سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲:۵۹
ماجرای دختر ایزدی که از چنگ داعش گریخت در یک رمان

در پی حملات داعش به روستاهای ایزدی،‌سرنوشتی به مراتب وحشتناک‌تر از مرگ در انتظار دختران جوان ایزدی بود. این رمان روایت این سرنوشت هولناک است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «دختری که از چنگ داعش گریخت» رمان‌زندگی‌نامه‌ای است که به برهه حساسی از زندگی دختری می‌پردازد که مدتی در چنگ گروه تروریستی داعش اسیر بوده است. این کتاب روایتی از درد و رنج و در عین حال امید و اراده برای زندگی است و تصویری واقعی و زنده از حکومت داعش در عراق و سوریه به خواننده ارائه می‌دهد. روایت دختر نوجوانی که از اسارت در چنگ نیروهای داعش می‌گوید و توضیح می‌دهد چگونه زندگی و استعدادهایش تحت تاثیر این فاجعه قرار می‌گیرد. رمان با شرحی از محل زندگی، خانواده و بستگان فریدا آغاز می‌شود و چگونگی ورود متجاوزان به شهر و محل زندگی این مردم بخت برگشته شرح داده می‌شود.

سمیه نصرالهی مترجم کتاب «دختری که از چنگ داعش گریخت» در گفت‌وگو با ایبنا گفت: «زبان اصلی این کتاب آلمانی است و من این کتاب را از انگلیسی ترجمه کرده‌ام. داستان این کتاب درباره زندگی دختر جوانی به نام فریدا خلف  از کردهای ایزدی است که به دست گروه داعش ربوده می‌شود.»

وی افزود: «نام اصلی نویسنده این کتاب نیز فریدا خلف نیست و به دلایل امنیتی کسی از محل زندگی او اطلاع ندارد. فریدا پس از فرار از دست داعش با خبرنگاری که در کمپ  مشغول خدمت است، آشنا می‌شود و زمینه روایت زندگی پرماجرایش فراهم می‌شود.»


سمیه نصرالهی

گفتنی است در اول ماه اوت 2014 سربازان داعش به شهر زمار که در چهل کیلومتری شمال غربی موصل واقع شده،‌حمله می‌کنند و به سنجار می‌رسند. در این کتاب به ماجرای تصرف روستاهای اطراف و چگونگی ورود ارتش داعش با جزئیات تمام اشاره می‌شود. از ترس و اضطراب مردم گرفته تا نحوه فرار و بسته‌بندی وسایل و مایحتاج روزانه‌شان. بخشی از درد عمیقی که مردم ساکن روستاهای ایزدی بعد از حملات داعش متحمل شدند، در این کتاب به خوبی نشان داده شده است. پس از آن که ایزدی‌ها حاضر به پذیرش اسلام نمی‌شوند،‌ داعش عرصه را به آنان تنگ می‌کند. لحظه ورود داعش به کوچو،‌ محل زندگی فریدا و خانواده‌اش از فصل‌های درخشان کتاب است:

«فاجعه روز پانزدهم ماه آگوست 2014 اتفاق افتاد. تا زمانی که زنده هستم هرگز نمی‌توانم آن روز را فراموش کنم. مثل همه روزهای دیگر ماه آگوست شروع شد، با طلوع آفتاب زیبا... کمی بعد از آن، آن‌ها را دیدم، سیزده ماشین که به سمت روستای ما می‌آمدند. ماشین‌ها آن وانت‌های زهواردررفته اعراب نبودند، بلکه ماشین‌های جدید با تجهیزات نظامی پیشرفته بودند که پر از نیروهای داعش با لباس‌های سیاه بودند. از وحشت فریاد زدم... داد زدم: دارن میان. اونا دارن میان. گریه می‌کردم و می‌گفتم: دارن میان ما رو بکشن.»

ماجرای رمان با پذیرفته شدن اقامت فریدا در آلمان پایان می‌یابد. فریدا با جلسات روان‌درمانی کم‌کم بر روح و روانش مسلط شده و زندگی تازه‌ای را آغاز می‌کند. پس از مدتی دیگر اعضای خانواده‌اش هم به آلمان می‌آیند و یک بار دیگر همگی دور هم جمع می‌شوند. محل زندگی او و خانواده‌اش مخفی نگه داشته می‌شود و آن‌ها اجازه ندارند تا نشانی خود را به کسی بدهند. این کتاب داستان تولد امید و باورهایی تازه در بستری از عذاب و شکنجه و تحقیر است.

در فصلی از کتاب می‌خوانیم:
« برای مردم موصل نگران بودم. باید خیلی افتضاح باشد که یک دسته اراذل و اوباش به شهرتان حمله کنند و همه را مجبور به اطاعت از قوانین خودشان کنند. گفته می‌شد سربازان داعش با خشونت زیاد با مردم رفتار می‌کردند. مسیحیان را بیرون می‌کردند و سربازان شیعه را یکی پس از دیگری می‌کشتند. از زنان خواسته بودند برای اینکه مجازات نشوند باید با نقاب و حجاب کامل ظاهر شوند و هر کسی که اعتراض می‌کرد، به ضرب گلوله کشته می‌شد.»

رمان «دختری که از چنگ داعش گریخت» نوشته فریدا خلف با ترجمه سمیه نصرالهی در شمارگان 1100 و با قیمت 17500 تومان از سوی انتشارات مهرگان خرد راهی بازار کتاب شده است.
 
 
 

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 1
  • ایرج ۱۶:۱۵ - ۱۳۹۷/۰۳/۲۰
    من این کتابو خوندم...روایت داستان آنقدر جذاب و پر از تعلیق و همچنین هیجان انگیز میباشد که از لحظه ای که شروع به خواندن کتاب کردم نتوانستم آن را زمین بگذارم و یکسره تا پایان خواندم...کتابی سراسر از شجاعت ، عشق، وطن پرستی، ودر عین حال پر از غم و اندوه و حوادث بسیار وحشتناکی میباشد که بر سر دختر جوانی میاید که فراتر از حد انتظار و تحمل است..کتابی که از جنایات دماغش پرده بر میدارم...ممنون از خانم نصرالهی بخاطر ترجمه این کتاب فوق العاده هیجان انگیز...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها