اولین گفتوگو از سلسله مصاحبههای پرونده مشروطه را به نقش زنان در عصر مشروطه اختصاص دادیم تا نشان دهیم زنان نیز در مشروطه تاثیرگذار بودند و با مشکلات بسیاری به شکل سری فعالیت میکردند.
«انجمنهای زنان در عصر مشروطه» از معدود کتابهای پژوهشی است که به بررسی وضعیت زنان در عصر مشروطه و فعالیتهای حقطلبانه آنها میپردازد. تهمینه طالبی که این پژوهش را ابتدا به عنوان پایاننامه کارشناسی ارشدش ارائه داده است، از سختیها و کمبود منابع در این حوزه گفته است. با او در گفت و گویی به بررسی «انجمنهای زنان در عصر مشروطه» پرداختهایم که در ادامه میخوانید:
تاثیر انقلاب مشروطه بر شکلگیری تشکلهای زنانه چه بود؟
دوران مشروطه سرآغاز فعالیتهای اجتماعی-سیاسی زنان به شمار میرود. پیش از آن، زنان در یک حالت معترض خاموش و در فضاهای بسته به سر میبردند. انقلاب مشروطه باعث شد تا بتوانند فریاد حقطلبی خودشان را به گوش دیگران برسانند. البته این جریان، همزمان در کشورهای دیگر انگلیس، آمریکا و... هم به راه افتاده بود و زنان فعالیتهایی در این راستا انجام میدادند.
چگونه زنان ایرانی در این جریان با زنان کشورهای دیگر همگام شدند و اصلا چطور از این فعالیتها باخبر شدند؟
در دوره قاجار، ناصرالدینشاه سفرهای خارجی زیادی داشت و افرادی هم از کشورهای دیگر به ایران سفر میکردند و به همین خاطر هم سفرنامههای زیادی از این دوره باقی مانده است. این سفرها در شکلگیری این نگاه و آگاهی نسبت به آن بیتاثیر نبوده است. از سوی دیگر در آن زمان هم نیروهای انگلیس و روسیه در کشور ما بودند و وقایعی نظیر جنبش تنباکو و... در این زمینه بیتاثیر نبود.
به عنوان مثال، یکی از مهمترین زنان فمنیست ایران، تاجالسلطنه، دختر ناصرالدین شاه بود که سفرهای خارجی زیادی داشت. او از حقوق زنان، خیلی دفاع میکرد، خیلی پیگیر بود و در جلسات انجمن زنان هم حضور داشت. البته همه زنان ایران در این جریانها حضور نداشتند و محدودیت زیادی در این زمینه بود. در نتیجه جنبشهای زنان به جرگه زنان نخبه و تحصیلکرده محدود میشد و اصولا خاستگاه جنبش زنان، طبقه متوسط و رو به بالای تحصیلکرده در تهران و شهرهای بزرگ بود که اغلب خانوادههای صاحب نفوذی داشتند. اهل علم و ادب و مناسبات سیاسی بودند.
چرا این انجمنها مخفی بودند؟ مگر عملکرد آنها چه تعریفی داشت؟
در آن زمان به خاطر باز شدن فضای سیاسی، مشکلی نداشتند. اما به خاطر فرهنگ خرافه پرستی و محدودیت زنان، این انجمنها به صورت سری یا نیمه مخفی انجام میشد و بسیاری از زنان به صورت مخفی، آزادیخواه یا مشروطهخواه بودند. خیلی از این زنان، خانههای خودشان را در اختیار مشوطهخواهان قرار میدادند. اما اولین نکتهای که در این جلسات مطرح میشد، دفاع از ملیگرایی بود. در این زمینه، زنها هم دوشادوش مردان وارد میدان شدند. بعد از مدتی متوجه شدند که از فعالیتهای زنان حمایت نمیشود و به همین خاطر، انجمنهای نیمهسری را تشکیل دادند.
از مهمترین انجمنهایی که از سال 1285 تا 1290 فعال بودند میتوان به «انجمن آزادی زنان»، «انجمن مخدرات وطن» نام برد که از زنان برجستهای تشکیل میشد که با رهبران مشروطهخواه رابطه نزدیک خانوادگی داشتند؛ بانو آغا بیگم؛ دختر مرحوم آقا شیخ هادی نجم آبادی، مجتهد ترقیخواه و آزاداندیش که رئیس انجمن بود. بانو آغا شاهزاده امین که خزانهدار بود. بانو صدیقه دولت آبادی، دختر میرزا هادی دولتآبادی و خواهر یحیی دولتآبادی که این خانم هم منشی انجمن بود. انجمن دیگری که در آن دوره فعال بود؛ «جمعیت نسوان وطنخواه» بود که هم در دوره اول مشروطه و هم در دوره دوم مشروطه فعال بود. این انجمنها دارای یک هیات مدیره و رئیس انجمن و ... بودند. معمولا برای خودشان اساسنامه تنظیم میکردند.
انجمنها چه اهدافی را دنبال میکردند؟
هدف اصلی این انجمنها، باسواد کردن زنان، نگهداری از دختران بیکس، تاسیس مریضخانه برای دختران فقیر، دفاع از ملیگرایی، دفاع از کالای ملی و تاسیس مدارس دخترانه بود. از آن جمله میتوان به نورالهدی منگنه اشاره کرد که در خانواده باسوادی پرورش پیدا کرد. یا خانم طوبا آزموده که خانهاش را به صورت شخصی در اختیار دختران قرار میدهد و بدون هیچ دستمزدی، مدرسه را در خانهاش راه میاندازد. تاجالسلطنه در کتاب خاطراتش، به تساوی حقوق زنان با مردان تاکید میکند. او طی مسافرتهایی که به خارج از کشور داشته آگاهی نسبی از موقعیت و حقوق زنان به دست میآورد. شمسالملوک جواهر کلام هم از اعضای انجمن زنان بوده که مدرسه ناموس، اولین مدرسه دخترانه تهران را در سال 1907 تاسیس میکند.
نخستین حرکتها برای آگاهسازی زنان، نسبت به حقوقشان چه بود و از سوی چه کسانی انجام شد؟
هر اتفاق سیاسی و هر جریان آزادیبخشی که برای هر گروه یا رده اجتماعی اتفاق میافتد از داخل همان گروه شروع میشود. مثل حرکتهایی که بر ضد نظام بردهداری شکل گرفت که از خود بردههای سیاه شروع شد. در مورد جنبشهای زنان هم، نقش محوری را خود زنان بر عهده داشتند که شروع به مقایسه خودشان با زنان دیگر فرهنگها کردند. شروع اعتراضات در انقلاب مشروطه بود و زنان نقش خودشان را در فضای سیاسی آن زمان در کنار مردها پیدا کردند. به هر حال، یک زمانی آدم خسته میشود و این حرکتها را معمولا کسانی انجام میدهند که سخنوری خوبی دارند و با جامعه هم ارتباط بیشتری دارند.
آیا انجمنهای زنانه در دوره مشروطه نشریهای هم داشتند؟
زنان فعال در این حوزه با نشریات، ارتباط خیلی خوبی داشتند. روزنامههای حبلالمتین و ایران نو، از جمله روزنامههایی بودند که زنان مقالاتشان را در آنها منتشر میکردند تا اعتراضات خود را به گوش جامعه برسانند. یا نامههای سرگشادهای به نمایندگان مجلس مینوشتند و در این روزنامهها منتشر میکردند. یکی از فعالیتهای اصلی این زنان ارتباط با روزنامهها بود.
فعالیتهای این زنان، چه بازخوردی از سوی جامعه داشت؟ آیا جامعه پذیرنده بود یا موانعی برای آنها به وجود میآورد؟
با مشکلات بسیار زیادی مواجه شدند. حتی برخی برای تاسیس این مدارس تا پای مرگ هم رفتند. بسیاری از آنها تهدید شدهاند یا کتک خوردهاند. بسیاری از علمای محافظهکار از جمله آیتالله فضلالله نوری از مخالفان سرسخت تحصیل و کار زنان در اجتماع و مخالف حضور سیاسی زنان بودند. در مقابل افرادی مانند دهخدا و ملکالشعرا بهار هم از طرفداران حقوق زنان بودند و مسائلی نظیر مشارکت سیاسی و حق رای زنان را در مجلس عنوان میکردند. اغلب مشروطهخواهان طرفدار حقوق زنان هم بودند. به واسطه دوره مشروطه، زنان توانستند جایگاه خودشان را پیدا کنند و در این دوره با حضور و فعالیت در انجمنهای نیمه سری شروع به کار کردند.
آیا میتوان اصلاحات اجباری رضاخانی را در ادامه خواستههای این انجمنهای زنانه ارزیابی کرد؟
قبل از این ماجرا هرکسی نمیتوانست به مدرسه برود. این اتفاق فقط محدود میشد به افرادی از خانوادههای متمول که در شهرهای بزرگ زندگی میکردند. اما در دوره رضاخان، ادامه تحصیل اجباری شد؛ چه فرزند کارگر بودند و چه پزشک، باید به مدرسه میرفتند. در دوره مشروطه، مدرسه رفتن دخترها یک حرکت یا جهش به شمار میآمد و زنان آزاداندیش این دوره راه را برای آیندگان هموار کردند. در واقع آنها بستر اولیه را فراهم آوردند و قدمهای نخست را برداشتند.
این کتاب، خیلی ساختار پایاننامهای دارد. چرا برای انتشار عمومی، یک بار دیگر و با فصلبندی بهتری آن را بازنویسی نکردید؟
این کتاب پایاننامه کارشناسی ارشد من بود که البته با تغییرهایی منتشر شد و اصلا برخی از بخشها را حذف کردم. از ابتدا که من این موضوع را برای پایاننامه برداشتم، قصدم این بود که در قالب کتاب ارائه شود. خیلی هم زمان صرف کردم و کوشیدم تا هر آنچه را که به این موضوع ربط داشت از مستندات تا واقعیت جمعآوری کنم. منابع کار من به راحتی پیدا نمیشد و اصلا منابع زیادی در این زمینه وجود نداشت.
شما این کتاب را از سوی یک ناشر شهرستانی؛ انتشارات اردیبهشت جانان در خرمآباد منتشر کردهاید. مشکلات نویسندگان و ناشران شهرستانی چیست؟
اول این نکته را بگویم که مسئول انتشارات اردیبهشت جانان؛ آقای اکبر رضایی خیلی از من حمایت کرد. او از برجستهترین و درستکارترین و سالمترین ناشران استان لرستان است. چون خودش هم فرهنگی است و از دبیران قدیمی و بازنشسته استان هستند، خیلی شسته و رفته و مرتب کار میکند و از نویسندگان جوان، بسیار حمایت میکند. اما نکته مهم این است که معمولا نویسندگان بومی، جایگاه خاصی در استان ندارند. حتما باید ناشر، یک انتشاراتی مطرح در سطح کشور باشد. در واقع مشکل از خودمان هم هست که فقط به ناشران و نویسندگان معروف اهمیت میدهیم. در حالی که شاید نکته تازهای در کار یک نویسنده تازه کار هم باشد که نیاز به توجه دارد.
من پیش از این، مجموعه شعری هم با عنوان «قدم بگذار در دنجترین جای خیالم» منتشر کردم که شامل 52 قطعه شعر نو و سپید است. این کتاب به خاطر جلد فانتزی که دارد، بیشتر دیده شد و طرفدار پیدا کرد. اما به طور کلی در شهرستانها به نویسندههای بومی توجهی نمیشود. کتابفروشها هم میگویند که ما دوست داریم از نویسندگان و ناشران بومی حمایت کنیم. ناشر من از جوانان و نویسندگان بومی خیلی حمایت میکند. اما به طور کلی این اتفاق در شهرستان فرهنگسازی نشده است. من به عنوان نویسنده کتاب «انجمنهای زنان در عصر مشروطه» بیشتر دوست داشتم که این کتابم دیده شود.
نظر شما