نشست نقد و بررسی کتاب «دايرههای مينايی» برگزار شد
معصومیهمدانی: تاریخ علم از ساخت هویت کاذب پیشگیری میکند/ ضرورت «دایرههایی مینایی» و بیاطلاعی از پیچیدگیهای تاریخ علم
حسين معصومیهمدانی در نشست نقد و بررسی کتاب «دایرههای مینایی؛ پژوهشی در تاريخ كيهانشناسی در تمدن اسلامی» با اشاره به لزوم توجه به پژوهشهای مستدل در عرصه تاریخ علم گفت: محقق تاریخ علم میکوشد با مطالعات بسیار جزیی از شکلگیری هویت کاذب در جامعه جلوگیری کند.
کنجکاوی انگیزه اصلی عالمان است
معصومیهمدانی درباره فواید تاریخ علم، بهویژه تاریخ علم دوران اسلامی گفت: فواید پرداختن به تاریخ علم و تاریخ علم دوره اسلامی نخست پاسخ به کنجکاویهاست؛ البته عدهای که معتقدند دانستنیها را باید به دو دسته مربوط و نامربوط تقسیم کرد، تاکید دارند که برخی کنجکاویها باید سرکوب شود؛ با وجود این فرض میگیریم کنجکاوی انگیزه مشروع برای توجیه دستهای از دانستنیهاست. مشروع، چراکه انگیزه اصلی افراد آگاه فعال در عرصه علم، کنجکاوی است.
وی افزود: افراد کنجکاو در بسیاری کشورها از سوی بخشهای خصوصی یا دولتهای دقیق در امور مالی با سرمایهگذاری حمایت میشوند. بین انگیزه افراد و اهداف جوامع حامی کنجکاویها تفاوت وجود دارد. اهداف را میتوان با کسب پرستیژ مانند عملکرد پادشاهان در جذب دانشمندان و شعرا تعریف کرد؛ بهعنوان مثال، هدف سلطان محمود از حمایت ابوریحان بیرونی، فهم اتفاقات دنیا نبود بلکه با هدف کسب جایگاه بین مردم بهعنوان یک طرفدار علم صورت میگرفت.
آزاد بودن در طرح پرسشهای به ظاهر بیفایده
معصومیهمدانی ادامه داد: امروزه این نوع پرستیژ چندان با اهمیت نیست؛ بهعبارت دیگر مانند یک درس نانوشته، از اتفاقات بیش از 500 سال گذشته یا شاید در کل تاریخ تفکر بشری جریان پیدا کرده از پیش نمیتوان درباره سودمندی یا بیفایدگی علوم قضاوت کرد؛ بنابراین افراد باید تا حدودی آزاد باشند تا به کارهای به ظاهر بیفایده بپردازند؛ چراکه اگر پرسشهای به ظاهر بیفایده سرکوب شوند احتمال دارد پرسشهای سودمند نیز سرکوب شوند. بنابراین برای پرسشهایی درباره قطبالدین شیرازی، نجوم یا علم هیات در تمدن اسلامی از ابتدا نمیتوان فایده عملی تصور کرد.
این صاحبنظر تاریخ علم با طرح پرسشی درباره محتوای رسانههای رسمی و غیر رسمی درباره فرهنگ و تمدن اسلامی اظهار کرد: فرهنگ و تاریخ اسلامی وجوه بسیار مختلفی اعم از، فقه، کلام، فلسفه، نجوم، ریاضیات و کیمیا دارد. امروزه در رسانههای رسمی و غیر رسمی چقدر در اثبات نقش ایرانیان و مسلمانان در فقه تلاش میشود؟ بنابراین تصور اهمیت علم در زندگی جدید را شاهد هستیم و تلاش میکنیم گذشته آن را کشف کنیم. چیستی کار مورخان علم را از پیش نمیتوان گفت و فقط میتوان بر انجام کار حرفهای تاکید کرد.
مترجم کتاب «ایرانیها چه رؤیایی در سر دارند؟» گفت: پرداختن به مقولاتی مانند تاریخ کیهانشناسی در تمدن اسلامی به افراد از خودگذشته نیاز دارد تا تعداد زیادی از پرسشهای اساسی خود را به صورتی سرکوب کنند. این افراد با فیزیکدانان، ریاضیدانها، جامعهشناسان یا متخصصان دیگر از نظر حرفهای دیگر تفاوت چندانی ندارند و حرفهای محسوب میشوند.
معصومیهمدانی افزود: با توجه به اهمیت مفهوم علم به معنای علوم دقیق در جامعه جدید، اگر فعالیت در عرصه تاریخ علم به صورت واقعی و با استانداردهای تعریف شده انجام نشود، جامعه نیاز دارد تا نوع تقلبی آنرا بپذیرد؛ در حال حاضر آثار زیادی وجود دارد که مدعیاند، همه علم جدید از آن ایرانیان است و غربیها آنرا دزدیدهاند. جامعهای که به دنبال تعریف هویت و پیوند آن با زندگی جدید است نیاز دارد تا عنصر علم را نیز در نظر بگیرد.
تاریخ علم مایه تشدید وابستگی است
وی ادامه داد: اگر پژوهش در این عرصه شکل نگیرد میدان برای افراد شارلاتان و بیصلاحیت با توانایی ارائه پاسخهای آسان و دهان پرکن باز میشود. علاوهبراین تفاوتی نمیکند که این افراد مدعی شوند این دستاوردها میراث دوره اسلامی یا دوران کوروشکبیر است. هر دو دروغاند اما به دلیل اهمیت نقش علم در جامعه جدید چنین پاسخهایی مطرح میشود.
معصومیهمدانی اظهار کرد: تاریخ علم سعی میکند پاسخها را از طریق مطالعات بسیار جزیی، واقعیتر و وابستهتر کند به شرایطی که مسائل در آن مطرح شدهاند؛ بهطوری که از آثار مخرب به اصطلاح تاریخ علم کاذب در ساختن هویت کاذب پیشگیری کند. هویتی که تفاوتی نمیکند اسلامی یا ایرانی نامیده شود در هر حال اساس آن بر برتری نژادی و عقیدتی استوار است.
این عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی با تاکید بر وابستگی متقابل علم تمدن اسلامی و علم دنیا گفت: بخشهایی از تاریخ علم از یک سو ما را وامدار دنیا و دنیا را وامدار ما نشان میدهد؛ بهعبارت دیگر مخاطب با پژوهشهایی مانند «دایرههای مینایی» خود را از لحاظ زمانی با تاریخ قبل و بعد و از منظر جغرافیایی با دنیای چپ و راست مربوط احساس میکند.
وی ضمن اشاره به تاثیر تاریخ علم در فهم وابستگی دستاوردهای علمی به یکدیگر افزود: تاریخ علم بیش از اینکه غرور ملی ایجاد کند، احساس وابستگی را تشدید میکند. مطالعه کتابهایی مانند «دایرههای مینایی» به مخاطب میگوید اگر یونانیها نبودند ما در پیشرفتهای علمی چقدر کم داشتیم از سوی دیگر اگر ما نبودیم چقدر اروپاییها در دنیای جدید کم داشتند. تاریخ علم اسلامی بخشی از تاریخ علم جهانی است که به معنای بیتوجهی به خصوصیات محلی نیست.
تاریخ علم با دو موضوع اغراق و نفی مواجه است
معصومیهمدانی اظهار کرد: درباره دلایل اهمیت کتاب «دایرههای مینایی» در مقدمه شرح دادهایم در حوزه تاریخ علم با دو موضوع اغراق در اهمیت تاریخ علم و دیگری نفی دستاوردها مواجه هستیم. جامعه فرهنگی، در مواجه با تاریخ علم مانند افراد مبتلا به دوقطبی رفتار میکنند و به مرحله تاسفباری رسیدهایم که توانایی بیان واژه «تمدن اسلامی» را نداریم و تلاش میکنیم همه دستاوردها را ایرانی جلوه دهیم در حالیکه بخشی از این تمدن ساخت ما نبوده است. برخی واژهها در کشور ما به تابو تبدیل شده است.
این صاحبنظر حوزه تاریخ علم با اشاره به لزوم توجه به تولید محتوا در زمینه تاریخ علم برای مخاطبان عام گفت: نویسنده «دایرههای مینایی» در تالیف کتاب یعنی تولید اثری برای مخاطب عام موفق نبوده است؛ بنابراین پیشنهاد میشود در نسخههای بعدی با طبقهبندی مطالب به مخاطبان عام توجه شد. کتابهایی مانند «دایرههایی مینایی» بهویژه برای افرادی که از پیچیدگیها تاریخ علم بیاطلاعاند ضروری است.
تاریخ، علم نیست
معصومیهمدانی درباره «تاریخ علم» افزود: «تاریخ علم» بهعنوان تاریخ مضاف تعریف میشود و با توجه به پیچیدگیهای خاص علم معمولا برای تعریف جایگاه تاریخ علم اشکال پیش میآید؛ بهعبارت دیگر دپارتمانهای تاریخ به مطالعات گلوبال گرایش دارند به مطالعاتی که محتوای نظریات در آن مطرح نباشد. از سوی دیگر تاریخنویسی متخصصانه از نظر مورخان تاریخ نیست بنابراین در زمینه تاریخ مضاف مانند تاریخ علم، فرد باید دارای چند توانایی باشد یا بهصورت مشترک کاری صورت گیرد.
وی ادامه داد: دپارتمانهای تاریخ کشور برای رشته تاریخ علم توانایی پذیرش ندارند. بسیاری از دانشجویان تاریخ علم متاسفانه درباره تاریخ یا فلسفه تاریخ بیگانهاند بنابراین به شدت با ایجاد گرایش در تاریخ علم مخالفت کردم اما توجه نمیشود. «تاریخ علم» در درجه اول تاریخ است؛ علاوه براین نمیتوان علم بد را بهنام «تاریخ علم» مطرح کرد. تاریخ، علم نیست بلکه قصه واقعی یا راوی آن تصور میکند که واقعی است.
علم هیات بعد از قرن هفتم پیچیده میشود
گمینی ضمن معرفی کتاب خود ادامه داد: کتاب دارای دو بخش مربوط به قبل و بعد از قرن هفتم است. علم هیات قبل از این قرن از اهمیت کمتری برخوردار است در حالی که بعد از قرن هفتم پیچیدهتر میشود. کتاب در سه فصل با عنوانهای «کیهانشناسی علمی در یونان و تمدن اسلامی»، «کیهانشناسی سازگار با طبیعیات نزد منجمان مراغه» و «میراث علمی مراغه» تنظیم شده است.
وی افزود: فصل نخست با عنوان «کیهانشناسی علمی در یونان و تمدن اسلامی» مقدمهای بر جایگاه، نقش آثار هیات در تمدن اسلامی و ریشههای یونانی آنها و مفاهیم و روش علمی به کار رفته در این آثار است. در این فصل درباره رابطه فلسفه طبیعی و علم و روشهای تجربی منجمان برای کشف ترتیب و مدلهای هندسی چرخش سیارات دور زمین بحث شده است.
فصل دوم با عنوان «کیهانشناسی سازگار با طبیعیات نزد منجمان مراغه»، بخش اصلی این کتاب را تشکیل میدهد که شامل مباحث مناقشه برانگیز است میان منجمان مراغه در قرن هفتم هجری بر سر مرکزیت و سکون زمین، ترتیب سیارات نسبت به آن و فرایندهای مدلسازی بطلمیوسی و غیربطلمیوسی در علم هیات اسلامی.
سومین فصل کتاب با عنوان «میراث علمی مراغه» درباره ادامه سنت مراغه در آثار نجومی قرون هشتم به بعد است. نتیجهگیری نهایی درباره جایگاه معرفتی علم هیات در شرق تمدن اسلامی در مقایسه با غرب جهان اسلام در این فصل تشریح شده است.
وی گفت: در نخستین فصل کتاب به کیهانشناسی علمی تاکید شده است. درباره ترتیب سیارات نیز بهعنوان موضوعی مناقشهبرانگیز در دومین فصل کتاب پرداخته شده است.
گمینی افزود: در آثار حوزه هیات که در این کتاب بررسی شدهاند هیچ اثری از «احکام نجوم» وجود ندارد و منجمان یاد شده نیز هیچ اثر دیگری در این حوزه ندارند؛ البته علم احکام نجوم و علم هیات رابطه تنگانگی با یکدیگر داشتند اما دانشمندان قدیم مطلع بودند که روششناسی آنها با یکدیگر متفاوت است.
دایرههای مینایی درسنامه است
حنيف قلندری با تاکید بر لزوم مطالعه کتاب «دایرههای مینایی» برای دانشجویان رشته تاریخ علم ادامه داد: کتاب «دایرههای مینایی» اگر بهعنوان کتاب عمومی نگاه شود از دو منظر قابل بررسی است. نخست با توجه به دانشجویان تحصیلات تکمیلی که بعد از سال 93 از رساله خود با موضوع هیات دفاع کردهاند به دو نوع متفاوت از تقسیمبندی تاریخچه هیات به استناد پایاننامه بنده و دکتر گمینی اشاره میکنند. در حالیکه تفاوتی در تقسیمبندی این دو پایاننامه وجود ندارد و بهنظر میرسد که دکتر گمینی در بروز این مشکل بیتقصیر نیست چراکه کتاب «التفهیم» بیرونی در زمره آثار علم هیات قرار گرفته است.
وی گفت: استباط نویسنده در بیارتباطی «التفهیم» به «احکام» موجب شده تا این اثر بیرونی در ردیف آثار علم هیات معرفی شود. نوشتن درباره هیات با ساختار مشخص در مقطع زمانی قرن ششم آغاز شده است. کتابهای هیات با توجه به دیدگاه نویسنده درباره تغییر ظاهر و ساختار کتابهای هیات در قرن هفتم، به خط سیری دستپیدا میکند؛ بنابراین نباید آثاری که به قصد احکام نوشته شدهاند در زمره آثار هیات قرار دهیم در غیر این صورت باید فهرست کاملی از آنها ارائه شود.
قلندری افزود: یک دسته از آثار احکامی در فاصله قرن پنجم ایجاد شدند که شامل خلاصهای از هیات نیز هستند. «التفهیم» نیز یک کتاب در زمینه هیات مجسم نیست و در تعداد افلاک سیارات خارجی همانند «مجسطی» است. بیرونی، بیشتر به فلک خورشیدی شرح ارائه کرده است. کتاب «دایرههای مینایی» به رغم تلاش نویسنده ساده نشده و به شرط مراجعه به کتابهای متنوع، درسنامه مناسبی برای دانشجویان تاریخ علم به حساب میآید.
نظر شما