رمان «اول عاشقی» در لایه نخست داستان یک زندگی مشترک است که ظاهراً در آن خللی ایجاد میشود اما در لایه دوم، روانشناسی شخصیت «استلا» در این کتاب است که هنوز بعد از گذشت چندین سال شوهر خود را به درستی نمیشناسد.
«استلا» در صفحه نخست کتاب در هواپیما نشسته است و با مردی آشنا میشود که دستهای کثیفی دارد. این مرد که «جیسون» نام دارد دست «استلا» را میگیرد و به او دلداری میدهد. استلا اندکی آرامش مییابد. در ادامه این سفر هوایی، جیسون خوابش میبرد اما همچنان دستان کوچک استلا را در دست دارد.
استلا در پایان سفر هوایی شماره تماس خود را به جیسون میدهد اما جیسون –ظاهراً به دلیل مشغلههای فراوان- چندین هفته بعد با استلا تماس میگیرد. این پرسش همواره برای استلا در ذهن وجود دارد و یودیت هرمان از این موضوع در واقع به عنوان نقطه عزیمت رمان خود بهره میبرد.
در فصل دوم رمان به 6 سال بعد میرویم. جایی که استلا و جیسون زن و شوهر شدهاند و در خانهای در حومه یکی از شهرکهای آلمان زندگی میکنند و فرزندی به نام «آوا» دارند. رمان «اول عاشقی» به تعبیری کنایی شاید اول عاشقی مرد ناشناسی به نام «میستر پفیستر» با «استلا» باشد. به تعبیری منطقی هم شاید اول عاشقی استلا و جیسون باشد که در واقع نویسنده آن را از نظرگاه استلا نقد میکند.
رمان «اول عاشقی» از نظرگاه استلا روایت میشود. استلا در همه صحنههای رمان حضوری پر رنگ دارد. وقتی در هواپیما قرار دارد، وقتی با دخترش آوا تنهاست، وقتی «میستر پفیستر» زنگ خانه استلا را میزند و میخواهد با استلا ارتباط برقرار کند؛ صندوق پستی او را پر می کند و هر بار کاغذ یا شیی را در آن قرار میدهد و...
در اواسط این رمان استلا حتی برخلاف درخواست جیسون که از او میخواهد طرف های خانه «میستر پفیستر» آفتابی نشود، یکبار به نزدیکیهای خانه او میرود و به حرف شوهرش بیاعتناست. خانه او را به خوبی برانداز میکند و دست آخر با پفیستر درگیر میشود.
یودست هرمان در واقع در رمان «اول عاشقی» زنی را توصیف کرده که به هر موضوع و ابژه سطحی نگاه میکند. یودیت هرمان با این رمانش همه نقدها را متوجه استلا میداند. این نویسنده زن آلمانی، در تازهترین رمانش استلا را عصبی توصیف میکند. با عصبانیت خاصی به مزاحم خود میگوید: « چرا مرا رها نمیکنی؟ من آن زنی نیستم که تو فکرش را میکنی!» و در همان زمان به ذهنش میآید که از کجا میداند زن مورد نظر پفیستر نیست!
زبان یودیت هرمان در این رمان زبانی است که دیالوگ در آن نقش تعیین کنندهای ایفا میکند. در ترجمه محمود حسینیزاد دیالوگهای داستان در گیومه قرار نگرفته است اما با مهارت مترجم در انتقال لحن و اقتضای کلام نویسنده، دیالوگها از یکدیگر جدا میشوند و مانعی بر سر راه فهم خواننده نیست. در واقع مترجم توانسته است زبان مختص به خود هرمان را در فارسی بازتولید کند.
داستان «اول عاشقی» داستان هراس و اندوه نیست. داستان سکوت و روزهای جدایی یک زن و شوهر نیست. داستان روایتی منطقی از یک زندگی به ظاهر ساده است. زندگی به قدری ساده و سرراست است که وجود معضلی به راحتی آن را تکان میدهد و همه اینها به استلا ربط پیدا میکند. استلایی که گویی خود دچار تردیدی درونی است و این تردید تا پایان یافتن رمان و تا آخرین سطر ادامه دارد و استلا در اعماق وجودش نمیتواند به این تردید غلبه کند.
رمان «اول عاشقی» با شمارگان هزار و 100 نسخه با قیمت 9 هزار و 500 تومان به تازگی و کمتر از دو ماه از سوی نشر افق به چاپ دوم رسیده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید:
نظر شما