سید مهدی شجاعی، نویسنده و پژوهشگر حوزه دین در نشست رمان خاتم، گفت: برای نوشتن در حوزه دین و بهویژه پیامبر اعظم(ص)، داستان باید راوی عاشق داشته باشد، چون اگر راوی عاشق باشد، ترسیم و فضاسازی برای مخاطب اتفاق میافتد. نوع تازهای از نگاه و عنصر جاذبه درباره پیامبر (ص) باید اتفاق بیافتد. اینها راههای نرفتهای است که باید کشف کنیم.
مدیر انتشارات نیستان ادامه داد: معتقدم کارهای مذهبی اگر با خلوص توام باشد، تفاوتش با کارهای غیرمذهبی این است که انگار انسان در این مسیر روی چرخ نقاله ایستاده و هر قدمی که برمیدارد، قدمهای بیشتری طی میشود که میتوان اسم آنرا الهام یا اتفاقی معنوی گذاشت که در زمینههای دیگر روی نمیدهد. برجستهترین آثار هنری جهان، آثار مذهبی است و آثاری که در خدمت مذهب قرار گرفتهاند، ماندگارتر از آثار دیگر است. به نظر من مرحله اول و بهترین شکل نوشتن برای پیامبر (ص)، توجه به این نکات است. جالب اینجاست کسانی که غیرمسلمان یا غیرشیعه بودند، درباره امیرالمومنین (ع) با این حس و حال نوشتهاند و به قدری مجذوب شخصیت امیرالمومنین (ع) شدند که دیگر نتوانستند ننویسند.
وی گفت: کاشفی که چیزی را کشف میکند، نمیتواند آنرا نزد خود نگه دارد و آنرا به دیگران ارائه میدهد. خیلی مواقع برای خود من در نوشتن اینگونه بوده که دوست داشتم چیزی را که به آن رسیدم و کشف کردم در اختیار دیگران قرار دهم. این حس کشف، خودش یک اتفاق است. یعنی انسان باید یک چیزی را تجربه کرده باشد و بخواهد آنرا برای دیگران ترسیم کند. در اینصورت باید سعی کند بهترین زبان را برای بیان و توصیف انتخاب کند.
نویسنده کتاب «سقای آب و ادب» با بیان این نکته که درباره آثار مرتبط با پیامبر (ص) معتقدم که اگر ما راویهای مختلفی در دستهبندی داستان داریم، در این گونه خاص، داستان باید راوی عاشق داشته باشد، چون اگر راوی عاشق باشد، آن ترسیم اتفاق میافتد، افزود: معتقدم که نوع تازهای از نگاه درباره پیامبر (ص) باید اتفاق بیافتد. نوع جدیدی از عنصر جاذبه باید رخ دهد. اینها راههای نرفتهای است که باید کشف کنیم. آیتمها و عناصر جاذبه در داستان، رمان و فیلم دستهبندی شده و مشخص است و اینک در این ساحت جذابیتی ممکن است پدید آید که با همه جذابیتهای دیگر متفاوت است.
شجاعی بیان کرد: بارها بیان شده که یکی از مشکلات کار مذهبی یا نوشتن درباره شخصیت مذهبی، این است که تعلیق و کشش لازم را نمیتوان در آن ایجاد کرد، چون انتهای داستان مشخص است. عموم حوادثی را میخواهیم ترسیم کنیم، مخاطب انتهای آنرا میداند، پس نویسنده با کدام جاذبه باید به کار ادامه دهد. شاید یکی از مفرهایی که اهالی هنر به وسیله آن به سراغ شخصیتهای جانبی میروند، این باشد که تعلیق و کشش را با آنها ایجاد کنند و در این میانه حرف خود را بزنند. ممکن است بشود جاذبههای دیگری را پیدا کرد که در ادبیات و سابقه رماننویسی ما تعریف نشده باشند. موقعیتهای نمایشی در کل دنیا تعریف شده است و هرچه بنویسند از 64 مورد تجاوز نمیکند، ولی ممکن موقعیت 65 نیز وجود داشته باشد که کسی به آن نپرداخته باشد. در بحث پیامبر (ص) باید دنبال این اتفاق باشیم و بهنظر من اگر با عشق وارد این فضا شویم، دستیافتنی است.
نویسنده کتاب «پدر عشق پسر» در ادامه گفت: یکی از اتفاقاتی که این کار بخصوص درباره پیامبر (ص) را با همه کارها متفاوت میکند، این است که آن چیزی که ما بهعنوان تجسم کامل پیامبر از آن نام میبریم این است که او نقطه صفرش، نقطه کمال تمام مکاتب انسانی دیگر است. این مساله مهمی است که ما اول از همه جهانبینی پیامبر را دریافت کنیم. تمام حرفهایی که در مکتب اومانیسم زده میشود، ته آن انسانمحور است و اینکه مرز آزادیها، مخل آزادی دیگران نبودن است و این است که اول به خودم فکر کنم و اینکه در عالم جایگاه ویژه دارم. در تعلیمات روانشناسی اخیر هم به شدت این موضوع را تبلیغ میکنند. این انسانمحوری که در متعالیترین مکتبهای بشری وجود دارد، نقطه صفر حرکت در جهانبینی پیامبر (ص) است.
وی افزود: پیامبر در جایگاه خداوند مینشیند و به مردم نگاه میکند و با این نگاه میتوان دشمن را هم دوست داشت و به او مهر ورزید و از کشته و اسیر شدن دشمن خوشحال نشد. نگاه و جهانبینی که از منظر خداست. این جهانبینی است که پیامبر (ص) را با همه شخصیتها متمایز میکند و در این فضا زندگی کردن چیزهایی را به انسان میدهد که جای دیگری بهدست نمیآورد. تا وقتی در وجود نویسنده این جهانبینی نهادینه نشده و رسوخ نکرده باشد، این حس در مخاطب شکل نخواهد گرفت.
شجاعی با اشاره به اینکه تکنولوژی و هنر هر دو میتوانند به کمک داستان بیایند، ولی تکنولوژی ماندگاری هنر را ندارد، بیان کرد: ما در فضای نوشتن درباره پیامبر (ص)، وارد یک وادی مقدسی میشویم که شرط اولیه آن فراموش کردن خودِ زمینیمان است. وارد ساحتی میشویم که ساحت متفاوتی است که باید با آن زبان، با آن ادبیات و با آن لهجه بتوانیم تکلم کنیم. اگر این جذبه اتفاق بیافتد، در ادامه دیگر ماجراها خودبه خود اتفاق خواهد افتاد.
نظر شما