در میزگرد «دستاوردهای نمایشگاه فرانکفورت در حوزه کودک و نوجوان» بررسی شد؛
محتوای تالیفی کشش لازم را ندارد/ضرورت تاسیس دبیرخانه برای پیگیری رایزنیهایی بینالمللی
«دستاوردهای نمایشگاه فرانکفورت در حوزه کودک و نوجوان» در میزگردی با حضور کارشناسان این حوزه در خبرگزاری کتاب ایران بررسی و عنوان شد که ادبیات کودک ایران برای مطرح شدن در مجامع بینالمللی نیاز به ایجاد دبیرخانهای جهت پیگیری تعاملات و رایزنیها، تاسیس خانه ترجمه و حضور مستمر نویسندگان و ناشران ایرانی در نمایشگاههای بینالمللی دارد.
باتوجه به اینکه امسال نیز مانند سالهای گذشته انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، آژانسهای ادبی و برخی ناشران کودک و نوجوان در نمایشگاه کتاب فرانکفورت حاضر بودند، این نمایشگاه را نسبت به گذشته و همچنین نسبت به نمایشگاههای کتابی که در سایر کشورها برگزار میشود، چطور ارزیابی کردید؟
طائب: اینکه چندسالی است که ارادهای تعلق گرفته مبنی بر اینکه ایران در نمایشگاه فرانکفورت غرفه جمعی داشته باشد بهنظر من برآیند خوبی داشته است. البته هرکسی این برآیند را از زاویهای بررسی میکند. ممکن است برخی سطح توقع بسیار بالایی داشته باشند و برخی مانند من سطح توقع پایینتری. بهدلیل اینکه من از سالهای قبل در این نمایشگاه در قالب بازدیدکننده شرکت میکردم و بیش از 5 یا 6 بار غرفهدار بودم و 2 بار آن را در سالهای اخیر در قالب غرفه جمعی شرکت کردم و سهبار هم در غرفه انجمن فرهنگی ناشران کودک که در آنجا غرفه اختصاصی داشت و کتابهای کودک را معرفی میکرد، حضور داشتم، ممکن است توقعات کمتری از سایر دوستان داشته باشم و معتقدم همین که ایران مکانی را در اینگونه نمایشگاهها داشته باشد تا ایرانیان مقیم خارج از کشور بتوانند از آنجا بازدیدکنند و همچنین ایرانیان متقاضی در کشور نیز بتوانند در آن فضا حضور داشته باشند و در آن فضا ایران را ببینند بسیار خوب است، ایرانی که مدام تبلیغات منفی درباره آن صورت میگیرد و کسی فکر نمیکند که در مقوله فرهنگ مخصوصا در حوزه کودک و نوجوان حرفی برای گفتن داشته باشد و اینکه همه بدانند که ایران حضور دارد بهتنهایی امر بسیار مبارکی است. از طرفی در سالهای گذشته غرفه ایران دارای فضای بستهای بود اما در دو سه سال گذشته فضا بازتر شده، بهگونهای که ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی میکنند، میآیند و حیات کتاب کودک را میبینند و همه میفهمند که ادبیات کودک ایران زنده است و بر این اساس من سالهای فعلی را نسبت به سالهای گذشته بسیار پربارتر میبینم.
حضور ناشران در نمایشگاه بینالمللی تاثیر مثبتی بر رشد کمی و کیفی تولیداتشان دارد
طائب: دومین دستاورد حضور ناشران در نمایشگاههای بینالمللی این است که خواسته یا ناخواسته میتواند تاثیر مثبتی بر تولیدات آنها و رشد کمی و کیفی آثارشان داشته باشد و همچنین میتوانند آشنایی زیادی با قانون کپیرایت و مالکیت معنوی پیدا کنند و میتوانند حداقل حقرایت تعدادی کتاب را خریداری کرده یا بفروشند. همچنین این بازدیدها میتواند تاثیر بسزایی در گرافیک آثار و سازوکار تولید کتاب در ایران داشته باشد. البته لازم نیست که ناشران در طول مدت برگزاری نمایشگاههای خارجی به طور کامل در آنجا باشند حتی اگر یک روز هم بازدید داشته باشند برای آشناییشان با صنعت نشر جهانی کافی است و قطعاً روی کیفیت تولیدشان تاثیر مثبت خواهد داشت. بنابراین من برآیند حضور ایران را در نمایشگاههای بینالمللی خارج از کشور مثبت ارزیابی میکنم و حضور ایران را بههرشکل در نمایشگاه بینالمللی ضروری میدانم و شایسته است شرایطی فراهم شود تا ناشران بتوانند در اینگونه نمایشگاهها حتی برای یک روز هم که شده حضور داشته باشند و ببینند از جنبههای مختلفی مانند کتابسازی، موضوعیابی و تصویرسازی در سطح جهان چه اتفاقهایی میافتد.
ارائه دو کاتالوگ برای معرفی آثار و نویسندگان کودک
برآبادی: امسال دومین سالی است که انجمن نویسندگان کودک و نوجوان مسئولیت غرفه کودک در نمایشگاه فرانکفورت را برعهده گرفته است. وقتی این پیشنهاد به انجمن شد از آن استقبال کردیم یک دلیل آن این است که این امکان فراهم میشود نویسندگان ایرانی بتوانند از نمایشگاه بینالمللی که در حد خود بینظیر است دیدن کند. دلیل دوم این است که بتوانیم تا حدی آثار و نویسندگان ایرانی را معرفی کنیم و دو کاتالوگ ارائه دهیم. یک کاتالوگ از آثار نویسندگان ایرانی 5 سال اخیر در 180 صفحه شامل 300 کتاب که اخیرا در حوزه کودک و نوجوان منتشر شده با معرفی 150 کلمهای از موضوع کتاب و مشخصات کتابشناسی برای تسهیل در دسترسی علاقهمندان و کاتالوگ دوم شامل معرفی 105 نویسنده مطرح کودک ایرانی که در این حوزه نتوانستهاند جوایزی را کسب کنند و توانستیم ادبیات کودک ایران را در حد ممکن در آنجا مطرح کنیم.
راهاندازی خبرنامهای از سوی انجمن نویسندگان برای حفظ ارتباط با ناشران
تیموریان: مشکل ما برای حضور در نمایشگاهی مانند نمایشگاه کتاب فرانکفورت این است که متاسفانه از یکماه قبل از نمایشگاه شروع به برنامهریزی میکنیم درحالیکه این برنامهریزی از چندین ماه قبل باید انجام شود. بهعنوان مثال من 12 سال پیش برای نخستین بار به نمایشگاه بینالمللی رفتم و در آن زمان عضو خبرنامه بینالمللی شدم که دارای هفتهنامه، بخش کودک، کتابهای مذهبی، کتابهای علمی و بزرگسال است و این باعث شده مخاطب خود را حفظ کند. بهنظر من انجمن نویسندگان کودک هم باید اینچنین خبرنامهای داشته باشد تا بتواند رابطهاش را با بازدیدکنندگان و افرادی که مراجعه میکنند حفظ کند تا بیشتر در ذهنها بماند. اینکه بلافاصله بعد از نمایشگاه ارتباط قطع شود اصلا خوب نیست وقتی من کاتالوگ را نگاه میکنم، میبینم که کتابهای خوب زیادی در آن وجود دارد و چه خوب است که در یک خبرنامه از سوی انجمن به صورت هفتهنامه نیز معرفی شود تا دیگران ببینند.
کتابهای کودک ایرانی چه در وجه داستانی و چه در وجه تصویرگری حرفهای زیادی برای گفتن دارد و وقتی این آثار را با آثار سایر کشورها که ترجمه شده است مقایسه میکنیم، میبینیم که برخی از آنها هم به لحاظ موضوع و هم به لحاظ تصویرگری از کتابهایی که در خارج منتشر میشوند کمتر نیستند پس چرا این آثار در سطح و اندازه آثار کشورهای دیگر در سطح جهان مطرح نیستند؟
برآبادی: این مساله دلایل مختلفی دارد که یکی از آنها زبان است. بههرحال زبان فارسی یک زبان رایج بینالمللی نیست که بهراحتی بتوان به آن دسترسی پیدا کرد و باید حتما به زبانهای مختلف ترجمه شود و در اختیار مخاطبان قرار گیرد و این فرایند هم برای ناشر و هم برای مسئولین هزینهبر است. عامل دوم این است که نویسندگان ما مانند نویسندگان کشورهای دیگر دستشان باز نیست و با محدودیتهایی در نوشتن روبهرو هستند که در کتاب تاثیر میگذارد و ناشر خارجی وقتی با نویسنده ایرانی که کتابش منتشر شده است برخورد میکند با این نگاه کتاب را میبیند که از فیلتری عبور کرده است و نمیتواند نشاندهنده همه عقاید و ذائقه نویسنده باشد و در نتیجه با احتیاط با آن برخورد میکند و ما اگر واقعا میخواهیم در جهان حضور داشته باشیم باید در زمینه کمکردن محدودیتهایی که در زمینه کتابها مخصوصا داستانهای ایرانی اعمال میشود گام برداریم. چون برای ناشران خارجی بسیار مهم است که کتاب با چه معیارهایی نوشته شده و چه اندازه آزادی عمل در آن لحاظ شده و میتواند معرف حرف دل نویسنده ایرانی باشد. براساس این دلایل و دلایل دیگر ما نتوانستهایم ادبیات ایران را در سطح جهانی مطرح کنیم. اما حضور در اینگونه نمایشگاهها، دیدار و گفتوگو با افراد صاحبنظری که در این نمایشگاه حضور پیدا میکنند بسیار مغتنم است و میتوان راهحلهایی پیشنهاد کرد تا تعداد بیشتری از نویسندگان به این نمایشگاهها بیایند از جمله اینکه بخشی از هزینهها توسط دولت و بخشی از آنها توسط نویسندگان پرداخت شود. زیرا حضور در نمایشگاه بینالمللی تاثیر بسیار بیشتری دارد تا اینکه شخصی با اینترنت و از طریق فضای مجازی آثار را ببیند.
زبان فارسی زبان محدودی نیست
محمدپور: البته باید توجه داشت که زبان فارسی زبان محدودی نیست و اگر بررسی کنیم میبینیم که 110 میلیون نفر به زبان آلمانی، 110 میلیون نفر به زبان فرانسوی و حدود 65 میلیون نفر هم زبان ایتالیایی صحبت میکنند. و حدود 110 میلیون هم به زبان فارسی تسلط دارند. بنابراین نمیتوانیم بگوییم که محدودیت زبانی برای ما مشکل زیادی ایجاد کرده است. از طرفی عقبه فرهنگی ما نیز از بسیاری از این کشورها بیشتر است. اما محدودیت زبان برای سایر کشورها باعث نشده که حضورشان در سطح جهانی کمرنگ شود چه در حوزه ادبیات و چه در نشر بینالملل. از طرفی کشورهای دیگری هم هستند که جمعیت و موقعیتشان شبیه ماست ولی نتایج خوبی را در ادبیات و صنعت نشر بهدست آوردهاند؛ هم از کشورهای آسیایی مانند ترکیه و هم از کشوری مانند ویتنام و تایلند که در چندسال اخیر رشد بسیار خوبی حتی در فروش رایت داشتهاند و این فروش بیشتر در حوزه ادبیات کودک بوده است. در صورتی که از نظر فرهنگی محدودیتهای بسیاری بیشتری از ما دارند.
برآبادی: البته مشکل زبانی یکی از مشکلهاست و مسایل اقتصادی نیز در این قضیه تاثیر زیادی دارد. در مورد زبان فارسی ایران مهد آن است و سایر کشورها مانند افغانستان و تاجیکستان بیشتر استفادهکننده هستند. آنها از نظر کتاب بهشدت ضعیف هستند و از ما میخواهند که به آنها کمک کنیم.
راهاندازی خانه ترجمه در ایران
تیموریان: موضوعی که برای ترویج زبان فارسی اهمیت دارد وجود خانه ترجمه در ایران است تا مترجمان سایر کشورها بتوانند در آنجا حضور یابند. امروزه اکثر کشورهایی که میخواهند زبانشان را ترویج کنند خانه ترجمه دارند. مثلا در کشور سوئیس خانه ترجمه «لورَن» وجود دارد و ما هر ساله مترجمانی را به آنجا معرفی میکنیم و آنجا امتیازاتی را برایشان فراهم میکند از جمله تهیه محل اقامت و همچنین پرداخت هزینههای خورد و خوراک و مترجمان فقط هزینه رفت و آمد را پرداخت میکنند و این امکان در هر زمانی در طول سال که بخواهند برایشان فراهم است. مترجمان از همه جای دنیا میتوانند در آنجا حضور یابند و فقط کتابهایی در آنجا عرضه میشود که نویسنده آن سوئیسی باشد و در آنجا تعاملات و اتفاقات خوبی بین مترجمان رخ میدهد و سبب اشاعه فرهنگ سوئیسی میشود. همچنین هرساله جایزه 4هزار فرانکی در نظر میگیرند و مترجمان آثارشان را برای این جایزه ارسال میکنند و یک مترجم در سال برنده میشود. اگر ما بتوانیم اینطور امکاناتی را فراهم کنیم و فضای معرفی آثار ایرانی ادامهدار باشد و بتوانیم خانه ترجمهای داشته باشیم تا مترجمان سایر کشورهای برای ترجمه آثار فارسی به سایر زبانها به ایران بیایند، بسیار خوب است. ما برای برگزاری غرفه ایران در نمایشگاه فرانکفورت مشکلی از نظر هزینه نداریم و ایران خوب هزینه میکند و غرفه خوبی میسازد فقط مشکل ما در برقراری ارتباط با سایر کشورهاست باید این ارتباط تداوم داشته باشد تا تاثیرگذارتر باشد از این خانههای ترجمه در انگلیس، آلمان و جاهای مختلف وجود دارد و در ایران هم میتواند وجود داشته باشد.
بحثی که در ارتباط با نمایشگاه فرانکفورت و نمایشگاه بینالمللی مطرح است این است که نباید فراموش کنیم دغدغه اصلی جهانیشدن است و خود رویداد هدف نیست. این رویدادها باید گذرگاههایی باشند که نشر ما را به سمت جهانیشدن ببرند بنابراین اگر با این نگاه بنگریم میبایست با عقبهای در این نمایشگاهها حضور یابیم و با این تصور که این نمایشگاهها نه ابتدای راه هستند نه انتهای راه. در واقع نمایشگاهها ابزارهایی هستند که قرار است به ما برای جهانیشدن کمک کنند. باید ببینیم قبل از حضور در اینگونه نمایشگاهها تا چه اندازه در تولیداتمان به جهانی شدن فکر میکنیم و مساله مخاطب جهانی را در نظر میگیریم. از این منظر آثار ما چه دستاوردی در نمایشگاه فرانکفورت داشتند؟
شمس: یکی از ابزارهای پیشرفت ادبیات حضور در این نمایشگاههاست و هر نویسنده و ناشری که در این نمایشگاهها حضور داشته باشد میتواند به پیشرفت صنعت چاپ کمک کند و یکی از دلایلی که ادبیات سایر کشورها در مقایسه با ادبیات ما زیاد مطرح میشود اشتراکاتی است که با هم دارند چون کشورها و شهرهای اروپایی خیلی به هم نزدیکند و اشتراکات زیادی باهم دارند و نسبت به ما که خیلی از آنها دوریم بسیار متفاوتند. مساله مهم دیگر این است که وقتی نویسندهای میخواهد داستانی را بنویسد چندان به نیاز بازار جهانی توجه نمیکند و سعی میکند چیزی که در ذهناش است و تجربه خودش است را روی کاغذ بیاورد و اگر این کار درست انجام شود قطعا کشورهای دیگر هم آن را میپذیرند. چون یک نویسنده مسایل بومی کشورش را مطرح میکند. اگر ادبیات بزرگسال در این زمینه خیلی موفق نیست به این دلیل است که دقیقا دارد کاری را میکند که آنطرف آب هم دارند انجام میدهند به همین دلیل جذابیت ادبیات ما برای آنها خیلی زیاد نیست. ولی چون در حوزه ادبیات کودک و نوجوان بیشتر به بومیگری توجه میشود برای سایر کشورها نیز جذابیت دارد و مسایلی مطرح میشود که مختص ایران است و اگر همین مساله در کارهای نویسندگان لحاظ شود و به این فکر کنند که هرکاری که در ژانرهای مختلف میکنند اگر قصه ایرانی بگویند و به مسایل بومی توجه کنند مطمئناً خریدارهایی از سایر کشورها نیز خواهد داشت. برای نویسندهای مثل من توجه کردن به مخاطب جهانی اهمیت دوم را دارد و مهم این است که بدون خط قرمزهایی که وجود دارد آنچه را که درون ذهنم است روی کاغذ بریزیم و بهگونهای آنها را تنظیم کنم که مخاطبان جهانی بتوانند از آن بهره ببرند.
برآبادی: اینکه نویسندگان ایرانی باید به مخاطبان جهانی توجه داشته باشند باید درونزا باشد و نمیتوان آن را آنالیزه و سفارشی کرد. نمیتوان به نویسنده گفت چگونه بنویسد تا خریدار بیشتری داشته باشد چون در این صورت حالت کپیبرداری پیدا میکند و نمونه دستهدومی میشود از آثار خارجی. ولی اگر این اتفاق درونی باشد و نویسنده به این رسیده باشد که سراغ سوژههایی رود که در سطح جهان مطرح است آن وقت هم میتواند مخاطب جهانی داشته باشد.
شمس: اگر داستان بهخوبی نوشته شود و از ابزارهای استاندارد در آن استفاده شود قطعا میتواند مخاطب جهانی پیدا کند. اما اینکه در ضمن نوشتن به مساله مخاطب جهانی فکر بکنیم صحیح نیست بهخاطر اینکه دوباره خط قرمزی برای نویسنده ایجاد میشود که مانع از آن میشود بتواند آنچه را که میخواهد روی کاغذ بریزد و این لطمه میزند.
در میان انبوه آثاری که امروزه نویسندگان و ناشران ایرانی در حوزه کودک و نوجوان تولید میکنند چه اندازه ظرفیت و پتانسیل مطرح شدن در سطح جهان وجود دارد؟ آیا این میزان در حدی است که بتواند نماینده ادبیات ایران در سایر کشورها باشد یا باز هم نیاز به تلاش بیشتر و تولیدات بهتری داریم. درواقع آیا مشکل مطرح نشدن ادبیات کودک ما در سطح جهان برمیگردد به کمبود محتوا و تولیدات در این حوزه یا کمکاری ناشران و آژانسهای ادبی در برقراری ارتباطات و تعاملات بینالمللی؟
شمس: درباره ظرفیت و پتانسیل ادبیات تالیفی باید بگویم مخصوصا در طول دو سال اخیر نویسندگانی داریم که این پتانسیل را دارند که میتوانند آثار خوبی در سطح جهانی تولید کنند و بتوانند ادبیات ایران را مطرح کنند ولی اگر قرار است ادبیات ایران مطرح شود باید به بیس و پایه آن توجه شود. و بیس ما نویسنده و تصویرگر است. تصویرگر نیازی به ترجمه ندارد ولی اثر نویسنده باید ترجمه شود تا بتواند در خارج از کشور مطرح شود و خود نویسنده توان انجام این کار را ندارد. بهنظر من اینکه برخی نویسندگان را برای حضور در نمایشگاههای بینالمللی کتاب اعزام میکنند بسیار خوب است و شایسته است هرساله تعدادی نویسنده و تصویرگر به این نمایشگاهها اعزام شود. باید بپذیریم پیشرفت ادبیات ما به حضور در نمایشگاههای بینالمللی ارتباط دارد و این کار کمک زیادی به مطرح شدن ادبیات ما در مجامع بینالمللی میکند.
نویسنده، ناشر و آژانسهای ادبی در معرفی ادبیات نقش مهمی دارند
برآبادی: ما سه مساله نویسنده، ناشر و آژانسهای ادبی را نباید با هم ترکیب کنیم هرکدام از اینها در زمان حضور در نمایشگاههای بینالمللی نتیجه خاص خود را دارند و هرکدام از اینها باید به درستی کارشان را انجام دهند تا ادبیات ما در سطح جهانی مطرح شود.
حضور افراد مجرب و آشنا به محتوای آثار در غرفهها ضروری است
تیموریان: اگر نویسنده بخواهد کتاب را بهگونهای بنویسد که مخاطب جهانی داشته باشد قطعا آن کتاب دیگر نمیتواند اثر آن نویسنده باشد در کشورهای دیگر هم نویسندهها کار خودشان را انجام میدهند و مطلب خودشان را مینویسند و این وظیفه ناشر است که آن کتاب را عرضه میکند. وقتی که در غرفه ناشران خارجی شرکت میکنیم و وقتی قرار قبلی داریم کسی که کاتالوگ کتابها را به ما نشان میدهد و آثار را به ما معرفی میکند به راحتی داستان کتاب را به ما توضیح میدهد و بعد فایل کتاب را برای ما ارسال میکند و ما وقتی ویژگی اثر موردنظرمان را به او میگوییم خیلی راحت کتاب موردنظر را به ما معرفی میکنند و تسلط زیادی به محتوای آثار دارد. بنابراین در غرفه ایران باید شخصی حضور داشته باشد. کسی که بهعنوان مسئول غرفه ایران در نمایشگاههای بینالمللی حاضر میشود باید در طول سال یعنی چندین ماه قبل از شروع نمایشگاه مشخص شود و باید در جریان اطلاعات کتابهایی که در نمایشگاه قرار است عرضه شود قرار بگیرد و نسبت به آنها شناخت پیدا کند تا بتواند پاسخگوی مخاطبان و مراجعهکنندگان به غرفه باشد. این تسلط به آثار در بسیاری از غرفههای نمایشگاه فرانکفورت وجود داشت، اما این تسلط در غرفه ما وجود نداشت. مساله دیگر دعوت سایر ناشران و نویسندگان برای حضور در غرفه ایران است ما باید ارتباطاتمان را در طول سال با آنها حفظ کنیم و به تدریج از آنها بخواهیم برای مذاکره به غرفه ما بیایند و با این کار علاوه بر معرفی آثار خودمان میتوانیم آثار مختلف ادبیات ایران را نیز به آنها معرفی کنیم.
باید تلاش کنیم ادبیاتمان را جهانی کنیم
طائب: ما باید تلاش کنیم ادبیاتمان را جهانی کنیم، برایناساس باید براساس بضاعتی که داریم عمل کنیم. واقعیت این است که هم نویسنده و هم ناشر ما تسلط زیادی نسبت به زبان خارجی ندارد و جهانی کردن ادبیات نیاز به ایجاد بخش بینالملل دارد و من به عنوان یک ناشر باید ببینم مدیر بخش بینالملل دارم یا نه. واقعیت این است که انجمنهایی که بخش کودک و نوجوان را در غرفه ایران در نمایشگاه فرانفکورت برگزار میکنند فقط در طول مدت نمایشگاه سعی میکنند با سایر ناشران ارتباط برقرار کنند و این مساله تا نمایشگاه سال آینده تعطیل میشود در حالی که من پیشنهاد میکنم وقتی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان میخواهد در این نمایشگاه شرکت کند دبیرخانهای فعال در بخش بینالملل ایجاد کند که در طول سال آن را فعال نگه دارد. همانطور که ما در انتشارات پیدایش بخش بینالمللی داریم که در طول سال فعال است و با همه کشورها ارتباط دارد و این پیوستگی را حفظ میکند. انجمن نویسندگان کودک و نوجوان باید مدیر بینالملل داشته باشد که در طول سال کتابهایی را که قرار است در نمایشگاههای بینالمللی عرضه کند، بخواند و به آنها تسلط کامل داشته باشد تا بتواند در طول نمایشگاه به خوبی آنها را معرفی کند و در طول سال نیز این ارتباطات را پیگیری کند. اگر ما بخواهیم وارد این بازار شویم باید دبیرخانهای درست کنیم و مدیر بینالملل برای آن بگذاریم و آثار انتخاب شده را خوب معرفی و دستهبندی کند و یک میزی در نمایشگاه داشته باشد که از صبح تا شب در آنجا حضور داشته باشد و در طول این مدت مدام با سایر ناشران ارتباط داشته باشد، اگر با این برنامهریزی پیش برویم میتوانیم موفقتر در نمایشگاه حاضر شویم. مساله بعدی مساله زبان است اگر نویسنده میخواهد جهانی بنویسد باید به زبان انگلیسی تسلط داشته باشد. کمتر نویسندهای داریم که تسلط به زبان داشته باشد و با ادبیات جهانی در ارتباط باشد و اثری را بنویسد که در آن به دغدغه کودک و نوجوان امروزی توجه شده است. نویسنده باید دغدغه بشری را درک کند و فقط به دغدغه کودک ایرانی نپردازد. براساس تجربه من نویسندگان ما باید با ادبیات روز دنیا آشنا شوند و این اتفاق میتواند سبب مطرح شدن ادبیات ما شود. از دید من کسی که در فروش آثارش موفق است به دلیل تسلطی است که به زبان و ادبیات روز دنیا داشته و خیلی به ادبیت متن ارتباطی نداشته است.
نتوانستهایم آثار جذابی برای بچهها تولید کنیم
محمدپور: واقعیت این است که ما اطلاعاتی درباره وضعیت آثار نویسندگان در خارج از کشور داریم. البته آمار خاصی در زمینه اقبال نسبت به کتابها وجود ندارد با اینکه ظاهرا استقبال از کتابهای ترجمه بیشتر است و براساس اطلاعاتی از طرح تابستانه کتاب به دست آمد نشان داد که کتابهای خارجی در این بخش پرفروش شدند. حتی در بخش تالیفی هم دو اثری که پرفروش شدند یکی کتاب «میمینی» بود که برخی از ساختار آن خارجی بود و دیگری «قصههای خوب برای بچهها خوب» بود که برای چند دهه قبل است و نشان میدهد که ما در زمینه محتوای داخلی هنوز با بچههای ایرانی دغدغه داریم و نمیتوانیم آثاری تولید کنیم که خیلی برای بچهها جذاب باشد. در صورتی که نویسندگان ما به بسیاری از آثار جهانی که در واقع برترین آثار جهانی هستند و در ایران بهوفور یافت میشوند دسترسی دارند و به راحتی با آنها آشنا هستند. با هیچ ابزاری نمیتوان آنقدر با ادبیات جهانی و روند و رشد آن مماس شد. دغدغه ما این است که محتوای تالیفی کشش لازم را ندارد و همچنین در فروش رایت هنوز ساختار و برنامهای برای فروش آثارمان چه از طریق ناشران و چه از طریق آژانسهای ادبی نداریم و اگر تابهحال هم در نمایشگاههایی شرکت کردهایم صرفا با هدف کسب تجربه برای خودمان بوده و بازاری برای خودمان نساختهایم و ما بیشک در بازاریابی و تبلیغات ضعف زیادی داریم و در ادبیات کودک که تلفیقی از متن و تصویر است در حوزه تصویرگری که نیازی به ترجمه نداشته موفقتر بودهایم و ناشرانی مانند فانوس دریایی و شباویز با توجه به بازاریابی جهانی که داشتهاند در حوزه فروش رایت کتابها بسیار موفقتر بودهاند.
باید استانداردهای جهانی را برای جهانی شدن رعایت کنیم
شمس: برای جهانی شدن باید استانداردهای جهانی را رعایت کنیم و این را نویسنده باید در مورد مطلبش رعایت کند، ناشر درمورد نشرش، تبلیغات باید در زمینه تبلیغات و آژانسها هم در زمینه فعالیتشان. اکثر ناشران ما غیرحرفهای هستند و خیلی از کارمندانشان با نشر و کتاب آشنا نیستند. اگر استانداردها رعایت شود در هر زمینهای ما به جهانی شدن میرسیم. مساله بعدی زبان است. من به عنوان یک نویسنده به این نتیجه رسیدهام که ما اگر زبان بلد باشم خیلی از کارها را میتوانم برای معرفی آثارم انجام دهم. کارهایی که سایر نهادها یا ناشران انجام نمیدهند. ولی من به عنوان یک نویسنده وظیفه دارم بنویسم و اگر این مجموعه درست عمل کند ما جهانی میشویم.
فعالیتهای نشر ما نه تابع قانون بینالمللی است و نه تابع قانون و قاعدهای در ایران؛ درنتیجه فضای بینالملل به جای اینکه نقطه رشد ما باشد میتواند نقطه آسیبپذیری ما باشد و این مساله ناشران ما را با مشکلاتی در عرصه بینالمللی برای تبادلات آثار مواجه کرده است، اما در عین حال ناشرانی هم وجود دارند که توانستهاند ارتباط خوبی با سایر کشورها برقرار کنند و آثارشان را به مجامع بینالمللی عرضه کنند، در این شرایط چه راهکارهایی برای بهبود ارتباط با سایر کشورها پیشنهاد میکنید؟
طائب: ما به دلایل مختلف اعتمادبهنفس نداریم و کاری را که انجام میدهیم باور نداریم. اگر موزه لوور پاریس را ببینیم در آنجا آثار زیادی عرضه شده است که بیش از یکروز باید وقت بگذاریم تا بتوانیم آثار ایرانی که در آنجا نمایش داده شده است را ببینیم. چه کسی گفته که مالکیت معنوی فقط متمرکز روی نوشته است؟ اگر به موزههای مختلف جهان برویم میبینیم که آثار بسیار زیادی از ایران به نمایش گذاشته شده است. من نمیگویم این کار درست یا غلط است. حرکت خودجوشی که بسیاری از ناشران شروع کردهاند و به مالکیت معنوی اثر احترام میگذارند محترم است اما مشکل اصلی ما در نبود اعتماد به نفس و خودکمبینی است هرکسی میخواهد بهنوعی خودش را معرفی کند و برای این کار دیگران را زیر سوال میبرد و برایند این کار میشود اینکه فلان ناشر خارجی ما را متهم میکند که بدون اجازه، ترجمه آثار را منتشر میکنیم و ما آماده این نیستیم که با آنها وارد بحث شویم. ما نه به کارهایمان در بخش تالیف باور داریم و نه در بخش ترجمه. مشکل بعدی این است که ما در وضعیت تحریم هستیم و وقتی میخواهیم با بعضی انتشاراتیها وارد قرارداد شویم و کپیرایت اثری را خریداری کنیم نمیتوانیم این کار را انجام دهیم و میگویند مشکل ما این است که وزارت فرهنگ ما کارکردن با ایران را ممنوع کرده است. باید از این مسئولان و ناشران خارجی بپرسیم شما چه تسهیلاتی را فراهم کردهاید که ما بتوانیم وارد بازار جهانی شویم.
اتفاقا ما این سوال را از میشل کولمن، رئیس اتحادیه بین المللی ناشران، پرسیدیم و گفتیم شما میدانید برخی از ناشران ایرانی تلاش میکنند قانون کپی رایت را رعایت کنند، با این اوصاف انجمن ناشران جهان چه امکانات و تسهیلاتی را فراهم میکند تا ما بتوانیم این ظرفیت را گسترش دهیم. ایشان گفتند که ما استقبال کنیم اما شما باید قانونکپی رایت را قبول کنید و این مانع بزرگی برای ماست.
ناشران ایرانی از قانون کپی رایت استقبال میکنند
طائب: ناشران در این زمینه تقصیری ندارند، اتفاقا از قانون کپی رایت هم استقبال میکنند و این دولت ماست که این قانون را قبول نکرده است. بدنه نشر ایران بهصورت خودجوش دارد این حق را خرید و فروش میکند و این مساله ربطی به ناشران ندارد. آنها میدانند که بدنه نشر ایران قانون کپی رایت را میخواهد و رعایت میکند و آنچه که وجود دارد قوانین بین کشوری است.
تیموریان: مشکل این است که نشر در ایران سنتی است و سازوکار مدرن ندارد. ما نشر حرفهای نداریم و در کشور ما هیچ الزامی نیست که حرفهای کار کنیم و ناشران میتوانند به هر کیفیتی هر کتابی را که میخواهند تولید کنند و هیچ مشکلی برایشان پیش نمیآید. ما از سرچشمه مشکل داریم.
جمعبندی:
برآبادی: اگر بخواهیم حضور ادبیات کودک ایران در نمایشگاه امسال را با سالهای گذشته مقایسه کنیم باید بگویم که هم از نظر تعداد نشستها و هم تعداد ملاقاتهایمان رشد داشتهایم. درست است که این شروع یکسری فعالیتهایی است که باید ادامه پیدا کند و پیگیری شود و این کار انجام خواهد شد. پیگیریهای رویا مکتبیفرد در غرفه ایران نشان میدهد که ما یک گام نسبت به قبل به جلو برداشتهایم هرچند این گام انتظاری که داریم را کاملا برآورده نکرده است.
شمس: مهمترین مساله برای من به عنوان نویسنده این است که در نمایشگاههای بینالمللی حضور داشته باشم و بتوانم با نویسندگان و ناشران خارجی تعامل برقرار کنم و بتوانم آثارشان را ببینم این دیدن خیلی مهم است، و اینکه ببینم کتابهای ناشران خارجی چه شکل و شمایلی دارد و بتوانیم با آن کتاب ارتباط برقرار کنیم در ارتقای آثار تالیفی ما بسیار موثر است و سبب ارتقای ادبیات کودک در ایران میشود.
محمدپور: اتحادیه ما هنوز بخش بینالملل ندارد انجمن ناشران کودک نیز همینطور و اصلا با این دیدگاه وارد این حوزه نشدهاند و نویسندگان ما را تابهحال با این نگاه با ادبیات جهانی روبهرو نکردهاند که باید آثار را در این سطح تولید کنند. تابهحال نگاه حرفهای در این زمینه وجود نداشته است. اما این اتفاق کم کم در حال رخ دادن است و این بحثها در چندسال اخیر مطرح شده و موسسه نمایشگاه نیز بهعنوان یک دیپلماسی فرهنگی جدیتر به این مساله نگاه کرده است و نوید اتفاقهای خوبی را در آینده میدهد و تجربه نشان داده است که کتابهای کودک و نوجوان ما در بیرون از مرزها حرفی برای گفتن دارد.
طائب: دایرکنندگان غرفه کودک و نوجوان ایران در نمایشگاههای جهانی حتما باید راهکار و سازوکاری را در نظر بگیرند تا دبیرخانه ثابت برای ارایه آثاری که میخواهد ارایه شود برای فروش رایت ایجاد شود و مسئول دبیرخانه بهطور کامل به زبان انگلیسی و سایر زبانها آشنا باشد و آثار را خوب بخوانند و بشناسد تا بتوانند به راحتی آنها را معرفی کند و دبیرخانه راهکاری ارایه کند و ناشرانی که آثار جدید دارند را به بازار جهانی معرفی کنند و این کار نیاز به پیگیری دارد.
تیموریان: خبرنامهای برای معرفی آثار ما وجود داشته باشد که در طول سال ناشران مختلف را در جریان فعالیتهای ما قرار دهد. خانه مترجم تاسیس شود. تاسیس آن واقعا برای دولت و ارشاد هزینهبر نیست. اما کارایی بسیاری دارد و مترجمانی که به زبان فارسی تسلط دارند باید بتوانند به ایران بیایند و آثار را برای ترجمه انتخاب کنند و مساله بعدی ایجاد سازوکار حرفهای برای معرفی آثار است.
حرف آخر:
ادبیات کودک و نوجوان ایران ظرفیت زیادی برای مطرح شدن در خارج از کشور دارد. به گونهای که آمارها نشان میدهند تابهحال حقرایت 800 کتاب ایرانی خرید و فروش شده است و این رقم میتواند با برنامه ریزی و داشتن سازوکاری امروزی و حسابشده در معرفی آثار محقق شود. طبق نظر صاحبنظران و کارشناسان حاضر در این نشست، در این راستا نیاز به ایجاد دبیرخانهای در انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به عنوان متولی این امر است تا بتواند آثار کودک ایرانی را به مجامع بینالمللی معرفی کند و تعاملات برقرار شده در مدت زمان نمایشگاههای بینالمللی را در طول سال پیگیری و به نتیجه برساند. از سویی ایجاد خانه ترجمه برای برقراری ارتباط با مترجمان در سایر کشورها جهت معرفی و ترجمه آثار ایرانی و راهاندازی خبرنامهای برای آگاهیرسانی فعالیتهای نشر ایران به ناشران بینالمللی نیز در این زمینه بسیار موثر است. همچنین حضور ناشران، نویسندگان و تصویرگران نیز در نمایشگاههای بینالمللی و آشنایی آنها با زبانهای بینالمللی نیز میتواند گام موثری در رشد کیفی ادبیات کودک ایران و جهانی شدن آن باشد.
نظر شما