کاسر در کتاب «بهای سنگین مادیگرایی» با شواهد و مدارک اثبات میکند افرادی با ارزشها و امیال مادی نیرومند، نسبت به آنهایی که کمتر مادیگرا هستند، نشانههای بیشتری از اضطراب را نشان میدهند، بیشتر در معرض بیماریهای افسردگی هستند و ناراحتیهای جسمی بیشتر به سراغشان میآید.
ریچارد م. رایان استاد دانشگاه راچستر در پیشگفتار کتاب نوشته است: «در این مرحله از تاریخ بشر، منابع مادی کافی برای تغذیه، پوشاک، سرپناه و آموزش هر فرد زنده روی کره زمین در اختیار داریم. فقط این نیست. ما، در عین حال، برای افزایش مراقبتهای بهداشتی، مبارزه با بیماریهای مهم و پاکسازی نسبتاً زیاد محیط زیست در جهان ظرفیت کافی داریم. وجود چنین منابعی صرفاً خیالپردازی آرمانی نیست، واقعیتی است که در خصوص آن تردید چندانی وجود ندارد.
با این حال، نگاهی گذرا بر هر بخشی از این جهانِ در حال گرم شدن به ما میگوید که تا چه حد از دستیابی به هر یک از این اهداف فاصله داریم. اگر به چشم بصیرت بنگریم، میتوانیم ببینیم که جامعه بشری به دو جهان مجزا تقسیم میشود: جهان «اول» آکنده از تجملات و مصرفگرایی است و جهان «سوم» آکنده از محرومیت، فقر و مبارزه برای زنده ماندن. در حالی که در گذشته جهانهای اول و سوم از طریق مرزهای ملی قابل تمایز بودند، امروزه در اغلب کشورها به طور فزایندهای میتوان مرفهین بیدردی را یافت که در محاصره مستمنداناند. اکثر جمعیت دنیا اکنون به اقتصادهای «برنده همه چیز را برمیدارد» زندگی میکنند، جایی که هدف اصلی افراد به دست آوردن هر چیزی است که میتوانند برای خودشان کسب کنند، برای هر کس به اندازه حرص و طمعش.
بسیاری از ما به طور خواسته یا ناخواسته یاد گرفتهایم که بهزیستی و کمال خود را نه با نگریستن معنوی به صداق و راستی و درستیمان، بلکه با نگرش مادی به اینکه چه داریم و چه میتوانیم بخریم، ارزیابی کنیم. جهانبینیای را پذیرفتهایم که ارزش و موفقیت دیگران نه به سبب خرد، مهربانی و همکاری اجتماعی آشکارشان، بلکه از این نظر که آیا لباس مناسب، ماشین مناسب و فراتر از این «چیزهای» مناسب دارند یا نه، ارزیابی میشود. شاید موذیانهترین جنبه ارزیابی امروزین ارزشها این است که به قدر کفایت داشتن را ارزش نمینهد، بلکه بیشتر از دیگران داشتن را ارزش مینهد.
تنها زمانی که «امیال» صرف را به صورت «نیازهای» ضروری حس کنیم و زمانی که درکمان از «ضروریات» زندگی بیش از همیشه مبهم و متورم شود، مصرفکنندگان خوبی میشویم. واضح است که اکثرمان با این ملاک مصرفکنندگان خوبی شدهایم.
اگر وعدههای جامعه مصرفی واقعی بود موضوعیت مییافت، اما این وعدهها واقعی نیستند و این جایی است که کتاب کوتاه اما مهم تیم کاسر وارد صحنه میشود کاسر بدنه حکمی از مطالعات علمی را مرور میکند که حقیقتی کاملا متضاد با شهود را برای اغلبمان برجسته میسازد: افراد حتی وقتی پول و کالاهای مادی بیشتری به دست میآورند از زندگیشان رضایت بیشتری ندارند یا به لحاظ روانشناختی سالمتر نیستند. به خصوص، زمانی که افراد متعلق به سطوح بالای جامعه باشند افزایش ثورت چندان ـ یا اصلا ـ موجب افزایش شادکامی یا بهزیستی نمیشود. هرچند تمرکز اصلی کتاب کاسر و چیزی که آن را تازه و متفاوت میسازد این است که، صرفاً آرزوی داشتن ثروتِ بیشتر یا داراییهای مادی بیشتر میتواند با افزایش ناخشنودی شخصی همراه باشد.
وی با شواهد و مدارک اثبات میکند که افرادی با ارزشها و امیال مادی نیرومند، نسبت به آنهایی که کمتر مادیگرا هستند، نشانههای بیشتری از اضطراب را نشان میدهند، بیشتر در معرض بیماریهای افسردگی هستند و ناراحتیهای جسمی بیشتر به سراغشان میآید. این افراد بیشتر تلویزیون تماشا میکنند، بیشتر الکل و مواد مخدر مصرف مینند و روابط شخصی ضعیفتری دارند. به نظر میرسد حتی در خواب، رویاهایشان به اضطراب و پریشانی دچار میشود. بدینسان به همان میزانی که افراد «رویای آمریکایی» پرکردن جیبشان را پذیرفته باشند به نظر میرسد از خود و درون (و روح) تهیتر میشوند.»
کاسر در این کتاب، دو دلیل را برای ارتباط مادیگرایی با ناخشنودی برجسته میسازد. دلیل اول متوجه بارهایی است که مادیگرایی بر روح انسان تحمیل میکند. امیال برای داشتن کالاهای مادی بیشتر و بیشتر ما را به درون زندگیای با سرعت زیاد و دیوانهوار میکشاند.
کاسر ثابت میکند که امیال یا «نیازهای» فزونییافته برای داشتن بیشتر یا مصرف بیشتر به طور عمیق و پویا با احساسات ناامنی شخصی مرتبطاند. به نظر میرسد مادیگرایی به بهترین شکل در میان افرادی رشد میکند که درخصوص مسائل مربوط به عشق، عزتنفس، شایستگی یا کنترل احساسات نامطمئن هستند. این داستان غمانگیز مدرنیته است. در چرخه معیوب افتادهایم. با این حال، کاسر در بیان داستان، نه تنها کلیه اطلاعات موثق را برای تایید چیزی که حکمت عامیانه همواره به ما گوشزد کرده است (پول خوشبختی نمیآورد) جمعآوری کرده، بلکه نشان داده است که چگونه بسیار آسان در دام باور متضاد این حکمت عامیانه گیر افتادهایم.
ریچارد م. رایان معتقد است، سودمندی این اثر بدان دلیل است که این متن متعهدانه بسیار به موقع نگارش شده است. چرا که اگر بخواهیم مصرفگرایی را بشناسیم و زمامش را به دست گیریم، نقطه شروع چیزی نیست جز افزایش آگاهی درخصوص آنچه ارج مینهیم و برای آن در این دنیا تلاش میکنیم. تحقیق کاسر پرسشهای جدیای در خصوص مزایای موفقیتهای مادی برای افراد و جامعه مطرح میکند و از آن برای تأکید بر هزینههای مادی برای افراد و جامعه مطرح میکند و از آن برای تأکید بر هزینههای پنهان رؤیای آمریکایی، به شکلی که هر خوانندهای بتواند برای زندگیاش به کار برد، استفاده میکند. اگرچه میتوان خیل کثیری از کتابهای حاوی انتقادات تند بر آثار سوء مادیگرایی را یافت، کاسر با تمرکز بر آنچه شواهد تجربی به درستی درخصوص مادیگرایی و شادکامی نشان میدهند و با تفسیر آن شواهد به شیوهای که آنها را با تجربه هر روزه مرتبط میکند، این بحث را در بستر قانعکنندهتری قرار میدهد.
کتاب «بهای سنگین مادیگرایی» با شمارگان هزار و 100 نسخه در 224 صفحه به بهای 14 هزار تومان به تازگی از سوی نشر ققنوس منتشر شده است.
نظر شما