای ایران در جدیدترین کتاب خود ضمن نقد و تحلیل 10 فیلم برجسته سده بیست‌ویکم، در مقاله‌ای بلند همکاری گی‌یرمو آریاگا فیلمنامه‌نویس و آلخاندرو گونزالزاینیاریتو، کارگردان مکزیکی را مورد بررسی قرار داده است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-  «نگاهی به سینمای معاصر» عنوان کتابی است که در آن در قالب مقاله‌هایی بلند، فیلم‌های «درخت زندگی» ساختۀ ترنس مالیک، «شبکه اجتماعی» - دیوید فینچر، «قوی سیاه» (black swan) - دارن آرونوفسکی، «نطق پادشاه» (the kings speech) - تام هوپر، «فیلم– سوسیالیسم» (film socialisme) - ژان لوک گدار، «ترور جسی جیمز به دست رابرت فورد بُز دل» (the assassination of jesse james by the coword Robertt Ford) - اندرو دامنک، تلقین (inception) - کریستوفر نولان، «جاده» (the road) – جان هلیکات، «سزار باید بمیرد» (Caesar must die) – پائولو تاویانی و «جداییِ نادر از سیمین» - اصغر فرهادی.، نقد و تحلیل شده اند.

از آنجا که سعید عقیقی سابقه زیادی در تدریس فیلم‌نامه نویسی و نقد دارد، شیوه‌اش در پرداختن به مباحث این کتاب به گونه‌ای است که در عین حالی که به یک اثر مشخص می‌پردازد، نگاهی هم هرچند گذرا به کارنامه فیلمساز و فیلم‌نامه‌نویس و شیوه‌ها‌ی اقتباس او داشته است. همین ویژگی سبب ‌شده  تا مطالب کتاب شناختی به نسبت جامع را از هر فیلمساز برای خواننده حاصل کنند.

از ژان لوک گدار تا اصغر فرهادی
" نویسنده در این نقدها بیشتر با تلقیِ زیبایی‌شناسانه از روایت و میزانسن سر و کار دارد و به جریان‌هایی که ملاک نقد را بیرون از سینما جستجو می کنند، بی‌اعتناست. دراین بررسی‌ها، طبعا معیاری وجود دارد که نمی توان آن را از نوشته‌ها جدا کرد؛ و برای درک معیارها نیز، چاره‌ای جز قیاس فیلم ها و نوشته ها وجود ندارد."

همچنین عقیقی تلاش کرده تا با تحلیل و بررسیِ موثرترین فیلم‌های این سده، تصویری کم و بیش دقیق را از سینمای معاصر ارائه دهد. او در این باره نیز می‌نویسد: " در این کتاب، فیلم‌ها به نحوی عامدانه از گروه های گوناگون برگزیده شده‌اند: فیلم‌های استادان بزرگ نسل گذشته سینما (گدار، برادران تاوانی) که جایگاهشان در سینما به رغم جوایز، با بی‌توجهی به واپسین فیلم هایشان در عرصه نقد فیلم، چه در ایران و چه در جهان، در آمیخته است. کنار فیلم‌های نوآمدگان سینمای مستقل (اندرو دامِنِک)، فیلم‌های موسوم به «اسکاری» (نطق پادشاه) کنار مجموعه آثار یک مولف غیر آمریکایی (آلخاندرو گونزالس ایناریتو)، اقتباس های مهجور و متفاوت از داستان های متاخرِ مشهور (جاده – کورمک مک‌کارتی) کنار فیلم‌هایی متعلق به جریان اصلی ( شبکه اجتماعی، تلقین) و سرانجام یکی از مهمترین فیلم‌های آغاز دهه دوم قرن بیست و یکم (درخت زندگی) کنار فیلم مهم سینمای ایران در پایان دهه1380 (جداییِ نادر از سیمین)."

عصر ترنس مالیک / شاید سالها بعد
پس با این رویکرد برای آنکه ارائه نگاهی جامع به سینمای معاصر بتواند اتفاق بیفتد عقیقی می‌بایستی که در هر نقد، بیش از هر چیز به آشکارکردن ویژگی‌هایِ موثر و منحصر به فرد آن اثر یا آن هنرمند بپردازد. او درباره ترنس مالیک سازنده «درخت زندگی» می‌نویسد: "یکی از بهترین فیلم های چند سال اخیر، یعنی «ترور جسی جیمز به دست رابت فورد بُز دل» برمبنای سبک ملیک ساخته شده است. شاید سال‌ها بعد، از عصر ملیک سخن بگوییم؛ دوره‌ای که تجربه‌های شگفت‌انگیز و یکسر متفاوتش از زندگی و سینما، به خلق آثاری ناب و خلاقانه منجر شد."

چرا شخصت‌پردازی در کارهای فرهادی به حاشیه می رود؟
در فصل جدایی منطق از احساس با ارائه تحلیلی مفصل از فیلم «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی، مهمترین عناصر سینمای فرهادی را «حادثه محوری»، «جبرگرایی»، «واقع‌گرایی» و «آگاهی غریزی» می‌داند. او درباره حادثه محوری فیلم های فرهادی می نویسد: "شخصیت‌های او نه تحت تاثیر واقعیتِ وجودی خود، که صرفا تحت تاثیر حادثه پیش‌رویشان واکنش نشان می‌دهند. بنابراین رویکرد حادثه محور در فیلم‌های فرهادی به فقدان شخصیت‌پردازی متمایز در آثار او منجر شده است."

همچنین در زیر عنوان آگاهی غریزی با اشاره به سکانس وداع پدر نادر با سیمین می‌آورد: "مهمترین وجه مشترک فیلم‌های فرهادی، نه نقش‌مایه یا درون‌مایه‌ای معین، که آگاهیِ خودانگیخته‌ و شیوه آزمون و خطای سازنده‌اش است که فیلم به فیلم نمود بارزی یافته است."  در نهایت می نویسد:
"جدایی فیلمی امیدوار کننده است اما این امیدواری زمانی پایدارتر می‌شود که جبرگرایی حاکم بر درام‌های او که مهمترین مانع پردازش بهتر شخصیت در دل حادثه است، بهانه‌ای محکم‌تر از الزامات قصه برای احاطه تام و تمامش بر آثار او بیابد."

احترامِ مبهم منتقدان ایرانی در برابر سینمای گدار
همچنین عقیقی تلاش تازه‌ای در نقد را با بررسی فیلم «فیلم-سوسیالیسم» ژان لوک گدار پیش می‌گیرد و در این خصوص معتقد است: " دلیل سکوت معنادار و تاریخیِ نویسندگانِ ایرانی درباره گدار، به ویژه آثار متاخر او، جدا از ندیدن فیلم‌هایش این است که آثار او جدا از دردسرهای جور واجور و انفجار ارجاعات فرهنگی، تاریخی و زیبایی‌شناختی‌شان، دشوارند." او در پایان بررسی خود از فیلم «فیلم-سوسیالیسم» برایِ اثبات درستیِ رویکردش به سینمای گدار، شاهدی جالب‌توجه می آورد: " پرسش‌های فیلم- سوسیالیسم حتی پس از پایان فیلم نیز با ما هستند:

"آیا می‌توان واقعیت را در کتاب قرار داد؟ آیا می‌توان واقعیت را در واقعیت قرار داد؟ پرسش پایانی قطعا پیچیده‌تر است: آیا واقعیت را می‌توان در فیلم قرار داد؟ البته گدار در فیلمش این آخری را نمی‌پرسد. شاید چون معتقد است که چنین کاری کرده است، یا شاید به این دلیل که معتقد است این کار به طور کلی امکان پذیر نیست. به کولاژی تازه دست یافته‌ایم؟ تناقضی جدید پیش رویمان است؟ پس راه را درست آمده‌ایم: فیلمی از ژان لوک گدار"

از دیگر آثار این نویسنده در زمینه سینما جدای از مقالات بسیار در نشریات سینمایی دو کتاب است که یکی با عنوان «محمدرضا اصلانی» منتشر شده و در آن عقیقی گفتگوهایی مفصل با محمدرضا اصلانی کارگردان برجسته سینمای ایران داشته است ولی با وجود آنکه از سال 1388 در فهرست کتابهای کتابخانه ملی ثبت شده، هنوزخبری از چاپ آن نیست.  کتاب دیگر «معیار نقد معیاری نقد» است که سال گذشته منتشر شد.

چاپ اول کتاب «نگاهی به سینمای معاصر» در 154 صفحه و در 1100 نسخه با بهای 8000 تومان بهار امسال از سوی انتشارات کتاب آمه روانه بازار شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها