به مناسبت دهم اردیبهشتماه؛ روز ملی خلیج فارس
اسناد و مدارک تاریخی که بر اصالت خلیج فارس صحه میگذارند
روز دهم اردیبهشتماه در تقویم ملی ایرانیان به نام خلیج تا ابد فارس مزین شده است. روزی برای بزرگداشت تمام رشادتها و جاننثاریهای مردان و زنان غیور ایرانی برای حفظ تمامیت خلیج پارس. به مناسبت این روز نگاهی به اسناد و مدارک تاریخی خواهیم داشت که بر اصالت خلیجفارس صحه میگذارند.
کتیبه آشوری؛ گواه قدمت نام خلیجفارس
ایرج افشار سیستانی در کتاب «نام دریای پارس و دریای مازندران و بندرها و جزیرههای ایرانی» درباره پیشینه نام خلیجفارس مینویسد: «پیشینترین نام این دریا به موجب یکی از کتیبهای آشوری «نارمرتو» است، که آشوریها پیش از دست یافتن ایرانیان بر فلات ایران، بدان دادهاند.
برپایه نوشته نویسندگان یونانی، چون کتزیاس، گزنفون، استرابون، یونانیان، نخستین مردمی بودند که به این دریا، نام «پرس» و به سرزمین ایران «پارسه»، «پرسای» و «پرسپولیس»، یعنی شهر یا کشور پارسیان دادهاند.
در سنگنبشته داریوش بزرگ هخامنشی تل المسخوته مصر، متعلق به سال 518 تا 515 ق.م، در عبارت «درایه تیه هچا پارسا آیی تی» یعنی دریایی که از پارس میرود یا سر میگیرد، نام دریای پارس آمده است.»
هرودوت خلیجفارس را درست نمیشناخت
هرودوت، اقیانوسی را که در جنوب باختری آسیا افتاده و از دریای احمر تا دهانه هندوستان است، «اری تروس» یا «اریتره» یعنی دریای سرخ خوانده و این نامگذاری به مناسبت سرخی رنگ خاک کرانههای آن است.
افشار در کتاب خود در این باره چنین مینویسد: «آنجا که هرودوت خلیج فارس را درست نمیشناخته، از آن نامی نبرده و به همان نام اریتره که شامل اقیانوس هند، دریای مکران و خلیج فارس است، بسنده کرده است.»
تاریخنگارانی چون «شوف» و «آگاتارشید» بر این باور بودند که دریای اریتره یا دریای پارس در روزگار امپراتوری ماد، از نام «اریتراس» یا «اریتره»، سردار پارسی که بر تمامی خلیج فارس و دریای مکران حکمرانی داشت، گرفته شده است، زیرا وی همه جزیرههای فراموش شده و غیرقابل زندگی خلیج فارس را آباد کرد و با نفوسی بسیار مسکون ساخت، و به خاطر این کوششهایش این دریا را از آن زمان به نام او « اریتره» خواندهاند.
گزنفون، تاریخنگار یونانی در آثار خود، از آبهای جنوب ایران به نام خلیج فارس یا خلیج پارسیان یاد کرده است.
سردار اسکندر مقدونی از خلیجپارس میگوید
نیارخوس، سردار مقدونی، که در سال 326 ق.م، به دستور اسکندر مقدونی، دریای پارس را پیمود و تا دهانه رود سند پیش رفت، در سفرنامه خود مینویسد: «اسکندر خیال داشت کشتیهای زیاد ترتیب داده و خود از دهنه سند تا دریای هند و پارس سیر نماید...»
در جای دیگر نوشته است: «پس از دویست استاد راه به ریگ و از آنجا به دیلم و دهنه رودخانه اندیان آمدیم، رودخانه اندیان سرحد خوزستان و فارس و پس از سند بزرگترین رودخانه است، هیچ یک از سواحلی که پیمودم مانند دریای پارس آباد و معمور نبود.»
فلاویوس آریانوس، تاریخنگار یونانی که در سده 2 ق.م، میزیسته، در کتاب « آنابازیس» یا سفرهای جنگی اسکندر، نام «پرسیکون کاای تاس» را که ترجمه درست خلیج فارس است، بر این دریا گذاشته است.
استرابون، جغرافینگار یونانی در کتاب «از ایندی تا ایبری» یا از هند تا اسپانیا، دریای جنوب ایران را خلیج فارس نامیده و محل زندگی عربها را منطقهای بین خلیج عرب که همان بحراحمر است، و خلیج فارس نوشته است.
دانشمندان دیگری چون پلیبیوس، اراتستن، برس در آثار خود، هرجا که به مناسبتی از ایران نام میبردند، خلیج فارس را به نام دریای پارس خواندهاند.
بنابراین، تاریخنگاران و دانشمندان یونانی پیش از میلاد، در شرح سرگذشتها تا سده7 ق.م، یعنی اواخر حکومت عیلام و تشکیل حکومت ماد و روی کار آمدن هخامنشیان، خلیج فارس را به همین نام میخواندند.
پرسیکوس سینوس؛ نام یونانی خلیجفارس
پس از میلاد مسیح(ع) هم تاریخ و جغرافینگاران یونانی، رومی، یهودی و مصری با توجه به نوشتههای به جای مانده از نویسندگان پیش از میلاد، در آثار خود، از دریای جنوبی ایران به نام دریای پارس یا خلیج پارس نام بردهاند.
کلودیوس پتوله یا بطلمیوس، جغرافینگار، نقشهنگار و ریاضیدان سده 2 ق.م، این دریا را به نام «پرسیکوس سینوس» نامیده که درست به معنی خلیج فارس است. این اصطلاح بعدها به سینوس پرسیکوس تغییر یافته و مصطلح شده است. به علاوه در آثار جغرافیایی لاتین، خلیج فارس را «ماره پرسیکوم»، یعنی دریای پارس نیز نوشتهاند.
کوین توس کورسیوس روفوس، تاریخنگار رومی، خلیج فارس را «آکوارم پرسیکو» نامیده که به معنی آبگیر پارس است.
اوسیوس که به نام پدر عیسویت خوانده میشود، با توجه به کوروشنامه گزنفون، به تاریخ دورانهای گذشته ایران، اشاره کرده و خلیج فارس را دریای پارس نامیده است.
آگاتانژ در کتاب تاریخی که به زبان ارمنی نگاشته است، دریای جنوبی ایران را دریای پارس خوانده است.
موسی خورن، جغرافیدان سده 5 م، در کتاب خود، که مارکوات به نام ایرانشهر چاپ کرده است، به دورانهای اشکانی و ساسانی، اشاره کرد و خلیج فارس را دریای پارس و جزو قلمرو حکومت ایران خوانده است.
ابوعلی احمدبن خردادبه رسته، در کتاب الاعلاق النفیسه مینویسد: «دریای هند، کناره آن که به نام دریای احمر است، 200 مایل میباشد و باز از این دریا، خلیج دیگری به طرف ناحیه فارس جدا میشود که به خلیج فارس موسوم است.»
سهراب، جغرافیدانان ایرانی در عجایب الاقالیم السعبه الی نهایه المعماره، دریای فارس را دریای جنوبی یا اقیانوس هند معرفی کرده است.
ناخدا بزرگ شهریار رامهرمزی، در کتاب «عجایب هند» از دریای جنوب ایران به نام دریای فارس یاد کرده، مینویسد: «دیگر از عجایب دریای فارس این است که گاهی در شب هنگامی که امواج دریا مضطرب شده و به هم برمیخورند و از تصادم با هم متلاشی میگردند همچون شعلههای آتش به نظر میآیند به قسمی که مسافران دریا گمان میکنند در دریای آتش سیر میکنند.»
مورخان قاجاری و خلیج همیشگی فارس
تاریخنگاران دوره قاجاریه، از جمله محمد ابراهیم کازرونی در تاریخ بنادر و جزایر خلیج فارس، رضا قلی خان هدایت در روضه الصفای ناصری و لسان الملک سپهر در ناسخ التواریخ در تدوین و شرح وقایع کشور، در هرجا که به مناسبتی اشارهای به دریای جنوب ایران شده، آن را خلیج فارس نامیدهاند.
محمد ابراهیم کازرونی در تاریخ بنادر و جزایر خلیج فارس که در زمان محمد شاه قاجار آن را تآلیف کرده است، خلیج فارس را یکی از شاخههای دریای پارس دانسته، مینویسد: «رودخانههای کوچک که در هم ریخته میشود و انهار و شطوط بزرگ گشته در اروند رود میریزد و آنجا در خلیج فارس که خلیجی است از بحر محیط میریزد.»
نظر شما