آبادبوم «فارسیان در برابر مغولان» خیراندیش را منتشر کرد/ دلبستگی که ابواسحاق به شاهان ایران باستان داشت
کتاب «فارسیان در برابر مغولان» تالیف دکتر عبدالرسول خیراندیش، عضو هیات علمی دانشگاه شیراز بیانکننده گوشهای از تحولات عصر مغول و به نوعی فصلی از تاریخ فارس است.
کتاب در هشت فصل تنظیم شده که عناوین سرفصلهای آن عبارتند از «فارس در آستانه هجوم مغولان به ایران»، «اتابک سعد اول؛ تلاش برای دور نگه داشتن فارس از جدال خوارزمشاهیان و مغولان»، «اتابک ابوبکر سعد؛ تلاش نافرجام برای ایستادگی در برابر مغولان»، «از سعد دوم تا سلجوق شاه؛ تلاشهای نظامی در برابر قشونکشی مغولان به فارس»، «ابش خاتون؛ ناکامی در برابر تصرف دیوانی فارس توسط مغولان»، «حکومت مالیاتی خاندان طیبی؛ تلاش برای دور نگهداشتن فارس از مداخله مغولان»، «اینجویان؛ تلاش برای رهایی فارس از مداخله و سیطره مغولان» و «مظفریان؛ تهاجم و تسلط فارسیان بر مغول». همچنین در پایان کتاب صفحاتی به سخن پایانی، پیوستها،فهرست منابع و نمایه منابع و نمایهنامها اختصاص داده شده است.
فارسیان در برابر تهاجم مغولان چه واکنشی داشتهاند؟
پشت جلد کتاب آمده است: «این کتاب بیش و پیش از هر چیز سادهانگارانه بودن قول به تسلیم فارسیان در برابر مغولان را به چالش میکشد و این کار را از رهگذر نشان دادن پیچیدگی شرایطی که تحولات تاریخی در آن رخ دادهاند، انجام میدهد. در واقع فارس در طول سالیان حملات مغولان، توسط آنان به صورتی جدی تهدید نشد، بلکه فشار همسایگان فارس، پدیدهای موثر به شمار میآمد. نیز مغولان بیش از شمشیر، به نیروی قلم، یعنی از طریق تحولات دیوانی و حقیقی به اهداف خود برای بهرهبرداری اقتصادی از فارس اقدام کردند. هرچند فارسیان نیز با شمشیر و قلم مقابله نمودند، اما سرانجام رویارویی اصلی به عرصه سیاست و فرهنگ کشیده شد که پیروز آن فارسیان بودند.»
مولف در «دیباچه» کتاب درباره انگیزه خود از تالیف اثر مینویسد: «برای نگارنده دو انگیزه توأمان سبب پرداختن به این پژوهش شده است: یکی عمل به وظیفه حرفهای و دیگری علائق سرزمینی، با این حال تلاش برای ارائه پاسخی علمی به این پرسش که فارسیان در برابر مغولان چه واکنشی داشتهاند و سرانجام آن چه بوده، بیشتر یک فعالیت پژوهشی بوده است؛ زیرا پیش از این و به صورتی مکرر پاسخی ساده و سطحی بدان داده شده بود.» (ص 17)
در سطوری از «مقدمه» کتاب آمده است: «اگرچه این پژوهش به دور از اندیشه دفاع از فارسیان در برابر «قول به اطاعت بدون مقاومت آنان از مغولان» نیست، اما پیش از آن درصدد است سادهانگارانه بودن چنین قولی را با نشان دادن پیچیدگی شرایطی که رخدادهای عصر مغول بر بستر آن پدیدار میشد، یادآور شود؛ به همین نحو نیز نباید منظور از فارسیان در عنوان این کتاب را با تلقی عجولانهای از دارندگان یک نژاد (پارس) یا زبان (فارسی) همراه دانست. آنچه که در اینجا با عنوان فارسیان مورد خطاب قرار گرفته است، در قدم اول ساکنان سرزمین فارس (پارس) و در قدم دوم مدافعان آن را مدنظر دارد.» (ص 21)
استقرار دولت سلغریان و قدرت یافتن سعد زنگی
فصل نخست با عنوان «فارس در آستانه هجوم مغولان به ایران» شامل «حمله مغولان به ایران از شهر طراز»، «مغولان در جدال با خوارزمشاهیان»، «دولتها و ارتشهای ترک در عصر تهاجم مغولان»، «شکلگیری دولت و ایالت شبانکاره در شرق و جنوب فارس»، «ترکمانان سلجوقی و تشکیل دولت اتابکان در قسمتی از فارس با مرکزیت شیراز»، «زوال سیراف و تسلظ قیصریان، فرمانروایان کیش، بر سواحل و تجارت خلیجفارس»، «شولها، متحدان اتابکان فارس در برابر ملوک لر»، «درگیری اتابکان فارس در نواحی مرکزی ایران»، «استقرار دولت سلغریان و قدرت یافتن سعد زنگی» و «توصیف سعدی شاعر از اوضاع فارس در اوایل جوانی خویش» است.
در همین قسمت در رابطه با وضعیت فارس و حدود این ایالت میخوانیم: «در دورانی که مغولان در عرصه سیاست و اقتصاد نواحی داخلی آسیا تأثیرگذار میشدند، فارس به فرمانروایی اتابک سعد زنگی دارای موقعیت و شرایط باثباتی شده بود. کشمکشهای درونی خاندان سلغری که در پی جدایی هرچند بیشتر از دولت سلجوقیان به وجود آمده بود، سالهای متمادی نابسامانی را به دنبال داشت. خشکسالی، قحطی و بیماری نیز بر این نابسامانیها میافزود. در چنین شرایطی فارس با مرکزیت شیراز به دلیل پیدایی دولت شبانکارگان دیگر قسمتهایی شرق تا جنوب فارس را دارا نبود.» (ص 51)
قدرت گرفتن سلطان محمد خوارزمشاه در خراسان بزرگ
«اتابک سعد اول؛ تلاش برای دور نگه داشتن فارس از جدال خوارزمشاهیان و مغولان» عنوان فصل دوم است. در این صفحات مطالبی چون «مداخله اتابک سعد در اصفهان به امید تسلط بر آن شهر»، «جدال عباسیان، سلغریان و خوارزمشاهیان بر سر عراق عجم»، «آغاز جدال خوارزمشاهیان با مغولان»، «حمله مغولان و شکست خوارزمشاهیان»، «سقوط شهرهای ورارود و توصیه خوارزمشاه به تسلیم»، «اتابک سعد در بازگشت به شیراز»، «اتابک سعد، سلطان محمد را در باربر مغول تنها میگذارد...»، «رویارویی اتابک سعد با رکن الدین خوارزمشاه بر سر اصفهان»، «حمله غیاث الدین خوارزمشاه به فارس در سال 621ه.ق»، «پیوستن اتابک سعد به جلالالدین خوارزمشاه، قهرمان مبارزه با مغولان»، «جنگ اتابک سعد با قطب الدین شبانکاره و خرابی شدید فارس» و «اقدامات اداری و عمرانی سعد زنگی» در فصل دوم گنجانده شده است.
خیراندیش با اشاره به صدمات وارد آمده بر فارس آورده است: «دوره بیست و سه ساله فرمانروایی سعد زنگی بر فارس، به دور و برکنار از برآمدن دولت چنگیزخان در مغولستان بود. اما در همان دوران که سلطان محمد خوارزمشاه نیز در خراسان بزرگ قدرت میگرفت. توسعه قلمرو او که از یک سو به سمت ترکستان (و مغولستان) و به طرف داخله ایران (و از جمله فارس) بود، موجب شد تا سرانجام با واسطه خوارزمشاهیان، فارسی نیز با مغولان سروکار بیابد. با این حال در دوره سعد زنگی، فقط خبر مغولان به فارس میرسید و صدمهای توسط آنان ندید. اما از جانب خوارزمیها که در برابر مغول به داخله ایران عقب مینشستند صدمات فراوان بر فارس وارد شد.» (ص 63)
رونق علوم ادبی در عصر اتابکان سلغری فارس
فصل سوم «اتابک ابوبکر سعد؛ تلاش نافرجام برای ایستادگی در برابر مغولان» مطالب متنوعی را دربرمیگیرد از جمله برخی از عناوین آن شامل «فرمانروایی اتابک ابوبکر در فارس و جنگ با مغولان...»، «رویگردانی مردم آذربایجان از خوارزمشاهیان»، «آخرین روزهای زندگی جلالالدین با ملکه پارس»، «قبول اطاعت اتابکان یزد از مغولان»، «تدبیر شبانکارگان در مقابل مغولان و موفقیت موقتی آنها»، «رونق علوم ادبی در عصر اتابکان سلغری فارس»، «تاسف سعدی از واقعه بغداد و در عین حال تائید اقدام اتابک فارس در همراهی با مغولان» و «اوضاع اداری و عمرانی فارس در دوره اواسط قرن هفتم» را دربردارد.
در سطوری از این مجال درباره تلاش ابوبکر سعد در رشد فرهنگ و تداوم تمدن ایرانی میخوانیم: «فارس به دلیل جلب توجه همگان آوازهای بلندتر را دارا شد، حال آنکه نه پیش قدم این تسلیم شدنها به شمار میآمد و نه در دفاع در برابر مغولان کوتاهی کرده بود؛ شاید شرایط امن و آبادانی روزگار ابوبکر سعد در فارس که در ایران آن روز کمنظیر بود و نیز اقدام او که موجب حفظ مهمترین قسمت آباد و امن کشور و در نتیجه رشد فرهنگ و تداوم تمدن ایرانی شد، چنین آوازهای را به دنبال آورده باشد. این دوران که به حذف عباسیان انجامید، توأم با رویگردانی عمومی حکومتهای نواحی مختلف ایران از آنان و قبول اطاعت مغولان بود. شمار قابل توجه دانشمندان و سخنسرایان و فراوانی اقدامات عمرانی و توسعه قلمرو دریایی ایجاب میکرد که اهمیت و آوازه فارس این دوران بدین دلایل باشد.» (ص 66)
پایان کار سلجوق شاه و سرنوشت دختران او
«از سعد دوم تا سلجوق شاه؛ تلاشهای نظامی در برابر قشونکشی مغولان به فارس» در فصل چهارم بررسی شده است. در این فصل به «عزل و قتل ملک قطب الدین شبانکاره»، «به قدرت رسیدن نظام الدین حسن شبانکاره»، «زوال حکومت فارس با مرگ اتابک ابویکر»، «افزایش نفوذ مغولان در شیراز با کمک ترکان خاتون یزدی»، «قیام سلجوق شاه و کشتار مغولان در شیراز به سال 661 ه»، «جنگ شبانکارگان با سلجوق شاه و عقب نشینی او به کازرونها»، «عزیمت سلجوق شاه به ساحل شیف و کشتن شحنه دشستان»، «رسیدن لشکر مغول به فارس و چگونگی نجات شیراز از قتل عام کازرونیها»، «پایان کار سلجوق شاه و قتل عام کازرونیها»، «پایان کار سلجوق شاه و سرنوشت دختران او»، «شورش قاضی شرف الدین در فارس علیه مغولان و قتل او» و «انصراف مجدد هلاکوخان از کشتار مردم شیراز» اشاره شده است.
مولف در شرح وضعیت فارس پس درگذشت اتابک ابوبکر مینویسد: «در سال 659 ه. همراه با چند حادثه تأثیرگذار در تاریخ فارس بود چنانکه آغاز یک دوره دیگر درتاریخ آن به شمار میآید. در این سال ملک مظفرالدین شبانکاره در جنگ با مغولان کشته شد و آن ایالت نیز تابع مغول گردید. اتابک ابوبکر هم درگذشت. به فاصله پانزده روز پس از آن پسر و جانشین وی اتابک سعد (دوم) نیز رخ در نقاب خاک کشید و این موجب شد اوضاع حکومت و حکمرانی در فارس دچار تغییر شود. در هر دو ایالت فارس شبانکاره و فارس شیراز افرادی فاقد تجربه و حتی سن لازم برای حکومت به قدرت رسیدند. اشخاص با تجربه دیوانسالار یا لشکری نیز کمکم جای خود را به کسان دیگر دادند.» (ص 97)
محبوبیت ابش خاتون، فرمانروایی سلغریان در فارس
«ابش خاتون؛ ناکامی در برابر تصرف دیوانی فارس توسط مغولان» فصل پنجم را به خود اختصاص داده است. در این میان بعضی موضوعاتی مانند «توصیف مارکوپلو از هرموز»، «عزیمت ابش خاتون به اردو و ازدواج با منکو تیمور و جهیزیه عروس فارس»، «نامه سعدی به شمسالدین تازیکو»، «قاضی بیضاوی و اندیشههای او درباره کشورداری و عدالت»، «اوضاع شیراز و نامه صاحب دیوان به بزرگان آن شهر»، «حکومت مجدالدین رومی بر فارس (شیراز)»، «خشکسالی و قحطی و هجوم ملخ به فارس در دهه 680 ه» و «اجاره دادن مالیات فارس به جمالالدین طیبی» مورد توجه قرار گرفته است.»
در برگهایی از این فصل درباره حکومت ابش خاتون و حفظ موقعیت فارس آمده است: «از سال 662 تا 682 هـ فرمانروایی فارس به نام اتابک ابش خاتون دختر سعد بن ابوبکر بود. مدت فرمانروایی او را بیست و گاهی بیست و دو سال نوشتهاند. با توجه به اینکه چهار سال گذشته تاریخ فارس در بردارنده حکمرانیها و آشوبهای متعدد بود، ایام فرمانروایی ابش خاتون از نظر سول زمان قابل توجه است. هرچند فارس اوضاعی بسیار متلاطم داشت؛ هجومهای مکرر راهزنان مغول، کشمکش میان سران دولت سلغری و مداخلات مداوم امیران و وزیران دولت ایلخانی علت این تلاطم اوضاع به شمار میآید. با همه این احوال، ابش خاتون فرمانروایی سلغریان و موقعیت فارسیان را حفظ کرد. به همین جهت در زمان حیات خود محبوبیتی خاص داشته است. او برای کسب اقتدا لازم تلاشهایی نیز داشت. اما به اندازه ترکان خاتون کرمانی که در همین دوران فرمانروایی میکرد موفق نبود.» (ص 109)
احداث مدرسهای به نام شاهی در شیراز
فصل ششم با نام «حکومت مالیاتی خاندان طیبی؛ تلاش برای دور نگهداشتن فارس از مداخله مغولان» است که بعضی عناوین آن مانند «آخرین ظلمهای ارغون خان به مردم فارس ...»، «تغییرات موقت در دیوانسالاری»، «رواج پول کاغذی در شیراز»، «کردوچین، دختر ابش خاتون، پادشاه کرمان 694»، «ملک جمالالدین و تجارت مروارید در خلیجفارس»، «طاس عدالت» و درخت عروس مستان در شیراز»، «حکومت سلطان خاتون در فارس» و «شروع مداخله مغولان چوپانی در فارس» است.
نقش زنان در دربار الجایتو در این سطور مورد توجه قرار گرفته است که در این مجال میخوانیم: «در سال 717 هـ وقتی که الجایتو درگذشت، کردوچین، دختر ابش خاتون، در دربار بسر میبرد. او بلافاصله قاصدی به خراسان فرستاد و به ابوسعید خبر داد. همچنین کردوچین زنان حرم الجاتیو را تسلی و دلداری داد. به پاس این خدمات ابوسعید در سال 719 هـ فرمان حکومت فارس را به نام کردوچین نوشت، او نیز اقدام به نصب عمال دیوانی و احداث مدرسهای به نام شاهی در شیراز کرد. این مدرسه زیبا و مجلل، مجهز به امکانات لازم از جمله ساعتی (آفتابی) بود. همچنین باغی در مجاورت آن و نزدیک به سرای اتابکان ساخت که از نظر زیبایی و طراوت کم نظیر بوده است.» (ص 152)
انعکاس شرایط تاریخی در ساقینامه حافظ
«اینجویان؛ تلاش برای رهایی فارس از مداخله و سیطره مغولان» فصل هفتم را شامل میشود و «اینجو»، پدیدهای در حال گسترش در فارس عصر مفول»، «پایان مداخله مغولان در فارس»، «انعکاس شرایط تاریخی در ساقینامه حافظ»، «روایت ابن بطوطه مراکشی از چگونگی قیام مردم شیراز»، «اوصاف شیخ ابواسحاق اینجو» و «قاضی مجدالدین فالی و مقام و موقعیت او در شیراز» برخی موضوعات مطرح شده در آن را دربرمیگیرد.
خیراندیش با اشاره به انعکاس شرایط تاریخی شیراز در «ساقینامه» حافظ مینویسد: «در تمامی حوادثی که طی این سالها، یعنی از مرگ ابوسعید در 736 هـ ق تا پایان مداخله مغولان در 743ه.ق در فارس رخ داد، حافظ، غزلسرای نامی ناظر اوضاع و احوال شیراز بوده و جانب خاندان اینجو را داشته است. حافظ، ساقینامه بسیار مشهوری دارد که میتوان از آن تحولی را که در فارسی رخ داده است در نظر آورد؛ زیرا همچنانکه مغولان چوپانی که همان تورانیان بودهاند از فارس رانده شدند، ابواسحاق به شاهان ایران باستان علاقهای خاص از خود نشان داد.» (ص 168)
درک موقعیت کلیدی کرمان برای تجارت خلیجفارس
فصل هشتم «مظفریان؛ تهاجم و تسلط فارسیان بر مغول» را بررسی کرده و در این میان موضوعاتی چون «برآمدن مظفریان از یزد»، «سرکوب مغولان نکودری توسط مظفریان»، «شمس الدین صاین و نقشی که در تحولات این دوره داشت»، «مظفریان و مغولان اوغان و جرمان»، «بیعت امیر مبارزالدین با نماینده خلیفه عباسی»، «مظفریان، فرمانروای فارس»، «سرکوب مغولان هزاره شادی» و «تسلط فارسیان بر مغولان» را در آن گنجانده است.
درباره وضعیت امنیت راهها و توسعه تجارت در فارس دوره مغول آمده است: «مظفریان برای رسیدن به قدرت در نیمه جنوبی ایران راهی طولانی پرتکاپو را طی کردند. در این راه بیش و پیش از هر اقدامی، تلاش مجدانه آنان در برقراری امنیت راهها و کمک به توسعه تجارت واجد اهمیت است؛ اقدامی که دولت ایلخانان هیچگاه نتوانست آنرا انجام دهد. به دنبال آن مظفریان با درک موقعیت کلیدی کرمان برای تجارت خلیجفارس و ثروتی که از آن حاصل میشد، نیروی اصلی خود را صرف حفظ آن کردند. در این راه آنان میبایست مغولان اوغان و جرمان در گرمسیرات کرمان را مطیع میسازند که چنین نیز شد.» (ص 177)
در سخن پایانی نیز آمده است: «جستجوی حقیقت انسانی بدون وابستگی به رنگ و قبیله از یک سو موجب پیوند یافتن این اندیشمندان با تاریخی برآمده از گذشتههای باستانی به قدمت تاریخ ایران و در واقع تاریخ انسان بود و از سوی دیگر موجب جاودانگی اندیشههایشان در زمانهایی شد که طی قرنها متوالی بعد فرا رسیدند. چنین ظرفیت انسانی، توان فرهنگ و جامعه فارس برای پذیرش عناصر فرهنگی قدیم و جدیدی را فراهم آورد، که در این مرحله بدان رسیده بود و در مرحلهای دیگر همزیستی و همنشینی آنها را ممکن میساخت، زیرا بدین باور رسیده بود که «بنی آدم اعضای یکدیگرند.»
کتاب «فارسیان در برابر مغولان» تالیف دکتر عبدالرسول خیراندیش در 243 صفحه، شمارگان یکهزار نسخه و به بهای 25 تومان به کوشش انتشارات آبادبوم روانه بازار کتاب شده است.
نظر شما