میلاد جعفرپور در گفتوگو با ایبنا از چاپ حماسه مشترک ترکی و تازی خبر داد:
عجیب است که تاکنون «بطالنامه» تصحیح نشده است/هیچ ناشری حاضر به چاپ «مسیّبنامه» نشد!
میلاد جعفرپور محقق و مصحح ادبیات میگوید: در پژوهشها و تحقیقات از بطّالنامه، به عنوان میراث مشترک ادب تازی و ترک یاد شده است و گزافه نخواهد بود اگر باور داشته باشیم که از مدّتها پیش، گرمی بازار آن در میان تازیان به سردی گراینده شده و ادیبان ترک احیا کننده و مروج صورتی درخور و شایسته از بطّالنامه باشند.
تا جایی که میدانیم «بطالنامه» داستانی حماسی است، از آنجایی که این اولین بار است که به فارسی ترجمه شده، کمی درباره توضیح دهید و اینکه مربوط به چه دوره تاریخی است؟
بطّالنامه یکی از مهمترین حماسههای آسیای صغیر و محوریترین روایت حماسی ملّی و دینی ترکیه به شمار میآید و تا امروز در همین اقلیم چندین همایش ملّی و بینالمللی در مورد بطّالنامه برگزار شده است. دامنه نفوذ و رواج بطالنامه، حدود و مرزهای جغرافیایی را درنوردیده و مقتضای پسند مخاطبان هر اقلیم، تحولات و دگرگونیهای بسیاری را نیز در خود راه داده و با وجود اینکه اصالت گفتاری و آبشخور نوشتاری آغازی بطالنامه - تحت عنوان سیرة المجاهدین و ابطال السادة الموحّدین امیره ذوالهمة و عبدالوهّاب – تازی و پرداخته راویان عرب است، همواره در پژوهشها و تحقیقات از این روایت، به عنوان میراث مشترک ادب تازی و ترک یاد شده است و گزافه نخواهد بود اگر باور داشته باشیم که از مدتها پیش، گرمی بازار آن در میان تازیان به سردی گراینده شده و ادیبان ترک احیاکننده و مروج صورتی درخور و شایسته از بطالنامه باشند.
چه چیزی باعث شد که شما به سراغ بطّال نامه بروید ؟
مایه شگفتی و ناراحتی است که علیرغم وجود نسخ فارسی متعدّد از ترجمه این روایت، تا به امروز فارسیزبانان از چنین گوهر پُربهایی بیاطلاع بوده و ادبدانان دانشگاهی نیز پس از دههها خاموشی، قدمی در جهت معرفی و حتی طبع و انتشار آن برنداشته باشند. فقر متنی موجود، بنده را ملزم بدان ساخت که با همه توان، نسبت به تحقیق و ارائه طبعی آبرومند و دانشگاهی ازبطالنامه اهتمام ورزم. تاریخنگاران قهرمان این حماسه را با نسب ابومحمّد عبدالله بن ابوالحسین انطاکی میشناسند و در اکثر منابع کهن، سیّد بطّال را به شجاعت و دلاوری ستودهاند تا جایی که در این خصایل، مثل سایر ترکان شده و با رستم ایرانی پهلو میزند و مخاطبان شیفته خود را نیز واداشته تا فرزندانشان را هم «بطّال» نام بگذارند؛ عبدالله انطاکی شخصیّتی نیمه افسانهای است که از او با عنوان نامآورترین جنگجوی مسلمان در لشکرکشیهای دورهی اُموی برضد دولت بیزانس یاد شده و حتی مسیحیان بیزانس نیز تمثال بطال را در سقف برخی کلیساهای خود نقش کردهاند.
بطال کیست، قصه بطّالنامه چیست و چه وجه مشترکی با فرهنگ ما دارد ؟
ترجمان فارسی بطّالنامه در بیست فصل ترتیب داده شده و سیّد بطّال در این روایت داستانی، با نسب جعفر بن حسین و به عنوان یکی از نوادگان امام علی(ع) معرفی شده است. پیش از تولد بطّال، پدرش حاکم ملاطیّه بود؛ امّا در نبردی به دست جنگاوران صلیبی کشته میشود. روایت با تلاش سید جعفر در خونخواهی پدر و بازپسگیری جایگاه قدرت از دست رقیبان آغاز میشود. در دیگر فصول، راوی کارزارهای متعدد سیّد بطّال با قیصر روم و استانبول و جهاد او با کفّار هند و اقالیم ناشناخته را گزارش کرده که گاه دامنه این نبردها به رویارویی بطّال با جادوان و دیوان میانجامد؛ ولی بطّال با وجود یاریگرانی چون حضرت خضر، پریان، صوفیان و درویشان بر خصمان غلبه میکند. در بطّالنامه، راویان و داستانپردازان ترک، سنّتهای حماسی نبردهای اسلامی و بیزانسی سدههای گذشته را به خود نسبت داده و با افزودن سنّتهای ترکی و ایرانی، آنها را دگرگون کرده و حماسهای جدید برساختند که موضوعمحوری آن فتح آسیای صغیر است. یکی از وجوه قابل ملاحظه این حماسه، رویارویی بابک خرّمدین با بطّال است که مطابق ادّعای داستانپرداز، بابک به سبب دعوی نبوت و عرضه کیش خرّمی، خلافت عبّاسی را در سراشیب سقوط قرار داده و مسلمانان را گمراه کرده است؛ سرانجام با ورود بطّال در این فضا، شکست بابک و کشتار دلخراش او رقم میخورد؛ حال آنکه در واقعیّت تاریخی، بابک خرّمدین به دست افشین، عامل معتصم عبّاسی کشته میشود.
آیا با نویسنده اثر آشنایی داشتید و اینکه اثر در چه شرایطی پدید آمده است؟
اگر منظورتان از نویسنده، کاتب نسخ بطّالنامه است، باید یادآور شوم که این حماسه منثور نویسنده یا کاتبان متعدّدی داشته که در حدود مرزهای تازیان، ترکان، تاجیکان، ترکمانان مشغول نشر این روایت داستانی بودهاند. امّا اگر مقصود شما از نویسنده، آفرینندهی بطّالنامه است، باید گفت که این روایت داستانی تحت تأثیر دفاتر اخبار و گزارشات تاریخی عربی پدید آمده و داستانپردازان ترک و عربِ نخستین بطّالنامه که نشان و مشخصاتی هم از آنان در دست نیست، با توجه به همین دفاتر و البته در زیر سایه حماسههایی ایرانی مثل شاهنامه، ابومسلمنامه و عیارنامهها هسته تاریخی اخبار بطّال غازی را در قالب داستان شاخ و برگ و گسترش داده و حماسه مستقلی تحت عنوان بطّالنامه پرداختهاند. با وجود این، یادکردهای متعددی که از نام «ابومخنف» در نسخ ترکی بطّالنامه وجود دارد، فرض انتساب این روایت داستانی را به دفتر اخبار ابومخنف لوط بن یحیی محتمل میکند.
چند نسخه از بطّالنامه موجود است و شما از چه نسخه(هایی) استفاده کردید؟
صرف نظر از پدیده شگفت مدفون شدن کتاب و کتابخوانی در ایران و موانع مادی و بیتوجّهی مرسوم مسؤلان ذیربط از مروجان واقعی و گمنام فرهنگ که دیگر برای همگان به امری روزمره همچون نفس کشیدن مبدل شده، بنده و همقطارانم برای تصحیح و انتشار بطّالنامه یا روایاتی از این دست، همواره با مشکلاتی روبهرو بوده، هستیم و خواهیم بود که این امر نهایتاً ما را ناچار از بهگزین کردن نسخ تصحیح میکند. با وجود نسخههای متعدّد ترجمان فارسی بطّالنامه در تاجیکستان و ازبکستان و عدم استطاعت و دسترسی کامل من، پس از مقایسه یک نسخه کامل فارسی موجود از آن در ایران (که سالها پیش از تاجیکستان به ایران منتقل شده بود) و نسخه فارسی دیگری از تاجیکستان، نسبت به کامل بودن و نبود افتادگی در روایت بطّالنامه اطمینان پیدا کرده و همین یگانه نسخه موجود را اساس انتشار بطالنامه قرار دادم و مقدّمهای در حدود 140 صفحه برای معرّفی بطّالنامه، وجوه ادبی و فکری و تعیین نوع ادبی آن نگاشتهام و در پایان، نمایهها و فهارسی لازم برای کمک به تحقیقات دیگر محقّقان ارائه دادهام. بر خود فرض میدانم که از حمایتهای بیدریغ مدیرعامل دانشور و فرهنگپرور شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ، جناب آقای دکتر مسعود کوثری و همکاران ایشان در آن مجموعه تشکر کنم که در این فضای ناملایمتیها و کجاندیشیهای روزگار و بازار کاسبکارانهی اصحاب فرهنگ با حُسننظر مسیر انتشار بطّالنامه و چند حماسهی منثور دیگر را هموار نمودند.
تصحیح این اثر چقدر از شما وقت گرفت؟
شناسایی و فراهم آوردن نسخ مورد نیاز، تصحیح و تحقیق در حماسهی بطّالنامه مجموعاً یک سال کار مداوم را برای من به همراه داشت.
در رابطه با «حماسه قران حبشی» هم که چندی پیش در شاخه زبان و ادبیات فارسی، برگزیده کتاب سال دانشجویی شد هم مختصر توضیح دهید.
حماسه قران حبشی یکی از روایتهای داستانی ممتاز ادب فارسی است که گذشته از نوآوری و ابداع محتوایی، غنای نقل آن به ذوق ادیب توانمندی چون ابوطاهر طرسوسی بر اهمّیّت آن افزوده است. پس از حماسه شکوهمند سمک عیّار و گردنکشاننامه، قران حبشی سوّمین حماسهای است که عنوان روایتش بر پایه نام عیار برجسته آن گزینش شده است. شخصیّت قران حبشی بنا بر برخی شواهد تاریخی موجود در این روایت، به نوعی بازآفرینی آرمانی مخیلی از سلطان غیّاثالدّین محمّد غوری است که مادرش به دلیل رنگ تیره پوست فرزندانش به مزاح او را در فضای خودمانی خانواده «حبشی» خطاب میکرده و برادرش را با «زنگی» میخوانده است. محمّد غوری به دلیل عدالت در حکومت، اعتدال در سیاست، پرهیز از جنگ و رونق بخشیدن به کار و کسب کشاورزان و طبقهی رعیّت و حمایت از دانشمندان، هنرمندان و ادیبان، روزگاری آرمانی برای مردم خود پدید آورده بود و در نظر ادیب معاصر خود، ابوطاهر طرسوسی، سلطانی صاحبقِران متصوّر میشد که ستایش و تحسین ابوطاهر طرسوسی از کار و کردار وی به گزارشی داستانی از فتوحات شخصیّت برساختهی قران حبشی در چین و هند و کشمیر مبدّل شد.
از دوران تحصیل در مقطع کارشناسی و از رهرو خوانش ابومسلمنامه نام این روایت را به ذهن سپرده بودم و آرزوی مطالعه قران حبشی را در دل میپروردم، چرا که نامش برایم عجیب و غریب مینمود و اطلاّع از محتوای آن به خارخاری ذهنی مبدّل شده بود، بیخبر از چرخش روزگار که روزی سرنوشت تصحیح آن را نیز به دست خواهم گرفت؛قران حبشی نخستین کار تصحیح من بود که با همهی مشقّات، بخشی از افتادگیهای روایت آن را با فراهم کردن نسخهای از کتابخانهی پاریس و ترجمهی آن کامل کردم که به همّت انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد و در آبانماه سال 1395، در بیست و چهارمین دورهی جشنوارهی کتاب سال دانشجویی به عنوان اثر برگزیده شناخته شد. خوشبختانه این روزها با یاری برخی دوستان توانستم دو نسخهی فارسی ناشناخته دیگر این روایت را به دست آورم که برایم آرزویی دور بود و در آیندهای نزدیک، نخستین کار بنده پس از دفاع از رساله دکتری، تصحیح دوباره آن و عرضه ویرایش بهتر و روشمندتری از قران حبشی خواهد بود.
برنامه آیندهتان یا اینکه اگر کاری در دست تصحیح یا تالیف دارید را هم بفرمایید.
جز از حماسههای قران حبشی و بطّالنامه، عنایت الهی سبب شد تا به یاری و راهنمایی استاد حسین اسماعیلی مجلّدات نویافته و مهم روایت دارابنامهی منسوب به محمّد بیغمی را شناسایی کرده و کار تصحیح بخشهای ناتمام این حماسه شگفت را که شصت سال پیش (1339)به همّت استاد ذبیحالله صفا آغاز شده بود و در سال (1388) استاد ایرج افشار و آقای مهران افشاریان را با انتشار بخش سوم تحت عنوان «فیروزشاهنامه» دنبال کرده بودند، ادامه دهیم. دو سال پیش مجلّدات چهارم و پنجم این حماسه با عنوان «بهمنشاهنامه» به انتشارات علمی و فرهنگی تحویل داده شده که امیدواریم تا پایان سال 1396 منتشر شده و در دسترس مشتاقان قرار بگیرد.
امّا این روزها، مدّتی است که تصحیح حماسهی عاشورایی «مسیّبنامه» به روایت «محمّدبقای وارس بخاری» و «ابوطاهر طرسوسی» تمام شده است. مسیّبنامه گزارش کارنامهی احوال «مسیّب خزاعی» یکی از نخستین خونخواهان امام حسین(ع) است که پیش از مختار ثقفی و ابومسلم خراسانی علیه اُمویان خروج کرده و مدّعای قیام او آزادی امام زینالعابدین(ع) و اهل بیت امام از بند یزید و بازپس گرفتن رئوس شهدای کربلاست. این حماسه با حضور 160 عیّار مرد و زن، پرعیّارترین روایت داستانی ادب فارسی به شمار میآید و چون والدین اغلب پهلوانان و عیاران ابومسلمنامه در مسیّبنامه نیز نقشها بر عهده دارند و از سویی داستان هم با خروج ابومسلم خراسانی به پایان میرسد به نوعی میتوان آن را پیشدرآمد ابومسلمنامه هم شناخت. تصحیح این روایت از محرّم سال 1393 آغاز شد و تا محرّم سال 1396 به طول انجامید، سرانجام مسیّبنامه به شیوه انتقادی و براساس 50 نسخه خطّی و چاپی فارسی و ترکی تصحیح شد؛ امّا شوربختانه به دلیل نابسامانی اوضاع نشر، اُفت رغبت در خرید کتاب و سنگینی بار هزینه آن بر دوش ناشران، هیچ ناشری حاضر به چاپ این کار نشده است، متعاقباً بنده نیز به مانند خیل بسیاری از همقطاران، سرخورده و ملول از نافرجامی سرانجام تلاش بیوقفه و شبانهروزی خود، جز از تصحیح قران حبشی بر پایه دو نسخهی فارسی دیگر، دست از کارهای دیگر کشیده و انگیزهای هم برای ادامه ندارم!
نظر شما