دستغیب در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) با بیان اینکه نقد کتاب بهویژه نقد آثار ادبی در ایران از قدیمالایام وجود داشته است، اظهار کرد: در گذشته، خودِ شاعران و نویسندگان آثارشان را نقد میکردند. در آن زمانها آثار به دلیل اینکه شمارگان بسیار پایینی داشتند و اغلب خطی بودند، تنها در انحصار گروه خاصی مانند دربار، منشیها، بازرگانان و افراد مرفه جامعه قرار داشت.
وی توضیح داد: در این میان، عامه مردم از آنرو که سواد خواندن و نوشتن نداشتند یا به دلیل اینکه دسترسی به این آثار بسیار مشکل بود، از وجود کتابها آگاه نبودند.
این نویسنده پیشکسوت افزود: در دوره بعد از مشروطه کتاب به عنوان کالای فرهنگی عمومیت پیدا کرد. بعدها مدرسه دارالفنون افتتاح شد و چاپ سنگی به ایران راه پیدا کرد. در ادامه، حروفچینی رواج یافت و کتابهای درسی و دانشگاهی چاپ شدند.
دستغیب ادامه داد: همراه با چاپ کتابها، نقد کتاب نیز رواج یافت. در این میان چندین روزنامه و مجله، ستونهایی را به نقد کتاب اختصاص دادند. به طور مثال، مجله «راهنمای کتاب» به مدیریت دکتر احسان یارشاطر در تهران منتشر شد. محل تدوین این مجله دارای یک کتابخانه و یک خانه کتاب بود. صاحبنظرانی مانند استاد پاریزی در این خانه گردهم جمع میشدند و به معرفی و بررسی آثار میپرداختند. بنده نیز از سال 1337 با این مجله همکاری میکردم.
این منتقد ادبی افزود: بعدها جزوهای با عنوان «نقد کتاب» توسط انتشاراتیهای «نیل» و «زمان» چاپ شد که به صورت تخصصی به نقد کتاب میپرداخت. این جزوه ستونی تحت عنوان «کتابگزاری» در خود جای داده بود که ضمن معرفی کتابهای تازه منتشر شده، به نقد آنها نیز میپرداخت؛ بدین ترتیب نقد کتاب رایج شد و اکنون شاهدیم که همچنان بسیاری از مطبوعات مانند «بخارا»، «گوهران» و «کارنامه» در حوزه نقد کتاب فعالیت میکنند.
وی در ادامه سخنانش، گفت: اما متاسفانه این مجلات به صورت ادواری چاپ میشوند و در اغلب موارد شاید چندین دوره نیز چاپ نشوند؛ دستگاههای فرهنگی کشور باید به منظور اشاعه و معرفی کتاب و همچنین به منظور ترویج فرهنگ نقد کتاب در جامعه، از این نشریات حمایت کنند.
این منتقد ادبی با بیان اینکه نقد در جامعه امروزی همچون گذشته نیست و وضعیت مساعدی ندارد، عنوان کرد: متاسفانه اغلب افراد کارکشته حوزه نقد مانند پرویز داریوش، محمد حقوقی و زرینکوب دیگر در میان ما نیستند و بنا به دلایلی بخش دیگر این افراد کارکُشته، دیگر دست از کار کشیدهاند. بنابراین، امروزه شاهدیم که بسیاری از نقدها جنبه تعریف و تمجید دارند؛ به طور مثال ناقدی با شاعری رفاقت دیرینه دارد و برای جلب رضایت وی میکوشد نقدی در قالب مدح برای آثار این شاعر بنویسد.
دستغیب اظهار کرد: اکنون جای خالی مجلههایی مانند مجله «راهنمای کتاب» خالی است؛ مسئولان فرهنگی کشور باید کمک کنند تا اینگونه مجلات دوباره راهاندازی و در آنها تازههای نشر معرفی و نقد شوند.
مترجم آثار نیچه در ایران با بیان اینکه متاسفانه امروزه استقبال از کتابها بسیار اندک شده است، گفت: این روزها گفتوگو و دیالوگ میان افراد فرهنگی کشور به چشم نمیخورد. همچنین گفتمان و برگزاری مجامع علمی ـ فرهنگی به عنوان یکی از راههای ارتباطی میان افراد بنا به دلایلی مانند بزرگ شدن شهرها دیده نمیشود. در نتیجه کتابها به سختی به دست مخاطبان میرسند و در اغلب موارد شاید این دسترسی اصلاً در برخی شهرها وجود نداشته باشد.
وی گفت: باید مسئولان فرهنگی همانند گذشته در راهاندازی دوباره مجامع نقد و بررسی کتاب بکوشند؛ چرا که در این صورت زمینه برای گردهمایی و اجتماع نویسندگان و منتقدان و در نتیجه همفکری آنها فراهم میشود. به مراتب شاهد خواهیم بود که سطح علمی و آگاهی مردم نیز ارتقا مییابد و کاملا در جریان این موضوع قرار میگیرند که آیا کتاب مورد نظر را به منظور مطالعه تهیه کنند یا خیر.
*دراین باره بخوانید:
(1) شاکری: وقتی نقد تاثیری در تجارت کتاب نداشته باشد عملا اهمیتی پیدا نمیکند (اینجا)
(2) جُربزهدار: نشریات خانه کتاب میتوانند نقش موثری در ترویج فرهنگ نقد ایفا کنند/ نقد، چراغی فراسوی سیاستگذاران روشن میکند (اینجا)
(3) کیانفر: ضرورت راهاندازی کتابخانه تخصصی نقد (اینجا)
(4) جعفری مذهب:جامعه ما نیاز به نقد را احساس نکرده است/ پدیدهای به نام «اورژانس نقد» (اینجا)
شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۸:۰۵
نظر شما