رومن پوئرتولاس پس از رمان موفق «سفر شگفتانگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود» و نوشتن از فقر و مهاجرت غیرقانونی با زبان طنز، اینبار سراغ یکی دیگر از موضوعات و معضلات جهان معاصر رفته تا شاید با قلم طنز خود بتواند تلنگری به ذهن میلیونها خوانندهاش در سرتاسر جهان بزند...
حالا این نویسنده با ناپلئون به جنگ داعش میرود بار دیگر به فضای مخاطبان ایرانی سرک کشیده:
ناپلئون طور عجیبی قعر دریا یخ زده و وقتی سر از تور ماهیگیری صیادی درمیآورد، اسبش به فریاد او میرسد تا صیاد بتواند شناساییاش کند. پس از آن صیاد دیگری که از قضا جزو هواداران ناپلئون بوده یخ او را آب میکند، گرمش میکند و به او جان دوباره میبخشد و مسئولیت انتقال او را به کورس، زادگاه ناپلئون و محل تجمع هواداران، بر عهده میگیرد.
از همان صفحات آغازین قلم طنز نویسنده مخاطب را به خندههایی گاه بلند وادار میکند؛ ناپلئون که اکنون روی تختی افتاده به محض چشم باز کردن با دو دست خود را میپوشاند اما صیاد به او حالی میکند که چیزی برای مخفی کردن وجود ندارد چراکه مجموعهدار معروفی در نیویورک اعضای ناپلئون را خریداری کرده و سالهاست در مجموعهاش از آنها نگهداری میکند و ناپلئون فعلا باید با این نقص عضو کنار بیاید... او مجبور است حال و هوای قرن حاضر را برای ناپلئون توضیح دهد و بعضی تغییرات را توجیه کند و از او بخواهد رفتاری مثل آدمهای معمولی داشته باشد تا فعلا کسی از بازگشت او باخبر نشود؛ رفتاری که برای ناپلئون بسیار سخت است. همین سختی باعث میشود ناپلئون اقدام به فرار کند و لباسش را با لباس جوانی کاملا امروزی تاخت بزند و شلوار جینی تنگ به پا بکشد و با تیشرتی که رویش عکس خوانندهای نقش بسته، وارد پاریس شود...
ادامه رمان با امپراطوری که چنین لباسی به تن کرده و سر از قصر در میآورد تا ثابت کند ناپلئون است، واقعن خواندنی و جذاب میشود...
پوئرتولاس هم در این کتاب و هم در سفر شگفتانگز مرتاض معضلات بزرگ جهان امروزی را به تصویر میکشد و برای کاستن تلخی آن به طنز پناه میبرد و موقعیتهای خندهداری ایجاد میکند تا خواننده ضمن خندیدن به فکر فرو برود. گاه این فکر و خیالات تا چند صفحه باقی میمانند و دست از سر خواننده برنمیدارند درست تا لحظهای که باز موقعیت طنز دیگری خواننده را از آن فضا بیرون بکشد.
پایان هر دو رمان طوری پیش میرود که خواننده با خود فکر میکند چرا اینطور شد؟! برای این پاسخ نیز بعضی منتقدان بر این باورند که پوئرتولاس با سبک خاص خود بهنوعی دارد ناتوانی یا گرایش نداشتن سران جهان را به سمت حل معضلات بزرگ، به سخره میگیرد.
در پشت جلد کتاب نوشته شده است: صیادی که تور ماهیگیریاش سنگین شده در فکر صیدی چرب و نرم تورش را بالا میکشد اما جای خوراکِ شبش ناپلئون و اسبش را میبیند که در قعر اقیانوس یخ زده و زنده ماندهاند...
بازگشت دوباره امپراطور مصادف میشود با ترور هنرمندان فرانسه و رشد هرروزه داعشیها.
امپراطور که بالاخره پس از تلاشی چندروزه کار با اینترنت را یاد میگیرد شروع به کشیدن نقشهای میکند تا ارتشی تشکیل دهد و داعشیها را از بین ببرد. اما مشکل اینجاست که کسی باور نمیکند او ناپلئون است...
رومن پوئرتولاس پس از رمان موفق «سفر شگفتانگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود» و نوشتن از فقر و مهاجرت غیرقانونی با زبان طنز، اینبار سراغ یکی دیگر از موضوعات و معضلات جهان معاصر رفته تا شاید با قلم طنز خود بتواند تلنگری به ذهن میلیونها خوانندهاش در سرتاسر جهان بزند...
«ناپلئون به جنگ داعش میرود» را انتشارات ققنوس با قیمت 32000 تومان هفته گذشته به بازار ارائه کرد.
نظرات