نوشتن کتاب و پرفروش شدن از آن آرزوهایی است که هر نویسندهای در سر میپروراند. جیمز پترسون یکی از نویسندگان پرکار و موفق جهان است که تابهحال آثارش بیش از 300 میلیون نسخه در جهان فروخته است. وی در جدیدترین مصاحبهاش با رویترز از دوره کودکی، ثروت، و خانواده خود سخن میگوید که خواندنش برای نویسندگان تازهکار و علاقهمندان به دنیای ادبیات خالی از لطف نیست.
گروهی از صاحبنظران معتقدند شخصیت اصلی داستانهای پترسون یعنی آلکس کراس، شرلوک هولمز قاره آمریکا محسوب میشود. شخصیتی که دریافتن پاسخ سوالهایش تنها به تواناییهای خاصش به عنوان یک کاراگاه تکیه نمیکند. او روانشناس ماهری است که که با تحلیل آگاهانه خود از انسانها و شرایط اطرافش به گونهای به سوی کشف حقیقت قدم برمیدارد و به قصه شاخ و برگ میدهد که خواننده تا آخرین فصل کتاب نمیتواند پایان قصه را حدس بزند و این عنصری است که نویسندگان معدودی به آن دست یافتهاند. شاید به همین دلیل است که کتابهای وی بیشتر از نویسندگان دیگری که در این ژانر خاص مینویسند مورد استقبال طرفداران داستانهای معمایی و جنایی قرار گرفته و سالها در صدر جدول پرفروشترین آثار مانده است.
- چه کسی بیشترین تأثیر را بر شما در کودکی گذاشته است؟
احتمالاً مادربزرگم. او بسیار باهوش و سختکوش بود و همیشه از من حمایت میکرد. معتقد بود هر کاری بخواهم میتوانم انجام دهم. هیچوقت به تواناییهای من شک نکرد.
- چه کتابی موجب شکلگیری عقاید شما شد؟
وقتی در بیمارستانی روانی مشغول به کار شدم، شبها کتابهای زیادی میخواندم. کتبی که تأثیر زیادی بر من گذاشت داستان «خانم بریجت» و «آقای بریجت» نوشته ایوان کانل و «قدمها» نوشته جرزی کوزینسکی بود. داستانهای جذاب و شیرین که قصهگویی هوشمندانهای داشت. کتاب دیگری که ذهن من را باز کرد «تریسترام شاندی» نوشته لورنس استرن بود که به من نشان داد در این دنیا هر چیزی ممکن است.
- چه زمانی دریافتید که میتوانید نویسندگی را به عنوان حرفه خود برگزینید؟
وقتی نخستینبار برای رمانی معمایی برنده جایزه شدم. استرس زیادی داشتم و انگار در مراسم اسکار نشستهام. وقتی از آن مراسم با جایزه بیرون آمدم با خود گفتم «دیگر نویسنده شدی!»
- پول زیادی از نویسندگی به دست آوردید؟ پولهایتان را چگونه خرج میکنید؟
من همیشه در زندگیام صرفهجویی کردهام. در گذشته شرایط مالی خوبی نداشتم. به قشر متوسط جامعه تعلق داشتم. البته ترجیح میدهم ثروتمند باشم و دیگر به روزهای فقر برنگردم. مراحل سختی را پشت سر گذاشتم اما ناراحت نیستم. اگر فقیر نبودم ارزش این شرایط را خوب درک نمیکردم. فقر درسهای بزرگی به من آموخت.
آیا در زندگی الگوی خاصی دارید؟
من به نویسندگان بزرگی چون جیمز جویس، گابریل گارسیا مارکز و فیلیپ راث علاقه زیادی دارم. البته نویسندههای آثار جنایی چون نلسون دمیل و مایکل کانلی را نیز دوست دارم. اپرا وینفری نیز شخصیت جذابی دارد و با مدیریت و هوش بالای خود به شهرت، محبوبیت، موفقیت و پول زیادی دست یافته است.
- چه درسهای اخلاقی از زندگی را دوست دارید به پسر 19 ساله خود بیاموزید؟
اینکه همیشه خاکی و فروتن باشد و به خاطر موفقیتهای خانوادهاش دچار غرور نشود. روی این موضوع با هم زیاد صحبت و تمرین میکنیم. پسر من سال گذشته در مؤسسه کلینتون کار میکرد و با رئیسجمهور سابق نیز ملاقات کرد. آقای رئیسجمهور بعدها به من گفت پسرت بسیار خوشقلب و مهربان است. شنیدن چنین جملهای برای هر پدر و مادری لذتبخش است.
ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
خواهش میکنم.
نظر شما