یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶ - ۱۴:۳۴
الدن: به لطف فوکو همه آموختند که قدرت دور از انتظار است

بروس رابینز، استاد دانشگاه کلمبیا نقدی بر دو کتاب استوارت الدن با موضوع میشل فوکو، فیلسوف نامدار فرانسوی با عنوان‌های «فوکو: تولد قدرت» و «دهه آخر عمر فوکو» در مجله نیشن نوشته که در ادامه قسمتی از آنها را می خوانیم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ترجمه: مجتبا پورمحسن-  میشل فوکو، در سال 1984 میلادی هنگامی که در بستر مرگ بود نامه‌‌ای نوشته و خواست پس از مرگش، هیچکدام از آثار منتشر نشده‌اش دیگر منتشر نشود. اما او باید می‌دانست که میل شدید به شفاف‌سازی و کشف جزئیات مواضع استاد، باعث غیرممکن شدن این امر (عدم چاپ آثارش پس از مرگ) می‌شود.

به همین دلیل کتاب‌های منتشر نشده فوکو مسیری طولانی را تا انتشار طی کرد تا بلاخره درس‌گفتار‌های سالانه او در «کلژ دو فرانس» در سال 2003 میلادی به زبان انگلیسی ترجمه شد.

مسیر روشنفکرانه فوکو در طول زندگی‌اش بحث‌انگیز بود. برای مثال خوانندگان آثار او می‌پرسند، چرخش او در واپسین سال‌های عمرش به اصول اخلاقی خودمراقبتی، خیانتی به اعتقادات مراد سال‌های پیش نیچه نیست که مفهوم «انسان» محکوم به نابودی است یا نه؟ او چگونه بین درست و غلط در اعمال انسانی بدون تعهد به خود و انسان تمایز قائل می‌شود؟ آیا فوکو سرانجام نیچه را رد می‌کند؟ و اگر این‌طور است، این اتفاق خوشایندی است یا نه؟

درس‌گفتارها که اغلب نسبت به اندیشه‌های موجود کتاب‌های میشل فوکو که او را مشهور کرد واگرایی دارند، تنها به این تناقضات می‌افزاید. آن‌ها در کنار بیانیه‌های مختلف، دست‌نوشته‌های منتشر نشده، مصاحبه‌ها و دیگر نوشته‌ها، حالا موضوع دو کتاب جدید استوارت الدن به نام‌های «فوکو: تولد قدرت» و «دهه آخر عمر فوکو» هستند.

استوارت الدن در «فوکو: تولد قدرت» تلاش می‌کند برخی چالش‌های طولانی‌مدت بین فوکو و مارکس را تلطیف کند، و بخشی از این کار را با نشان دادن پیوستگی اثر قدیمی فوکو درباره جنون و آگاهی و کتاب بعدی‌اش درباره قدرت انجام می‌دهد.

در کتاب دوم اما الدن، به ده سال پس از پایان تالیف کتاب «مراقبت و تنبیه» و روزی که فوکو نوشتن کتاب «تاریخ جنسیت» را آغاز کرد، می‌پردازد. او نشان می‌دهد که علاقه فوکو به بحث جنسیت، در واقع علاقه او به حکومت‌داری یا تکنولوژی‌های حکمرانی است. الدن می‌گوید وقتی او درباره ذهنیت حرف می‌زند، در واقع درباره شکل‌گیری موضوعات در مفهوم سیاسی‌شان سخن می‌گوید و این‌که انسان‌ها چگونه تحت سلطه حکومت‌ها قرار می‌گیرند.

الدن ادعا نمی‌کند که پاسخ‌های او قطعی هستند. او اشاره می‌کند که بیش از نیمی از 110 جعبه کارتن نوشته‌های فوکو، توسط دولت فرانسه به عنوان میراث ملی طبقه‌بندی شده و در کتابخانه ملی فرانسه نگهداری می‌شود. اما از آن رو که محققین قادر به استفاده از آنها نیستند، همه تفسیرها موقت محسوب می‌شوند. اما همزمان نتیجه نگاه دقیق الدن به فوکو این است که پریشانی خود فوکو و عدم اطمینان او را در مورد کاری که داشت انجام می‌داد، نشان می‌دهد.

مخاطبان کتاب‌‌های الدن به مشاهده‌ای از یکی از مشهورترین متفکران قرن اخیر در نقش ناآشنای نویسنده مبهوت می‌رسند که با تردید تلاش می‌کند پاسخ‌های متفاوتی به این سوال بدهد که: «اندیشه اساسی شما چیست؟»

به لطف فوکو، نسل‌های مختلف دانشجویان آموخته‌اند که قدرت، لزوما آن چیزی نیست که انتظار می‌رود و یا همان جایی که توقعش را داریم قرار ندارد. نباید تصور شود که قدرت صرفا جایی وجود دارد که سلطان بر بالای هرم قدرت نشسته و حرف نهایی را می‌زند. فوکو می‌گفت انقلاب فرانسه آمد و رفت، سرانجام این زمان بود که سر پادشاه را در نظریه سیاسی قطع کرد. نباید تصور کرد که قدرت تنها در نهادهایی نظیر دولت و نیروی پلیس خانه می‌کند. لزوما قدرت، تانک‌ها را به شریان‌های اصلی پایتخت نمی‌فرستد تا ویرانی به بار آورد؛ قدرت ترجیح می‌دهد به آرامی و بی‌وقفه در مویرگ‌های جامعه سربربیاورد، جایی که بی آنکه کسی به او توجهی داشته باشد، از آن عبور می‌کند؛ می‌تواند نجیب و قابل فهم باشد. قدرت همیشه به شما نه نمی‌گوید، گاهی تشویق‌تان می‌کند که خواسته‌های‌تان را پیگیری کنید. قدرت همیشه خفه‌تان نمی‌کند، اغلب ترغیب‌تان می‌کند که صحبت کنید، به ویژه درباره خودتان. قدرت موثرتر و دسیسه‌آمیزتر است.

در ابتدای کتاب «مراقبت و تنبیه»، در قسمتی که توسط آن هزاران نفر از دانشجویان دوره کارشناسی، با رازهای تحصیلات عالیه آشنا می‌شوند، فوکو شکنجه مشقت‌آور و خونین و اعدام در ملاء عام یک قاتل در سال 1757 میلادی را با جدول زمانی ساده اعمال یک اصلاح‌طلب در سال 1838 مقایسه می‌کند. در جهان پیشاانقلابی، قدرت قاطع، زمخت و خشن است؛ در جهان پساانقلابی، قدرت خود را از طریق برنامه‌ریزی صرف ابراز می‌دارد. فوکو به ما می‌گوید، زور می‌تواند بدون درد، بدون مجازات و با ظاهری انسانی اعمال شود. هرگونه بررسی موشکافانه رفتارها و اعمال شما می‌تواند چنان به نظر برسد که هدفش چیزی جز تمایل برای توانمندسازی شما نیست.

با نگاهی به گذشته به نظر می‌رسد که نظریه بازنگری شده قدرت محصول اعتراضات ماه می 1986 میلادی باشد. فوکو آن روزها در تونس تدریس می‌کرد و تحولات فرانسه را از دست داد. اما اعتراضات او را تکان داد و باعث شد بیشتر انرژی‌اش را در دهه 1970 به سوی فعالیت سیاسی و تئوریزه کردن ذات قدرت مدرن بگذارد.

الدن این روایت را انکار می‌کند، اما اعتقاد دارد که نوشته‌های فوکو زودتر از زمانی که عموم فکر می‌کنند، سیاسی شد و تا آخر عمر او سیاسی ماندند. یکی از موضوعات اصلی کتاب اول الدن، برقراری ارتباط بین گسترش مفهوم قدرت با فعالیت سیاسی او در اوایل دهه 1970 است، به ویژه درباره زندان و روان‌پزشکی.

جلد کتاب «فوکو: تولد قدرت»، عکسی از فوکو است که در یک تظاهرات در سال 1986، با استفاده از یک بلندگو حرف می‌زند (بلندگو آنقدر به سر ژان پل سارتر نزدیک است که نگران سلامت شنوایی او می‌شوید). این فعالیت سیاسی در حالی رخ می‌دهد که فوکو هنوز در دوره باستان‌شناختی خود است. در کتاب دوم نیز الدن نشان می‌دهد که فوکو نیازی به استفاده از کلمه «قدرت» برای اشاره به آن نمی‌بیند.

جالب است که وقتی فوکو بر قدرت تمرکز کرد، فرم پرحرارتی از فعالیت سیاسی جدول زمانی‌اش کنار گذاشته شد. البته او عاداتی نظیر جمع‌آوری امضا را که انتظار می‌رفت وظیفه همه روشنفکران فرانسوی به عنوان بهای عضویت باشد، حفظ کرد. اما بیشتر انرژی‌اش را وقف نوشتن کرد. فوکو در هیات محققی دقیق و وسواسی روزی دوازده ساعت را در کتابخانه ملی می‌گذراند.

برای الدن، فقط ماتریالیسم کارهای اولیه فوکو نبود که دلالت‌های سیاسی او را آشکار می‌کرد؛ علایق او به جنون و جنسیت هم به قدرت ربط داشت. وقتی فوکو توجه‌اش را از جنون به جنسیت برمی‌گرداند دلیلش این نیست که هنجارهای پیرامون بدن نسبت به ذهن مادی‌تر است. فوکو به جنسیت علاقمند بود بیشتر به این دلیل که بدن در تاریخ فردیت جایگاه بزرگ‌تری از خود تن داشت.

هنگامی که الدن می‌گوید که قدرت به عنوان یک تم در کتاب «نظم گفتار» حاضر است، حتا اگر «زبانش هنوز غايب است»، او به تداوم نادیده گرفته‌ شده‌ای در اندیشه فوکو اشاره می‌کند. او همچنین کاوش دقیقیدرباره پذیرش این ایده از سوی فوکو  دارد که اساسا تاریخ مداوم است. اگر دوره تاریخی ایکس به خاطر مفاهیمی مشخص نام‌های متفاوتی دارد، این بحث به وجود می‌آید که آیا دلیلش این نیست که در واقع به چیزهای متفاوتی می‌پردازد؟ الدن پاسخ می‌دهد، نه! فوکو حتا پیش از اینکه کلمه‌ای برایش داشته باشد، داشت روی اندیشه قدرت کار می‌کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها