پیراندلو داستاننویس و نمایشنامهنویس برجسته ایتالیایی است. همزمان با سالروز صدوپنجاهمین سالگرد تولد او نشست ویژهای در شهرکتاب بهشتی با حضور مائو ریتزیو آنتونینی، نادیا معاونی، آنتونیو شرکا و آرش عباسی برگزار شد.
در ابتدا مائو ریتزیو آنتونینی، رایزن فرهنگی ایتالیا در ایران از اهداف این سفارت صحبت کرد و گفت: هدف اصلی ما شناساندن فرهنگ و زبان ایتالیایی است. امسال به عنوان مهمان ویژه در نمایشگاه کتاب تهران حضور داشتیم. آنجلیلو آلفانو، وزیر فرهنگ در ایتالیا، سال آینده را سال فرهنگ ایتالیا در حوزه کشورهای خاورمیانه که شامل ایران هم میشود، نامگذاری کرده و قرار است رویدادهای بسیاری در زمینه موسیقی، سینما و شاخههای دیگر هنر برگزار کنیم. در تاریخ 22 و 23 دسامبر سال جاری قرار است یک کنسرت جاز در تالار نیاوران برگزار شود و امیدوارم مانند کنسرتی که ماه اوت در تالار وحدت برگزار کردیم با استقبال روبهرو شویم.
وی درباره ویژگی آثار پیراندلو گفت: بیش از صد سال از درگذشت پیراندلو میگذرد اما آثار او هنوز هم خوانده میشود و دلیل آن مسائلی است که پیراندلو در آثارش به آنها پرداخته است. آثار واقعگرایانه او هنوز هم در دنیا طرفداران خود را دارد. پیراندلو تاثیر زیادی بر سینما و تئاتر ایتالیا و اروپا گذاشته است و تئاتر اروپا تا حد زیادی متاثر از آثار اوست.
سپس آنتونیو شرکا درباره اقتباسهای سینمایی که از آثار پیراندلو انجام شده است، صحبت کرد و گفت: سنت ادبی اقتباس در سینمای ایتالیا، سنت دیرینهای است و آثار ادبی همیشه الهامبخش فیلمسازها بودهاند. از دهه 30، فیلم هایی براساس نمایشنامهها و داستانهای کوتاه پیراندلو ساخته و پرداخته شدهاند که معروفترین آنها، "کائوس" به معنی آشوب ساخته "برادران تاویانی" است. این دو، از کارگردانان برجستهٔ نسل میانیِ سینمای ایتالیا محسوب میشوند. این فیلم چند اپیزودی براساس پنج داستان کوتاه از پیراندلو است.
وی افزود: دغدغه اصلی پیراندلو در حوزه فلسفی و هستیشناختی است تا مسائل ایدئولوژیک و در تمام شخصیتهای او نگاه روانکاوانه وی جاری است. پیراندلو به کنکاش در هویت انسان میپردازد و اختلاف بین واقعیت زندگی و نحوه ادراک انسان از آن، دغدغه اصلی پیراندلو است. ادبیات پیراندلو ریشه در وریسم یا واقعگرایی محض، که نام مکتب ادبی اروپایی و تقلید و تلفیقی از مکتب رئالیسم و ناتورالیسم فرانسه است، دارد. پیراندلو تمایل زیادی به نوشتن داستانهای تک صحنهای دارد و این مساله به نمایشنامه نویسی او بازمیگردد. داستان "خمره" داستانی تک صحنهای است که با پرداخت سینمایی خوب برادران تاویانی به شکل جذابتری به تصویر کشیده شده است. در عین حال تاویانیها گاهی از نگاه روانشناسانه پیراندلو فاصله گرفته و به حیطه کمیک و طنز وارد شدهاند.
شرکا درباره دیگر اقتباسهای سینمایی که از آثار پیراندلو انجام شده، گفت: فیلمهای "ماهزدگی"، "پسر دیگر"، "خمره" از دیگر فیلمهای شاخصی هستند که از داستانهای کوتاه پیراندلو اقتباس شدهاند. "کارلو پونتی"، تهیهکننده و سرمایهگذار برجسته ایتالیایی نیز فیلمی براساس نمایشنامهای از پیراندلو در کارنامه هنری خود دارد. فیلم چهار اپیزودی "زندگی این است" بر اساس داستانهایی از پیراندلو و با بازی هنرمندان برجستهای چون "توتو" و "اورسون ولز" به روی پرده رفته است. از نمایشنامه "پیوند" وی هم اقتباس سینمایی صورت گرفته است. "انریکو چهارم" نام داستانی تاریخی از پیراندلو است که در زمان انتشار بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
سپس نادیا معاونی، عضو هیأت علمی دپارتمان ترجمه زبان ایتالیایی دانشگاه آزاد اسلامی، به صحبت درباره کتاب " داستانهایی برای یک سال" پرداخت و گفت: پیراندلو در زمینه شعر، رمان و مقالهنویسی هم دستی داشته اما عمده تخصص او در نوشتن داستان کوتاه و نمایشنامه بوده است. او تمام داستانهای کوتاه خود را که طی سالیان نوشته بود، به صورت یکجا تحت عنوان "داستانهایی برای یک سال" منتشر کرد. این کتاب شامل 24 بخش و هر بخش شامل 15 داستان است در کل این مجموعه 241 داستان دارد. پیراندلو در سال 1922 به فکر جمعآوری آثارش افتاد و بسیاری از داستانهایش را در این مجموعه بازآفرینی و پرداخت کرد.
وی افزود: این کتاب منبع خوبی برای رویارویی با شخصیتهای مختلف است و ترسیم کننده هرجومرج هستی است. پیراندلو در این کتاب، صحت و سقم ظواهر را متزلزل میکند و رابطه بین زندگی و مرگ را به مثابه مضحکهای روزانه ترسیم میکند. از مسائل دیگری که در آثار پیراندلو به آن پرداخته میشود، جنون است. وی به دلیل بیماری همسرش به نحوی به مساله جنون در تمامی آثارش اشاره دارد. جنون در آثار پیراندلو به مثابه یک مساله شخصیتی است و تعادل روانی کاراکترها را به چالش میکشد.
سپس نادیا معاونی گزیدهای از داستانهای کوتاه پیراندلو را به زبانهای فارسی و ایتالیایی برای حضار خواند. وی درباره ترجمه آثار پیراندلو نکاتی را مطرح کرد و گفت: در ترجمه آثار پیراندلو با چند مساله روبهرو هستیم؛ اول اینکه دستیابی به روح اثر پیراندلو سخت است و مشکل میتوان به دنیای روانکاوانهی مرموز او پی برد. داستانهای او در پایان عمرش از وریسم فاصله گرفته و به دیدگاه سوررئالیستی نزدیک میشود. درک نحوه جهانبینی پیراندلو نیازمند مطالعه است. کندوکاو روح و بحران هویت در کلیه آثار او موج میزند و درک آن برای مترجم بسیار مهم است. بحران هویت از منظر پیراندلو گاهی با طنزی تلخ بیان میشود. مساله دومی که باید به آن توجه داشت، قلم اوست. زبان پیراندلو سنگین و سرشار از واژگان غنی است و از همین رو ترجمه آثار او سخت است. مساله دیگری که در ترجمه آثار او با آن مواجه هستیم، وجود مصدرها، اسم فاعل و اسم های مفعول است که به کرات در زبان اصلی به کار رفته و ترجمه لفظی آن متن فارسی را با ابهام مواجه میکند. مترجم باید به زبان پیراندلو اشراف کافی داشته باشد تا بتواند سبک پیراندلو را منتقل کند. بیدلیل نیست که این نویسنده برنده جایزه نوبل است و امیدوارم در آینده شاهد ترجمههای درخشانی از آثار او باشیم.
آرش عباسی، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر در ادامه جلسه درباره تئاتر پیراندلو صحبت کرد و گفت: او از داستاننویسی به نمایشنامهنویسی روی آورده و انسانی در این ابعاد نادر است. آنچه باعث ماندگاری او در جهان ادبیات شده، بیشتر نمایشنامه و انقلابی است که وی در تئاتر زمانه خود به وجود میآورد و از این حیث با "یون فوسه" نمایشنامهنویس نروژی قابل مقایسه است. اولین نمایشنامه مهمی که از وی اجرا میشود در سال 1910 در شهر رم است که تاریخی بسیار مهم در ادبیات نمایشی است. معمولا جسورانهترین کارها متعلق به دهه سوم و چهارم زندگی یک هنرمند است اما این مطلب در مورد پیراندلو صدق نمیکند و وی بعد از چهل سالگی در نمایشنامهنویسی مطرح میشود. به طور کلی دوران فعالیت هنری پیراندلو به سه دوره تقسیم میشود؛ دوره اول تا سال 1916 است که رگههایی از داستان در نمایشنامههایش وجود دارد. دوره دوم بین سالهای 1916 تا 1921 است که در تئاتر چیزی را کشف میکند که به نظرش ارزش صرف وقت و انرژی بیشتری دارد و دوره سوم از 1921 تا پایان عمر که سالهای درام نویسی وی و درخشش اوست.
عباسی در ادامه دلیل توجه آکادمی نوبل را به پیراندلو عنوان کرد و گفت: دلیل اصلی نوبل ادبیات به پیراندلو، نمایشنامهها و جنبشی که در ادبیات دراماتیک به وجود آورد، بوده است. تئاتر" شش شخصیت در جستوجوی نویسنده" بنایی محکم را در تئاتر شکل میدهد و در مقایسه با نمایشنامههای قرن بیستم در ردیف "مرگ فروشنده" و " در انتظار گودو" قرار میگیرد. تئاتر "شش شخصیت در جستوجوی نویسنده" در نقاط مختلف جهان از جمله ایران به روی صحنه رفته است. این نمایشنامه را پری صابری ترجمه کرد و در یکی از اجراهای آن فروغ فرخزاد به ایفای نقش پرداخت. این اثر در زمان خودش تجربهای آوانگارد به شمار میآید. این اثر بر نویسندگانی چون "بکت" و "برشت" اثر گذاشت و این نویسندگان شاخص، الگویی همچون پیراندلو داشتند.
عباسی در ادامه افزود: پیراندلو درس بزرگی به ما میدهد و آن این است؛ احتمال موفقیت هر آنچه پیش از ما تجربه شده، کمتر است و آنچه که از صفر تا صد از آن ماست، بهای سنگینی برای آن پرداخت میشود و در گذر زمان باید شاهد درخشش آن باشیم.
نظر شما