گفتوگو ایبنا با مترجم کتاب «سر کلاس کیارستمی»
کیارستمی میخواست با برانکارد به رونمایی کتابش بیاید!
سهراب مهدوی مترجم کتاب «سر کلاس با کیارستمی»، با تاکید بر نگاه مثبت کیارستمی به این اثر درباره نگاهش به سینما و زندگی میگوید: این کتاب ازجمله آثار ماندگار است. فکر نمیکنم استقبال از آن محدود به یک دوره کوتاه باشد.
گویا شما با پال کرونین نویسنده کتاب از قبل آشنایی داشتید، او درباره علت نوشتن این کتاب صحبتی با شما داشت؟
پال کرونین نویسنده انگلیسیتبار کتاب در یکی از دانشگاههای نیویورک، تاریخ سینما درس میدهد. در اینباره به من چیزی نگفته است اما در مقدمه کتاب درباره چگونگی شکلگیری ایده نگارش این اثر توضیح میدهد. میدانیم که زندهیاد عباس کیارستمی سالها کارگاههایش را در کشورهای مختلف دنیا برگزار میکرد و علاقهمندان به سینمای او در کارگاههایش شرکت میکردند. پال کرونین هم تصمیم میگیرد در یکی از کارگاههای عباس کیارستمی شرکت کند. وقتی وارد کارگاه میشود و پای حرفهایش مینشیند؛ مساله برایش جذاب میشود و میبیند این سینماگر صرفاً درباره فیلمسازی حرف نمیزند. پال کرونین هم تصمیم میگیرد، از حرفهای او یادداشت بردارد. پس از آن زمان دوازده سال با عباس کیارستمی همراه میشود و علاوه بر کارگاهها در مکانهای مختلف همراه او میشود و در این مسیر پال کرونین نوشتههای دیگران درباره کیارستمی هم میخواند. بعد به مطالعه تاریخ ایران نیاز پیدا میکند تا از رهگذر این مطالعهها به فهم بهتر نگاه کیارستمی و سینمای او برسد و افزایش کیفیت کتاب کمک کند.
ویژگی مهم این اثر چیست؟
ظاهرا این اثر، روایت کارگاهی هفت روزه است، اما جمعآوری اطلاعات و تدوین کتاب ۱۲ سال زمان برده است. اگر مخاطب کتاب «سر کلاس با کیارستمی» به نام پال کرونین به عنوان نویسنده توجه نکند و خواندن کتاب را آغاز کند. ممکن است به نظرش برسد که اصلاً نویسندهای در کار نبوده و مطالب کتاب همگی سخنان عباس کیارستمی است. از طرفی مطالب کتاب در کنار هم دقیق چیده شده است. این دو مساله از ویژگیهای مهم کتاب هست و همچنین، کتاب «سر کلاس درس با کیارستمی» فقط درباره سینمای این کارگردان بزرگ نیست. او سینما را برای انتقال دیدگاههایش انتخاب کرده اما عباس کیارستمی همیشه دنبال آموختن نگاه به زندگی با بهرهگیری از این مدیوم بوده است. درست مثل زورقی که ما را به ساحل میرساند. آنچه که کیارستمی در تمام زندگی آموخت و درسهایی که از دورهای به بعد با ساخت فیلمها، نوشتن آثار و برگزاری کارگاههای فیلمسازی به دیگران آموزش میدهد، از همان درست نگاه کردن ریشه گرفته است. برای همین هم بود که وقتی در خانه سینما برای دریافت هدهد زرین به روی صحنه آمدم، گفتم که این کتاب در سختترین دوران زندگی به من درس داد.
با توجه به عدم علاقه شما به حوزه سینما چرا ترجمه این کتاب را قبول کردید؟
در آغاز باید بگویم که عباس کیارستمی با مرتضی ممیز، فرشید مثقالی و دیگر بزرگان ایران در عرصه هنرهای تجسمی در دانشکده هنرهای زیبا همدوره بود. او قبل از آغاز همکاری با کانون پرورش فکری کودکان که در آن چند فیلم در حوزه کودک ساخت. زمانی که در جوانی به دنبال کسب درآمد بود با یک شرکت تبلیغاتی همکاریاش را آغاز کرد. به خاطر ساخت یک تیزر تبلیغاتی بود که به دنیای تصویر وارد شد بنابراین، موضوع کتاب «سر کلاس درس با کیارستمی» به علایق من یعنی فعالیت در عرصه مکتوب هنرهای تجسمی، نزدیکی دارد. از سوی دیگر من در آن دوره در آمریکا به سر میبردم پیگیری معالجعه همسرم بودم و همزمان هم درگیر ترجمه این کتاب شدم. پال کرونین از وضعیتم باخبر شد و سخاوتمندانه دست مزد مرا برای ترجمه اثر پرداخت. این را هم بگویم پال کرونین دنبال چاپ کتاب به زبان فارسی نبود و فقط میخواست مهر تأیید آقا کیارستمی پای کتاب باشد. درنهایت عباس کیارستمی اجازه انتشار کتاب را داد و شش ماه پیش از آنکه تصمیم به انتشار کتاب به زبان فارسی گرفته شود، این اثر در کنار دیگر کتابهای درباره عباس کیارستمی خارج از ایران چاپ شد.
با توجه به اینکه پال کرونین قصدی برای انتشار کتاب به زبان فارسی نداشت، چه شد آن در ایران منتشر شد؟
پس از پایان ترجمه کتاب در آمریکا، کتاب دوباره بازبینی شد. در این جریان من به همراه یکی دیگر از دوستان حاضر در کارگاههای عباس کیارستمی، آن را ویرایش کردیم و به نشر نظر پیشنهاد انتشار کتاب در ایران را دادم. پسازاینکه به ایران آمدم، یک بار دیگر کتاب ویرایش کردم.
عدهای معتقدند انتشار آثاری بلافاصله بعد درگذشت هنرمندی، یک رفتار سودجویانه است و خوب نیست.
این تفکر اشتباه است چون ما کتاب را بهدست عباس کیارستمی سپردیم تا نظر نهایی را درباره آن بدهند اما متأسفانه این ماجرا با بیماری ایشان همزمان شد. با اینحال عباس کیارستمی خیلی مشتاق بود تا کتاب را بخواند و شخصا نظراتاش را در نسخه فارسی اعمال کند. متأسفانه نمیتوانست خودش کتاب را بخواند بنابراین یکی از دوستان ایشان در بیمارستان تمام کتاب را برایشان خواند و در نهایت نظر او در نسخه فارسی اعمال شد. او به این اثر درباره سینما و تبیین دیدگاههایش در حوزه سینما دیدگاه مثبتی داشت و مدیر نشر نظر با ایشان صحبت کرده بود، تا پس از انتشار در رونمایی آن حضور پیدا کند و عباس کیارستمی گفت با برانکارد هم که شده برای رونمایی کتاب خواهم آمد. اما متأسفانه همان زمان زیر چاپ رفتن کتاب، حال زندهیاد کیارستمی بدتر شد و درنهایت ما این کارگردان تاریخساز سینمای ایران را از دست دادیم، در حالی که انتشار کتاب را ندید. من فکر میکنم این کتاب ازجمله آثار ماندگار است. فکر نمیکنم استقبال از آن محدود به دوره اخیر باشد.
نظر شما