علی صلحجو ویراستار پیشکسوت کشورمان معتقد است که ما در نوشتن جمله خودمان چون قصد کردهایم چه بنویسیم و درواقع میدانیم چه میخواهیم بنویسیم، چندان به اجرای دقیق قصدمان نمیاندیشیم و بنابراین بهتر است تمام نوشتهها را چشم دومی ببیند.
علی صلحجو از ویراستان پیشکسوت و مدرس ویراستاری به عنوان اولین سخنران این میزگرد درباره ویرایش متنی قرائت کرد که این متن با طرح پرسشهایی آغاز میشد. این متن به شرح زیر است:
بهتر است تمام نوشتهها را چشم دومی ببیند
چرا هنگام نوشتن، ایراد یا ابهام جمله خودمان را نمیبینیم اما همان ایرادها را هنگام ویرایش جمله دیگران به راحتی میبینیم؟
در نوشتن جمله خودمان چون قصد کردهایم چه بنویسیم و درواقع میدانیم چه میخواهیم بنویسیم، چندان به اجرای دقیق قصدمان نمیاندیشیم و در نتیجه ممکن است جملهای بنویسیم که واقعا بیانکننده منظورمان نباشد. اما هنگام خواندن جملههای دیگران از قبل از قصد نویسنده خبر نداریم و تنها کلمات را پیش روی خودمان داریم که با عبور از روی آنها به طور خطی و لحظه به لحظه پی میبریم که نویسنده چه میخواهد بگوید و همینجاست که اگر جمله مفهوم مشخصی را بیان نکند نارساییاش به چشم میآید.
از این نکته دو نتیجه حاصل میشود: اول اینکه بهتر است تمام نوشتهها را چشم دومی ببیند و دوم اینکه برخی به غلط تصور میکنند که اگر ویراستار خودش چیزی بنویسد دیگر نیازی نیست کس دیگری آن را وارسی کند. مسلما ویراستار به هنگام نوشتن بسیاری از موارد ویرایشی را رعایت میکند اما در مقام نویسنده موضوع بالا در مورد او هم صادق است. یعنی ممکن است جملهای نارسا یا مبهم بنویسد اما خودش متوجه نباشد.
چرا هنگام ترجمه گاه جملههای نارسا و مبهم خود را درست میانگاریم؟
وقتی جمله انگلیسی را میخوانیم مفهوم جمله در ذهنمان شکل میگیرد و همین شکلگیری مفهوم درست در ذهن سبب میشود که چه بسا جمله نارسا یا مبهم خود را در زیر سایه آن مفهوم درست شکل گرفته در ذهنمان، درست تلقی کنیم. درواقع ما در اینجا معنی را نه از جمله فارسی بلکه از جمله زبان اصلی گرفتهایم. این موضوع متضمن نکته بسیار ظریفی در ویرایش متون ترجمه شده است. توضیح اینکه هنگام ویرایش متن ترجمه هرگز نباید ابتدا جمله انگلیسی را بخوانیم و پس از دریافت معنای آن، جمله معادل آن را به فارسی بخوانیم، کاری که متاسفانه برخی از ویراستارها میکنند. در ویرایش متون ترجمه شده حتما باید ابتدا جمله فارسی را خواند و سپس جمله متن خارجی را. چنانچه در این مقایسه جمله زبان مبدا با جمله زبان مقصد بخواند همه چیز درست است. نکته مهم دیگری که باید به آن شاره شود آن است که ویراستار ممکن است روال کار را درست انجام دهد، یعنی ابتدا جمله فارسی و سپس جمله خارجی را بخواند اما باز هم در چاله دیگری بیفتد.
توضیح اینکه گاه ویراستار جمله فارسی را میخواند و به این نتیجه هم میرسد که جمله نامفهوم است و باید دستکاری شود. اتفاقی که پیش میآید آن است که ویراستار برای اصلاح جمله به اصل آن در زبان خارجی نگاه میکند. طرفه اینکه بلافاصله پس از خواندن اصل جمله و نگاه دوباره به جمله فارسی آن را بیعیب و نقص مییابد و بدون دخل و تصرفی در آن از آن میگذرد، غافل از آنکه معنای درست را نه از جمله فارسی که از جمله انگلیسی یا فرانسه گرفته و آن را بر جمله نامفهوم فارسی اعمال و درواقع تحمیل کرده است. در چنین مواردی یعنی زمانی که جمله فارسی نامفهوم است نباید بلافاصله به جمله خارجی در متن اصلی نگاه کنیم بلکه باید دو سه بار جمله فارسی را بخوانیم و اگر دیدیم همچنان معنای روشنی از آن برنمیآید حتم کنیم که جمله ایراد دارد و باید اصلاح شود حتی اگر در تطبیق با جمله زبان اصلی چیزی کم نیاورد.
ویراستار متن ترجمه نباید موقعیت خودش را با موقعیت خواننده یکسان بداند. ویراستار معنا را از دو منبع میگیرد در حالی که خواننده فقط با یک منبع (یعنی متن فارسی) روبهروست. خطر اینجاست که ویراستار معنای جمله را از متن مبدأ ـ متن خارجی ـ بگیرد و خواننده را با آن جمله مبهم به حال خود واگذارد.
ورود جملههای اسمی به فارسی
خانم الناز پاکار در تحقیقی به این نتیجه رسیده که بسامد جملههای اسمی در متنهای ترجمه شده به علت گرتهبرداری نحوی از زبان انگلیسی به میزان زیادی در زبان فارسی بالا رفته است. این پژوهش زیرنظر علی خزاعیفر، سردبیر مجله مترجم انجام شده و در شماره 56 این مجله (بهار 94) به چاپ رسیده است. پاکار به درستی معتقد است که این گرتهبرداری به فارسی لطمه زده و بهتر است مترجمان بر این امر آگاه باشند. نمونه یکی از این نوع جملهها:
ـ او بر تلاش دولت برای زدودن جامعه از هیجانها، تعصبها و خصومتهای کور تاکید میکند.
پاکار معتقد است اینگونه جملهها بیشتر از راه ترجمه وارد فارسی شدهاند. میگوید جمله اسمی یعنی «تلاش دولت برای زدودن جامعه از هیجانها، تعصبها و خصومتهای کور» نباید در این جمله به این صورت ترجمه شود بلکه باید از حالت اسمی خارج شود و به صورت فعلی به کار رود. یعنی به این صورت:
ـ او تاکید میکند که دولت در تلاش است تا هیجانها، تعصبها و خصومتهای کور را از جامعه بزداید.
این مثال از خود اوست اما برای درک آسانتر موضوع میتوان به نمونههای سادهتری اشاره کرد. مثلا:
ـ خرابی اوضاع اقتصادی ایران بعد از انقلاب بر همگان روشن است.
مطابق نظر ایشان این جمله باید چنین باشد:
ـ همه میدانند که اوضاع اقتصادی ایران بعد از انقلاب خراب است.
البته پاکار موضوع آرایش اطلاعات نو و کهنه در جمله یعنی toicalization را قبول دارد با این همه میگوید بخش بزرگی از این ساختار یعنی جملههای اسمی از راه ترجمه وارد زبان فارسی شده و خواندن متنها را مشکل کرده است. پاکار به درستی میگوید که برخی از مترجمان اساسا از این امر آگاه نیستند و جملههای اسمی را به همان صورت اسمی ترجمه میکنند. گروهی دیگر به تفاوت جملههای اسمی و فعلی قائلاند اما گمان میکنند اگر جمله اسمی را به جمله فعلی ترجمه کنند ترجمهشان غیردقیق و از امانت دور میشود. و من در اینجا میخواهم اضافه کنم که گروه سومی از مترجمان هستند که هم آگاهاند و هم جسورانه به آگاهی خود عمل میکنند اما متاسفانه کارشان به دست ویراستارانی میافتد که از گروه اولاند و جسورانه جملههای این مترجمان را به حالت اول برمیگردانند!»
نظر شما