مهدوی اصل در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) درباره تاثیر قصهگویی بر کودکان اظهار کرد: قصهگویی یک تاثیر جادویی بر ذهن و روح و روان بچهها دارد که با چیز دیگری قابل مقایسه نیست. وقتی بچهها قصه را از زبان قصهگو میشنوند، با شخصیت داستان، همزاتپنداری کرده و با آن زندگی میکنند؛ مخصوصا اگر آن داستان برایشان جذاب باشد و آن شخصیت را قبول داشته باشند، با آن شخصیت زندگی میکنند و خود را به جای آن میگذارند و میخواهند که تواناییهای آن شخصیت را در خود داشته باشند.
پژوهشگر بازیهای سنتی ایران افزود: به نظر من بچهها بزرگترین روانشناسان دنیا هستند و کاملا متوجه میشوند که یک قصه پرمایه یا بیمایه است؛ اگر قصهای برایشان جذابیتی نداشته باشد حتی یک دقیقه هم نمیتوان کودک را با آن درگیر کرد و بلافاصله در همان دقایق اول کودک بیمیلی و بیرغبتی خود را به قصه نشان میدهد. اما اگر با قصه و قصهگو ارتباط برقرار کند به شنیدن ماجرای داستان رغبت نشان میدهد و این داستان میتواند اثرات زیادی بر روح و روان و راه و روش زندگی کودک داشته باشد.
وی بیان کرد: برای اینکه یک قصه پرمحتوا باشد باید دربرگیرنده اتفاقاتی باشد که دغدغه کودک است. نویسندهای که اتفاقی را برای یک قصه درنظر میگیرد باید بررسی کند که آیا اصلا این اتفاق به درد کودک میخورد و مورد نیاز او هست یا نه؟ و آیا واکنشها و کشمکشهایی که در این داستان ایجاد کرده برای کودک مناسب است یا نه؟ درواقع یک نویسنده یا قصهگو باید با کودک و روح و روان و علایق و سلایق و دنیای او آشنایی داشته باشد و از نظر روانشناسی مخاطبش را بشناسد تا بتواند قصهای جذاب بنویسد.
این مدرس، آموزش مهارتهای زندگی از طریق قصه و بازیهای سنتی ایران به مربیان، معلمان، مادران و کودکان، کشمکش، حرکت، فعالیت و حل مساله را از موارد لازم و ضروری یک قصه برشمرد که باید در یک اثر کودک بهطور کامل پردازش شود.
ذهن کودکان با قصههای پرمایه بیشتر درگیر میشود
مدیر مسئول انتشارات «بازی قصهها» یادآوری کرد: هرچه قصهای پرمایهتر باشد، ذهن بچه بیشتر با آن درگیر میشود و لذت بیشتری میبرد. هرچه کشمکشهای یک داستان بیشتر باشد، ذهن کودک مدام به دنبال حل مسایلی است که در جریان یک قصه برای او مطرح میشود. در این صورت میتوان گفت داستانی، اثری خلاق است که کودک را به فکر وادار میکند و برای او جنبه آموزشی و پرورشی دارد.
مهدوی اصل افزود: قصه در واقع اتفاق و حادثهای است که در یک داستان میافتد و این اتفاق یک روند را طی میکند و در معرض کنشها و فعل و انفعالات مختلفی قرار میگیرد تا زمانی که آن مشکل حل شود. اکثر قصههایی که در حال حاضر برای کودکان تولید میشود خیلی تخت است و نشان میدهد که نویسنده نتوانسته است در آن چالشها و کشمکشهای گوناگونی ایجاد کند و سبب جذب مخاطب شود.
این نویسنده کودک و نوجوان افزود: نویسنده در ابتدا باید روی خودش کار کند تا مشکل برقرای ارتباط و حل مساله نداشته باشد و در مورد راهکارهایی که یک کودک برای حل مسالهاش میتواند داشته باشد، شناخت به دست بیاورد. درواقع خود نویسنده باید بزرگترین روانشناس باشد و بداند که چگونه برای کودک مساله سازی و حل مساله کند.
وی افزود: هر مفهومی را بخواهیم به کودک منتقل کنیم میتوانیم آنرا در قالب قصه و بازی انتقال دهیم ولی باید با شناخت کامل این کار را انجام دهیم و باید زبان کودک را بشناسیم.
مهدوی اصل در ادامه با اشاره به اینکه قصه گفتن از آفرینش انسان و زمان انسانهای غارنشین با هدف انتقال مفاهیم مورد نظر به دیگران آغاز شده است، گفت: انسان از ابتدای خلقت دنبال راهی بوده که بتواند حرفهایش را در قالب یک تعریف یا قصه به اطرافیانش منتقل کند. در زمان گذشته انسانهای اولیه روزانه شکار میکردند و شبها روی دیوار غارها نقاشی میکشیدند و نوع برخوردشان را با حیوانات درندهای که شکار میکردند با زبان تصویر روی دیوار غارها میکشیدند و برای افرادی که در اطرافشان بودند به این وسیله داستان تعریف میکردند.
وی افزود: بازیها هم از همان زمان شکل گرفت؛ مثلا بازی قایم موشک (قایم باشک) از آنجا شکل گرفت که انسانهای اولیه وقتی حیوان درنده ای را میدیدند ابتدا در گوشهای پنهان میشدند و ابعاد و حرکات و زور و قدرت آن حیوان را مورد بررسی قرار میدادند و تحلیل میکردند سپس آنرا شکار میکردند.
این پژوهشگر بازیهای سنتی ایران ادامه داد: به این ترتیب قصهها و داستانها شکل گرفت و روایت شد. البته مهارت افراد قصهگو در این نسل را نمیتوان حاصل تجربههایی دانست که از قصهگوییهای پدربزرگ و مادربزرگ به دست آمده باشد زیرا در 30 یا 40 سال اخیر به دلایل مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کمتر پیش آمده که کسی بنشیند و برای کودکی قصه بگوید. به طورکلی دیگر قصهگوی حرفهای،یعنی کسی که قصه گفتن را از پدربزرگ یا مادربزرگش فراگرفته باشد، نداریم.
وی افزود: قصهگویان ما اغلب کسانی هستند که آموزش دیده و دورهای را گذراندهاند. در کلاسهای آموزش قصهگویی که دارم کمتر کسی را میبینم که تجربهای از قصهگویی کسی داشته باشند. من هم بیشتر به دلیل بچههای خودم شروع به قصهگویی کردم؛ زمانی که فرزند من وارد مدرسه شد برای اینکه کنجکاو بودم بدانم با چه کسانی در مدرسه ارتباط برقرار میکند گاهی به مدرسهاش میرفتم و برای بچهها قصه میگفتم و به این ترتیب من با آنها به کلاس بالاتر و حتی به دبیرستان میرفتم و به روشهای مختلفی مانند قصهگویی و آموزش مهارتهای زندگی، ارتباطم را با بچهها حفظ میکردم.
مهدوی اصل شعر و بازی را جذابتر از قصه و داستان برای کودکان دانست و گفت: بچههای ما فهمیدهاند نویسندگان برایشان قصههای محکم و پرمحتوایی نمینویسند، درنتیجه آنها را نمیخوانند. من برای جذب ، ابتدا با شعر و بازی، کودکان را جذب و علاقهمند میکنم و سپس قصه را برایشان میخوانم.
وی توضیح داد: وقتی قصهای شنیده میشود تصویرهایی در ذهن کودک ایجاد میشود و کودک با آن همزاتپنداری میکند اما وقتی قصه و داستان یک کتاب در قالب بازی طراحی و اجرا میشود علاوه بر اینکه در ذهن کودک تصویرسازی میشود، تجربهای هم در قالب فعالیت ایجاد میشود که در کودک حس لذت ایجاد میکند و این حس لذت و مفاهیمی را که در این قالب به وی منتقل شده هرگز فراموش نمیکند.
این نویسنده افزود: در واقع به این وسیله تصویرسازی ذهنی، شادی، لذت، بازی که نیازهای چهارگانه کودک است را میتوانیم با بهرهگیری از فرهنگ و بازیهای کودکانه ایرانی به کودک منتقل کنیم. با این کار مهارتهای زندگی مانند تقویت اعتماد به نفس، غلبه بر ترس، توانایی برقراری ارتباط با خود، خدا و دیگران و سایر مهارتها به کودک به طور غیر مستقیم آموزش داده میشود.
فرهنگ ایرانی ما بسیار غنی است
وی ادامه داد: حدود 15 سال است که درگیر بازیهای سنتی برای بچهها هستم. درهرکدام از بازیهای سنتی ایران چندین مهارت مانند رهبریت، قدرت انتخاب، درگروه قرار گرفتن، باهم بودن، همدلی، شکست، پیروزی و حل مساله وجود دارد که به دست فراموشی سپرده شده است.
مهدوی اصل گفت: درواقع فرهنگ ایرانی ما محتوای بسیار غنی دارد ولی ما به آن نپرداختهایم. بحث زبان آموزی در این بازیها و لذت بردن از تصویرسازی ذهنی و ماندگار شدن این مطالب در ذهن بچهها چیزی است که هرگز فراموش نمیکنند.
وی افزود: درحال حاضر بسیاری از موسسات و مراکز آموزشی در حال آموزش کتابهای مهارتهای زندگی از طریق قصه و بازی به کودکان هستند. تاثیر قصه و بازی بر بچهها بسیار زیاد است. مادرها باید یاد بگیرند که چگونه مسایل و مشکلات بچهها را حل کنند و با آنها ارتباط برقرار کنند، اغلب والدین اصرار دارند بچه را درهمان فضای بسته خانههای آپارتمانی نگه دارند و این امر سبب میشود بچهها افسارگسیخته شوند.
درباره ناهید مهدوی اصل
ناهید مهدوی اصل در سال 1343 در تهران متولد شد. وی علاوه بر اینکه نویسنده کودک و نوجوان است، پژوهشگر بازیهای سنتی ایران و مدرس آموزش مهارتهای زندگی از طریق قصه و بازیهای سنتی ایران به مربیان، معلمان، مادران و کودکان و مدیر مسئول انتشارات «بازی قصهها» نیز هست. از مهدوی اصل تا کنون بیش از 25 اثر در حوزه کودک و نوجوان منتشر شده است که از آن جمله میتوان به «یک بز و دو بز و نیم بز و آدم کوچولو»، «بازی کنیم بخندیم»، «مجموعه سه جلدی «بازیهای سنتی ایران»، مجموعه چهار جلدی «بازیهای تهران قدیم»، «توپ فوتبال»، مجموعه پنج جلدی «10 رمان مردان بزرگ دین»، مجموعه دو جلدی «زندگی امام حسین(ع)»، «بازی ایرانی در جشن ایرانی»، «صورت پرماجرا»، «خدا با آدم حرف میزند» و «آرزوی روز بارانی» اشاره کرد.
چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۳
نظر شما