چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۵:۴۳
بازنشر آخرین گفت‌وگو و یادداشت زنده یاد بیگدلی در ایبنا + پیام تسلیت مدیرعامل خانه کتاب

احمد بیگدلی، نویسنده معاصر کشورمان که صبح امروز بر اثر سکته قلبی درگذشت، هفته پیش و در چهل‌وپنجمنین سالگرد درگذشت جلال آل‌احمد، در گفت‌وگو با ایبنا، آل‌احمد را بنیانگذار رئالیسم سنتی دانست. او همچنین در یادداشتی از عملکرد دلواپسان فرهنگی در دولت قبل انتقاد کرد. به مناسبت درگذشت ناگهانی بیگدلی، آخرین حرف‌ها و نظرات این داستان‌نویس را در این رسانه منتشر کردیم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در پی درگذشت احمد بیگدلی، نجفعلی میرزایی، مدیر عامل موسسه خانه کتاب در پیامی درگذشت این داستان نویس معاصر را به جامعه ادبی و خانواده وی تسلیت گفت. در بخشی از این پیام آمده است: «با تاسف و تاثر درگذشت نویسنده ارجمند جناب آقای احمد بیگدلی را به اهالی فرهنگ و اصحاب قلم و خاندان آن مرحوم تسلیت عرض می کنیم و برای ایشان علو درجات از خداوند منان خواستاریم.»

حالا فقط صدای بوق ممتد...
باور نمی‌کنی! باید خبر درگذشت مردی را بنویسی که همین چند روز پیش... طبق معمول پیش از این‌که خودت را  معرفی کنی، صدایت را پشت خط  شناخت. مثل همیشه، انگار با یکی از نزدیکانش حرف می‌زد. ساده و صمیمی، خونگرم و خودمانی... و تو لبخند زیبایش را در پهنای صورت مهربانش تصور کردی... حالا...دستت به نوشتن نمی‌رود. دنبال واژه می‌گردی تا این مرد بزرگ را توصیف کنی، اما... پرده نازک اشک مدام جلو چشمت را می‌گیرد. باور نمی‌کنی. به تلفن همراهش زنگ می‌زنی، دوست داری دوباره گوشی را بردارد و صدایت را بشناسد. دوست داری دوباره لبخند را در پهنای صورتش تصور کنی، دوست داری اسمت را بازهم در صدای مهربانش بشنوی... اما از این پس دیگر به هر مناسبت و برنامه‌ای دیگر نویسنده مهربانی نیست که به تو و حرفه‌ات احترام بگذارد تا بی‌خبر نمانی و از امروز فقط صدای مکرر بوق تلفن است که در گوشت می‌پیچد. 


آخرین گفت‌وگوی احمد بیگدلی با ایبنا (19 شهریور 1393)

اگر دوران قبل از آل‌احمد یعنی عصری را که به تاثیرپذیران از صادق هدایت اختصاص داشت کنار بگذاریم، بدون شک آل‌احمد فصل دیگری در ادبیات ایران گشود که بنیانش رئالیسم سنتی است. جنس این جریان مانند تعریفی که از رئالیسم «بالزاک» داریم و تعریفی که بعدها از جریان سیال ذهن و رئالیسم جادویی مطرح شد، نیست. 

نویسنده «آوای نهنگ» درباره تاثیرپذیری نویسندگان معاصر از آل‌احمد توضیح داد: رئالیسمی که جلال مبدع آن بود بر بسیاری از داستان‌نویسان معاصر ایران اثرگذار بود و اگر بعضی از آن‌های این موضوع را انکار نکنند، ذوق و شوق‌شان به ادبیات داستانی، با مطالعه آثار آل‌احمد شکوفا شد. جلال برگی به تاریخ ادبیات ایران اضافه کرد که نمی‌توان به سادگی از آن گذشت. 

بیگدلی آثار آل‌احمد را به سه گروه دسته‌بندی کرد و افزود: نخستین نوشته‌های جلال، آثاری کاملاً رئالیستی‌اند مانند «زن زیادی» و «سه تار». دسته دوم هم دربرگیرنده آثار سیاسی این نویسنده بزرگ‌اند که از بین آن‌ها می‌توان به «نون و القلم» اشاره کرد که رنگ و لعابی سیاسی دارد. بخش سوم آثار آل‌احمد هم به کارهای تحقیقی‌اش مانند «خسی در میقات» اختصاص دارد که البته در این اثر به شیوه رفتار و نگاه حاکمان عربستان سعودی به مذهب هم می‌پردازد.

نویسنده «اندکی سایه» درباره تفکرات سیاسی آل‌احمد گفت: وقتی جوان بودم و آثار آل‌احمد را می‌خواندم گمان می‌کردم او بین مذهب و سوسیالیسم گیر افتاده است و گاهی به سوسیالیسم مایل می‌شود و گاهی هم به تشیع علوی. البته این نظر مربوط به همان دوران بود و حالا معتقدم نگاه جلال، گرچه مقداری از اغتشاش برخوردار است، اما انگار تکلیفش با خودش مشخص نبوده و نمی‌توانسته مذهبی صرف باقی بماند، یا به جنبش‌های سیاسی دورانش که اکثراً چپ‌گرا بودند بی‌توجه باشد. 
 
وی ادامه داد: آل‌احمد در جناحی قرار گرفت که علیه شاه فعالیت می‌کرد و به نظرم در آن زمان برای او مهم نبود با چه کسانی و زیر بیرق چه جریانی مبارزه می‌کند. اصل برای او مبارزه با ستم و فساد بود. 
 
«نثر آل‌احمد چه تاثیری بر ادبیات داستانی معاصر ایران گذاشت؟»
بیگدلی در پاسخ به این پرسش توضیح داد: وقتی فارغ از شخصیت سیاسی جلال، وارد حیطه ادبیات داستانی می‌شویم، این نویسنده بزرگ به گردن من و اکثر نویسندگان امروز حق زیادی دارد. جلال به ما رئالیسم سنتی را آموخت و یادمان داد چگونه نگاه کنیم و با تیزبینی شاهد اتفاقات زمانه باشیم. به بیان دیگر به ما آموخت مثل خودش به دنیا نگاه کنیم.

 بیگدلی داستان «زن زیادی» را یکی از برجسته‌ترین آثار آل‌احمد دانست و افزود: نگاه آل‌احمد در این داستان، قابل تامل است. او زن را بخشی از جامعه می‌داند که سرخورده و رانده شده است. شخصیت اصلی این داستان هم زنی است که برای نجات خود از فساد و فحشا، مجبور به ترک فرزندش می‌شود. نگارش چنین داستانی در آن زمان، شهامت سیاسی و اجتماعی می‌خواست که جلال از آن بهره‌مند بود.  

این نویسنده درباره نوع نگارش خالق «غربزدگی» اظهار کرد: او در انتخاب کلمات نهایت دقت را به کار بسته است. نثر او مانند غلامحسین ساعدی شتابزده نیست و مانند صادق چوبک هم از پرگویی آسیب نمی‌بیند. آل‌احمد با دقت و وسواس فراوان بهترین واژه‌ها را برای داستان‌هایش انتخاب می‌کرد. 
 
وی در پاسخ به این پرسش که آل‌احمد در داستان‌هایش متاثر از چه نویسندگانی است و با توجه به اینکه در جوانی از صادق هدایت برای نوشتن کمک می‌گرفته، از او هم تاثیر پذیرفته است؟ گفت: اگر کتاب‌های شاخص آن دوره را کنار آثار جلال بگذاریم، نوشته‌های آل‌احمد بیشتر به آثار آندره‌ژید نزدیک است و البته شاید طنز تلخ صادق هدایت در «علویه خانم» بر روی آثار او بی‌تاثیر نبوده است.
 

آخرین یادداشت احمد بیگدلی در ایبنا (5 مرداد 1393)
دلواپسان فرهنگی بر ممیزی غیرعلمی دولت قبل و رکود نشر انتقادی نداشتند!
وزارت ارشاد به عنوان متولی فرهنگ جامعه، نهادی است که بسیاری بر عملکرد آن نظارت دارند و بیش و کم، بیشترین توقعات از این وزارتخانه مطرح است و اگر اشتباه نکرده باشم، وزیر این وزارتخانه دو بار به مجلس احضار و به قول معروف کارت زرد هم گرفته است. بگذریم از این که منتقدان تندروی دولت روحانی، پیش از این هرگز از عملکرد وزیر پیشین و مدیرانش در حوزه فرهنگ و انتشار کتاب صدایشان در نمی‌آمد و دلواپس آنچه بر سرفرهنگ - اختصاصاً اینجا، کتاب و به ویژه ادبیات‌ـ آمده، نبودند. در سایر موارد این بنده نه شناختی دارم و نه حقی، چرا که داستان نویسم و تنها در همین مقوله اگر بتوانم حرفم را بزنم، هنر کرده‌ام.

این که چرا نسبت به دولت روحانی این قدر حساسیت بالاست نمی‌توانم قضاوت بکنم اما سخن من که پیوسته کوشیده‌ام نویسنده‌ای مستقل بمانم و برای خودم دردسر درست نکنم. البته درباره موقعیت ادبیات داستانی و نشر کتاب در این یادداشت، کج نشسته‌ام تا راستش را بیان کنم.
 
وزارت ارشاد به ویژه در هشت سال اخیر در حیطه کتاب و ادبیات داستانی همواره از سوی نویسندگان و اهالی فکر مورد انتقاد قرار گرفته است. منصفانه باید اذعان کنم تعداد کتاب‌هایی که طی این یک سال و اندی که آقای جنتی وزیر ارشاد بوده‌اند، مجوز گرفته‌اند، بسیار بیش از همین مدت مشابه در زمان دولت پیشین است. من شخصاً مقایسه کرده‌ام به کلماتی که اداره کتاب در دولت پیشین ایراد می‌گرفت، بسیار بیش از دولت کنونی بود. خوشبختانه کلمات ممیزی شده جدید، کمتر خنده دارند. برداشتن مثلاً «مجمع الدعوات»، که کتابی است برای سرکتاب بازکردن و نوشتن دعا برای برکت مال و ... در دولت اصلاحات ممنوع نبود، اما در دولت پیشین اعمال می‌شد. حتی کلمه «باتوم» - که گمان نمی کنم مأموران قانون آن را برای زینت به کمرشان ببندند!-  ممیزی می‌شد. جالب این که کتابی که با این دقت از این گونه کلمه‌ها و نقش‌ها پاک شده بود، بیش از هفتاد غلط چاپی دارد و ممیزان یکی از آن غلط‌ها تصحیح نکرده‌اند و با همان اشتباهات چاپ شده است. این طور به‌ نظر می‌آید که ارزش محتوایی کتاب مورد توجه قرار نمی‌گرفت. کتاب‌های که به هیچ وجه ارزش ادبی نداشتند، مجوز می‌گرفتند و کتاب‌هایی که به لحاظ ادبی ارزشمند بودند، زیر ذره‌بین قرار می‌گیرند، مبادا که نگینِ انگشتر دست دزد، احتمالاً عقیق باشد!
 
در باره نحوه ممیزی وزارت ارشاد دولت پیشین، دو یادداشت از مهدی شجاعی و رضا امیرخانی، نویسندگان محترم این مرز و بوم چاپ شده که اگر من یادم رفته باشد، بسیاری هنوز آن‌ها را به یاد دارند. بعضی وقت‌ها می‌شد که چشمم به کتابی بیفتد و در نهایت تعجب به این فکر بیفتم که نخوانده مجوزش صادر شده است. کار من خواندن و نوشتن است. عادت کرده‌ام که بخوانم و بنویسم و گاهی داوری کنم. سه جایزه معتبر ادبی هم گرفته‌ام. پس نمی توانم بی دلیل حرف بزنم. ممیزان هم اتفاقاً آدم‌های باسوادی‌اند. دو سه نفرشان را می شناسم که از من باسوادترند جوایز بیشتری هم از من گرفته اند. پس مشکل کجاست؟
 
درباره یکی از کتاب‌هایم اتفاقی افتاده است که باید بخوانید و لذت ببرید: مجموعه داستانی که 39 ماه منتظر مجوز می‌ماند و بالاخره چاپ می‌شود، یک ماه، یا یک ‌ماه و دو هفته بعد، همین کتاب، برنده جایزه هفتمین دوره کتاب فصل می شود. آن یکی هم سی ماه در ارشاد می ماند تا ریشش سفید بشود. این طوری است که «مِتاب»‌های ترجمه از سوی اهل کتاب، اقبال بیشتری پیدا می‌کنند تا کتاب‌هایی که به زبان مادری نوشته شده‌اند. 
 
حالا در دولت جدید، این وضعیت به حداقل رسیده و سرو صدایی کسانی را درآورده که یا اصلاً اهل خواندن رمان نیستند، یا اگر هستند بسیار کم می خوانند اما در این دوره و دور از چشم «گشت ارشاد»، اتفاقاتی می‌افتد که تازه خبرش به گوش من که 8 ساعت با پایتخت فاصله دارم رسیده، چرا که دامنِ مرا گرفته است. این را هم بخوانید و لذت ببرید.
 
کتابی که در نمایشگاه عرضه می‌شود، هم در اندازه و هم در کیفیت کاغذ و چاپ با آنچه در بازار عرضه می‌شود، فرق می‌کند. چرا؟! گمان نمی‌کنم ناشر بخواهد با آن همه زحمتی که کشیده به اصطلاح بنگاهی‌های معاملات اتومبیل، تو سر مال بزند. باید کار از جای دیگری عیب پیدا کرده باشد. دسترسی نداشتن به ناشر و به کاغذِ مورد نیازش؛ کاغذ استاندارد. یک مقدار از اینجا، یک مقدار از آن جا، با هروضعیتی که در بازار می تواند پیدا کند. کاغذ هندی، پاکستانی و گل سرسبد تمام کاغذهای بنجل، کاغذ چینی که در کشور خودشان هم کسی پولی بابتش نمی‌دهد. قصه مرکب و مقوایِ جلد هم بدین‌منوال. این که خیلی عجیب نیست. عجیب تر این که به یکی از دانشجویانم که عازم تهران بود، سفارش دادم چند جلد از مجموعه داستان‌های «آنای باغ سیب» و «آوای نهنگ» را برایم تهیه کند. قیمت آوای نهنگ چاپ دوم دو هزارو 600 تومان از طرف ناشر داخل کتاب چاپ شده و فروشنده نازنین یک برچسب پنج‌هزارتومانی چسبانده روی آن!! حالا بفرمایید که  آن همه بگیر و ببند سر ممیزی و بعد لغو امتیاز این ناشر و آن ناشر، آقا بالا سر دارد، اما ارشاد یک نفر ندارد برود سری به کتابفروشی‌ها بزند؟! برای بررسی اوضاع سی دی فروشی‌ها مأمور می‌فرستد، اما فراموش می‌کند برخی کتابفروشی‌های محترم، برخلاف تمام سنت‌های اخلاقی، شرعی و قانونی، کتاب را به دو برابر قیمت می‌ فروشند و عملاً این سوء تفاهم را به‌وجود می‌آورند که کار، کارِ ناشر است.
 
 آن چه واقعاً در وزارت ارشاد نهادینه شد، چند صدایی  و سلیقه است. همین چند صدایی است که هرکس به خودش اجازه می‌دهد، آن چه را  وزارت ارشاد مجوز داده، لغو بکند.
 
جالب این که همه از یک نیروی خودسر به عنوانِ برهم زننده فلان کنسرت حرف می‌زنند، نیروهای خودسر که ممکن است بریزند توی یک کتابفروشی و کتابی که مجوزش را یک نهاد دولتی صادر کرده، جمع کند. این نیروی خودسر، احتمالاً همان نیروی خودجوش قبلی است که پیشتر نام دیگری داشت و قبل از آن با نام دیگری فعالیت می کرد. دولت اگر جلویش را نگیرد، باید برای مزاحمت های ناجورتر خودش را آماده بکند.
 
این ندای درونی‌ام است که به من نهیب می‌زند استقلال خودم را حفظ کنم و مراقب باشم موجبات دلخوری کسانی را که بی هیچ منظوری گلایه‌مند اوضاعی می‌شوند که خدای ناکرده، شکایتِ دوست را پیش دشمن می‌برند، نشوم. همه این حرف‌ها و حدیث‌ها از سر عشق به هنر است و علاقه به حفظ موقعیتی که نباید خدشه‌دار شود.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درگذشت احمد بیگدلی، نویسنده نام‌آشنا و معاصر را به خانواده او و جامعه ادبی کشور تسلیت می‌گوید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها