سارا سالار، داور مرحله نهایی جایزه احمد محمود گفت: اگر من این قدرت را داشتم که کتابی را حذف کنم حتما این قدرت را هم میداشتم که لااقل یکی از دو کتابی را که دوست داشتم و جزو پنج کتاب بالا نیامدند، بالا میآوردم.
در تمام دنیا جوایز ادبی با اهداف مختلفی برگزار میشود، به نظر شما هدف از برگزاری جوایز ادبی در ایران چیست و چرا ما باید به فکر برگزاری جوایز ادبی باشیم؟
به نظر من برگزاری جوایز ادبی چه در ایران چه در کشورهای دیگر، که زیاد هم شاهدش هستیم، باعث نشاط و حرکت و پویایی جامعه ادبی میشود؛ پس چه دلیلی بهتر از این برای برگزاری جوایز ادبی.
یکی از وظایف جوایز ادبی جریانسازی است؛ با این پیشفرض چرا جوایز ادبی در کشور ما نتوانستند جریانساز باشند تا شاهد اتفاقات خوب برای کتابهای برگزیده باشیم؟
این بستگی به شرایط جامعه و سختیگیریها در مورد جوایز خصوصی و میزان توقع ما دارد. به نظر من تا همین جاش هم جوایز ادبی تاثیرات خودشان را داشتند و خواهند داشت. متاسفانه ما عادت کردیم نصفهی خالی لیوان را ببینیم نه نصفه پرش را.
آیا نباید در نحوه برگزاری جوایز ادبی تجدید نظر کرد؟
هر جایزه ادبی همیشه جا برای بهتر شدن دارد؛ اما این به آن معنی نیست که برگزارکنندگان این جوایز تلاششان را در این شرایط سخت برای درست برگزارکردن نکردهاند یا نمیکنند. من خودم اولین بار است که در جریان برگزاری یک جایزه ادبی هستم و بارها به آقای کامران محمدی گفتم اگر من جای او بودم عمرا نمیتوانستم کاری به این سختی را مدیریت کنم.
دو مرحله داوری جایزه احمد محمود با حاشیههای زیادی همراه بود، درباره حواشی این جایزه توضیح دهید و اینکه به نظر شما چرا انتخاب کاندیدای این جایزه با حواشی مختلف همراه بود؟
این که بار اول نیست. هر وقت هر جایزهای برگزار میشود حرف و حدیثها هست. البته بیان نظرات و انتقاد خوبه؛ اما بعضی وقتها این طور به نظر میآید که بعضیها به غر زدن عادت کردهاند، بدون اینکه از جریان کار آگاهیای داشته باشند. شاید ترجیح میدهند همه جوایز ادبی تعطیل و سوت و کور باشند. این بلایی بود که سر خیلی جوایز ادبی خصوصی آمد.
چرا از داوری مرحله نهایی انصراف دادید و چرا دوباره برگشتید؟
برای اینکه کار این قدر به نظرم سخت شده بود که بریده بودم. مشکل من با خودم بود و بیتجربگی خودم و مشکلم با بقیه دوستان نبود. وقتی بریدم فکر کردم شاید ادامه کار را به دوستان باتجربهتر واگذار کنم بهتر است. قصدم انجام یک کار مثبت بود نه منفی. اما بعد متوجه شدم که شانه از زیر بار مسئولیت خالی کردن کار حرفهای نیست. از خودم خجالت کشیدم و سعی کردم به جای فرار، بهخصوص فرار از خودم، بایستم و کار را ادامه بدهم. از دوستان معذرت خواستم و شرمنده رفتار خوبشان شدم و کلی ازشان درس گرفتم. این آزمایشی برای من و توانم بود و پی بردن به بعضی ضعفهام. واقعا باعث خوشحالی من است که این قدر رمانهای خوب ایرانی خواندم و این قدر به نظرم انتخاب سخت بود.
شایعاتی در فضای مجازی مطرح شد که کورش اسدی با رای سارا سالار حذف شده است، درباره این موضوع توضیح دهید؟
خندهام میگیرد. اگر من این قدرت را داشتم که کتابی را حذف کنم حتما این قدرت را هم میداشتم که لااقل یکی از دو کتابی را که دوست داشتم و جزو پنج کتاب بالا نیامدند، بالا میآوردم. همان طور که گفتم قضاوتها نااگاهانه است. من با قضاوتها مشکلی ندارم. هرکس هر چه دلش میخواهد میتواند بگوید. مهم این است که من بهعنوان عضوی از این داوری ،خودم میدانم هیچ کاری فردی انجام نشده و نتیجه یک نتیجهی جمعی بوده و هست.
آیا ملاک انتخاب داستانهای جایزه احمد محمود سادهنویسی بوده است؟
بعضی کلمات همین طور مد شدهاند و همهجا همینطور ازشان استفاده میشود. منظور از سادهنویسی چیست؟ هر کلمهای میتواند معناهای مختلفی داشته باشد و هر کسی برداشت خودش را داشته باشد. معیار در این قضاوت تعادل بین فرم و ساختار و زبان با محتوا و داستان بوده است. حالا شما هر کلمهای که میخواهید بگویید.
عدهای میگویند ما جایزه ادبی نداریم؛ بلکه جایزه سلیقهای داریم. پس شما با این حرفها نیز مخالف هستید؟
اینها هم از همان جنس کلمات هستند که هر کس هر جور دلش خواست میتواند استفادهشان بکند. اصلا تعریفشان از ادبی بودن چیست؟ از سلیقه چیست؟ این کلمات را نمیشود به این راحتی استفاده کرد. هر کس هر وقت از نتیجه ناراضی باشد میتواند این حرفها را بزند. آنهایی که خودشان را ادبی میدانند و دیگران را غیرادبی همانهایی هستند که فقط حق را به خودشان میدهند و همیشه یک ایرادی برای دیگران دست و پا میکنند.
در پایان...
در اخر من بهعنوان فردی کوچک از این خانواده ادبی برای خودم دعا میکنم، کمتر حرف بزنم و بیشتر عمل کنم، بالاترین جایزهها من را مغرور نکند و بالاترین ندیده شدنها من را به حقارت و کینهورزی نکشاند و اینکه قبل از مردنم بتوانم روز به روز به رفع ایرادها و اشکالات خودم بپردازم که سربلندی صادقانه پیش خودم تنها سرمایهی من خواهد بود بعد از ترک این دنیا، آن وقتی که همه چیز را باید بگذارم و بروم. آمین.
نظر شما