تفاوت نوشتن رمان و فیلمنامه به روایت گیلیان فلین نویسنده و فیلمنامهنویس آمریکایی
بهترین زمان پیاده کردن ایدهها روی کاغذ
گیلیان فلین نویسنده و فیلمنامه نویس آمریکایی با نوشتن تنها سه رمان توانسته شهرت خوبی در بین نویسندگان آمریکایی کسب کند. وی در مصاحبه با سایت گودریدز درباره تفاوت نوشتن رمان و فیلمنامه میگوید.
رمان چیزهای تیز در سال 2006 ابتدا با نام شی آرهارت بوکس منتشر شد ولی انتشارات برودی بوکس نام آن را تغییر داد. ترجمه فارسی این داستان از سوی انتشارات چترنگ در سال 95 وارد بازار کتاب ایران شد. رمان داستان «کامیل پریکر» روزنامه نگاری اهل شیکاگو را روایت میکند که برای تهیه گزارش یک سری قتل های وحشیانه به زادگاهش برمیگردد. به مناسبت اکران سریال رمان فیلین مصاحبهای با وی صورت گرفته است که بخشهایی از آن را در زیر میخوانید:
بالاخره از اولین رمان شما هم فیلم ساخته شد. احساس خود را بگویید؟
خب معلوم است که خوشحالم. تا امروز دختر گمشده مورد توجه قرار میگرفت و خیلی دوست داشتم اقبال عمومی به سمت این رمان متوجه شود. به نظر میرسد با ساخت سریال مردم بیشتر با این داستان آشنا شوند.
به نظر میرسد کتاب نوعی ژانر جدیدی از داستانهای جنایی پلیسی را معرفی میکند. شخصیتهای اصلی داستان زنان هستند که با داستانهای پلیسی دیگر متفاوت ظاهر میشوند.
بله. لیبی یکی از شخصیتهای زن داستان است که مرتکب جنایت میشود. او بر خلاف زنان داستانهای جنایی خیلی خشن است و به طور حتم این داستان با قصههای معمول جنایی کلی تفاوت دارد. من میخواستم نوع جدیدی از داستانهای جنایی را تعریف کنم چون قبلیها خیلی کلیشهای شده بودند.
فیلمنامه این رمان را نیز خودتان نوشتید. به طور کلی در نوشتن فیلمنامه برای سریالها چه تفاوتی با فیلمهای سینمایی دارند؟
خب همیشه در فیلمهای سینمایی یک اتفاق سریع حادثه میشود و نویسنده نیز برای نوشتن آن باید یک جلسه در اتاقی بسته بنشیند و فیلمنامه را تمام کند ولی میدانید ممکن است در نوشتن متن سریالها همیشه با چالش روبرو هستید و ممکن است داستان همچنان ادامه داشته باشد. البته در فیلمهای سینمایی همیشه برای نویسنده محدودیت وجود داشته چون مجبور است همه شخصیتها و داستان را در ساعتی محدود روایت کند.
ساعات کاری شما به نظر میرسد بین نوشتن رمان و نوشتن فیلمنامه تقسیم شده است. چطور نوشتن رمان و فیلمنامه را تنظیم میکنید؟
اگر بخواهم رمان یا داستان بنویسیم صبح زود از خواب بیدار می شوم. این ساعت بهترین زمان برای پیاده کردن ایدهها روی کاغذ است. همیشه داستان ها را قسمت به قسمت جلو بردم و یک بار متوجه میشوی که همه داستان تمام شده است.
بسیاری از رسانههای سینمایی فیلمنامه و رمان دختر گمشده را از موفقترین تریلرهای بیست سال گذشته عنوان میکنند. موفقیت این کتاب چقدر در روند کارتان تاثیر داشت.
البته باید اعتراف کنم که موفقیت دختر گمشده باعث ایجاد انگیزه برای نوشتن داستانهای بیشتر شد. همیشه بین نویسندگان دیگر نیز همین رویه برقرار است. وقتی داستانی از داستانهایتان موفق میشود، دوست دارید بقیه را هم شبیه آن بنویسید.
معمولاً چه کتابهایی میخوانید و چه کتابهایی به دیگران توصیه میکنید.
همانطور که از داستانهای من معلوم است به طور حتم طرفدار کارهای آگاتا کریستی هستم. به طور کلی داستانهای پلیسی دهههای قبل را خیلی دوست دارم.
نظر شما