در این نشست هوشنگ مرادی کرمانی، فرهاد حسنزاده، علیاصغر سیدآبادی، هورزاد عطاری به نمایندگی مشترک از دو نهاد موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان و طرح ترویج کتابخوانی «با من بخوان» و همچنین محمود برآبادی به نمایندگی از انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، افق اشراقی به نمایندگی از شورای کتاب کودک و علی خاکبازان به نمایندگی از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان حضور داشتند.
برای این جایزه که به نوعی نوبل ادبیات کودک محسوب میشود و در دو رشته بهترین نویسنده و بهترین مروجان کتاب برگزار میشود چهار نهاد شورای کتاب کودک، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و موسسه پژوهشی ادبیات کودک ایران نامزدهای خود را معرفی کردهاند.
در آغاز این نشست علی خاکبازان نماینده کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درباره انتخاب هوشنگ مرادی کرمانی و معرفی او به عنوان نامزد به جایزه آسترید لیندگرن گفت: «من هر چه درباره ایشان بگویم امتیاز منفی است چون نمیتوانم آن چیزی را که شایسته مقام ایشان است بگویم. کاری که ایشان انجام دادند چه در داخل و چه خارج از کشور معرفی ادبیات کودک ایران و تولید آثار با کیفیت در این زمینه است که بسیار کار بزرگی است.»
او همچنین درباره علت انتخاب و معرفی طرح کتابخانههای روستایی کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان به عنوان مروجان کتاب به این جایزه جهانی اظهار داشت: «در ایران روستاهایی هستند که جمعیت کمی دارند و احداث کتابخانه در آنجا به صرفه نیست. چون کتابخانه تجهیزات و نیرو میخواهد به همین خاطر کانون ماشینهایی تهیه کرد که کتابها را پشت آن میگذارند و راننده هر هفته به روستاهای دوردست میرود. خود راننده هم تعلیم دیده و کتابدار است و من شخصا دیدهام که چقدر استقبال خوبی از این کتابخانههای سیار میشود جوری که بچهها به محض ورود ماشین هیاهوکنان دنبال آن میدوند. خود کتابدارها هم آدمهای با ذوقی هستند و درباره کتابها با بچهها حرف میزنند. به نظرم این کار در جایی که حتی مدرسه هم تا پایههای بالا وجود ندارد بسیار کمک بزرگی به بچهها و ترویج کتابخوانی است. به همین دلیل این طرح را معرفی کردیم.»
در ادامه جلسه هوشنگ مرادی کرمانی در پاسخ به این پرسش که حضور ایران در مجامع بینالمللی را چگونه میبیند؟ گفت: «ما باید فرهنگمان را به زبان دیگر انتقال دهیم. اینجا مشکل اصلی این است که معمولا ترجمههای صورت گرفته آن برد را ندارد. از طرف دیگر در دنیای رسانهها و فضای مجازی آنقدر درباره ایران حرف میزنند که شاعر، نویسنده و سینماگر ایرانی به عنوان آدمهای تلخ فلکزدهای معرفی میشوند که کارشان خواندن نیست.»
او افزود: «زمانی میتوانیم حضور فرهنگی تاثیرگذار داشته باشیم که جذاب بنویسیم. ما باید مثل خودمان بنویسیم. من دیگر در نامزد شدن جوایز مختلف حرفهای شدهام و همیشه به شوخی میگویم نامزدی یکی از شغلهای من است. درواقع نامزد تمام وقت هستم اما به هر حال باید ادبیاتمان را به جهان معرفی کنیم. کارهای من به 30 زبان زنده دنیا ترجمه شده ولی آنهایی با استقبال مواجه شدند که از سوی کشور مرجع منتشر شدند. سه عامل برای معرفی جهانی یک اثر یا نویسنده موثر است: مترجم خبره، ناشر حرفهای و اثر جذاب. مثلا در نمایشگاه چین دو کتاب از من توسط یک ناشر چینی و یک ناشر ایرانی چاپ شد. آن کتابی که ناشر ایرانی ترجمه و منتشر کرد بیشتر از 40 ـ 50 جلد چاپ نشد اما آن کتاب دیگر به چاپهای متعدد رسید و همچنان به حرکت خودش ادامه میدهد.»
این نویسنده همچنین گفت: «با این حال این جوایز نباید حواس ما را پرت کند. ما باید کار خودمان را بکنیم و برای مخاطبان خود بنویسیم حالا اگر این جایزه هم به کارمان اضافه شود اتفاق خوبی است. من از کتابخانه ملی برای برگزاری این جلسه متشکرم چون فرصتی فراهم کرد که روبروی هم بنشینیم و درباره مسائل مربوط به ادبیات کودک حرف بزنیم.»
افق اشراقی، نماینده شورای کتاب کودک نیز درباره علت انتخاب فرهاد حسنزاده برای این جایزه گفت: «شورای کتاب کودک آقای مرادی کرمانی را به عنوان یکی از اولین کاندیداها در نظر داشت ولی بعد به این نتیجه رسیدیم که آقای کرمانی به اندازه کافی در مجامع بین المللی مطرح هستند و باید چهره جدیدتری را معرفی کنیم. بهرحال ارادت ما به ایشان همان است که بود ولی دنبال دیده شدن افراد بیشتری بودیم. برای همین شروع به بررسی آثار کردیم دوستان گروه تالیف ما کتابهای ده سال گذشته را دوباره بررسی وچند نویسنده را برای جایزه کریستین اندرسن انتخاب کردند. برآیند این انتخاب فرهاد حسنزاده بود. پرونده ایشان آماده شد ولی تهیه پرونده خیلی مشکل بود چون کتابها باید ترجمه میشدند، فعالیتهای ایشان تنظیم و همه مستند میشد و همه اینها تقریبا 6 ماه کار مداوم صورت گرفت.»
فرهاد حسنزاده نیز در این باره گفت: «خوشبختانه ادبیات کودک ما به این پختگی رسیده که از مرحله تولید اثر و داوریهای داخلی گذشته و دارد به جهان فکر میکند. این نامزدی سالها هست که هست ولی امسال اولین بار است که به آن پرداخته میشود. ما به عنوان نویسنده داشتیم کار خودمان را میکردیم تا این که به عنوان نامزد مطرح شدیم. این چیزها با جهان نویسنده متفاوت است چون افق دید نویسنده نباید جایزه باشد چون با رقابت ورزشی فرق میکند. با این حال این که یک نویسنده به واسطه آثارش بتواند با جهان ارتباط برقرار کند اتفاق مثبتی است. همه باید تلاش کنیم. از مدارس گرفته تا صداوسیما و مطبوعات اگر خوب کار کنند میتوانند ادبیات کودک را فراگیر کنند. نهادهای دولتی باید کمک کنند تا نویسندگان مطرح شوند. شورای کتاب کودک یک نهاد خصوصی است که با حق عضویت اعضا میچرخد و تمکن مالی ندارد. در این مورد پنج کتاب من باید ترجمه میشد تا به دفتر جایزه آسترید لیندگرن داده شود ولی حتی هزینه پست و ترجمه این کتابها برای شورا مشکلآفرین بود. برای همین خیلی خوب است اگر ارشاد در چنین کارهایی ورود کند.»
محمود برآبادی نیز به نمایندگی از انجمن نویسندگان کودک و نوجوان اظهار داشت: «تا دو سال پیش انجمن در زمینه معرفی نامزد فعالیتی نداشت با این حال ما سال گذشته فرهاد حسنزاده و امسال جمشید خانیان را به عنوان نویسنده برتر به این جایزه معرفی کردیم. شیوه انتخاب در انجمن به این ترتیب است که کارگروه یازده نفرهای را تشکیل دادیم که دو نفر را کاندید و به هیات مدیره پیشنهاد کردند و چون انجمن بودجه اختصاصی برای این کار ندارد در آییننامهای که تدوین کردیم تهیه پرونده را به خود شخص کاندید محول کردهایم. البته اگر کمکی از دست ما بربیاید انجام میدهیم ولی از نظر مالی کمک چندانی نمیتوانیم بکنیم چون انجمن نیز با حق عضویت اعضا میچرخد.»
هورزاد عطاری، نیز به نمایندگی موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان نیز گفت: «ما در سالهای گذشته توران میرهادی را معرفی میکردیم ولی امسال آقای کرمانی را با توجه به تاثیری که در فرهنگ و گسترش فرهنگ ایرانی در جهان داشته اند انتخاب کردیم.»
محمود برآبادی نیز درباره علت انتخاب علیاصغر سیدآبادی از سوی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به عنوان مروج کتابخوانی اظهار داشت: «در مورد ایشان حرفهای بسیاری می شود زد. تاسیس باشگاههای کتابخوانی، جایزه لاکپشت پرنده، فهرست گوزن زرد، کتابخانههای خانگی و روستایی و سایر فعالیتهایش به نظر ما گزینه بسیار خوبی بود و انجمن به همین دلیل ایشان را کاندید کرد. به خصوص در بحث باشگاههای کتابخوانی ایشان روحیه انتقادی و کار جمعی را در بچهها تقویت میکند که بسیار ارزشمند است.»
علیاصغر سیدآبادی نیز درباره فعالیتهایش در زمینه ترویج کتابخوانی گفت: «من تا مدتها نمیدانستم کارهایی که انجام میدهم ترویج کتابخوانی است. از 19 سالگی در این زمینه فعالیت کردم و بعد آن را در روزنامه نگاری هم ادامه دادم. در فواصل تعطیلی روزنامهها هم باز با تاسیس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان یا جشنواره کتابخانههای خانگی فعالیت میکردم. جایزه مهر طه، کتابفروشی اگر و ... از دیگر تلاشهای من در این زمینه بود. بعدها لاکپشت پرنده را راه انداختیم و وقتی به وزارت ارشاد رفتم جلسات متعدد بسیاری گذاشتیم و پژوهشهایی که انجام شده بود را بررسی کردیم تا ببینیم در زمینه ترویج کتابخوانی چه میتوان کرد. بررسیها نشان داد که مسئله عدم مطالعه کتاب استان به استان فرق میکند. مثلا میانگین مطالعه در یک استان 24 دقیقه و در یک استان دیگر 4 دقیقه بود. این نشان میداد در کنار دلایل ملی وجهانی که برای کتاب نخواندن داریم باید دلایل محلی را هم در نظر بگیریم و به ترویج کتابخوانی به چشم یک اقدام محلی نگاه کنیم.»
وی افزود: «از سوی دیگر فهمیدیم که باید برنامهریزی از پایین صورت بگیرد و این در نظام اداری کار بسیار مشکلی است اما به این نتیجه رسیدیم اگر در تهران برنامهریزی کنیم و بعد بخواهیم آن را در سیستان و بلوچستان پیاده کنیم راه به جایی نمیبریم. بخش دیگر این بود که سه لایه نهادهای مردمی، عمومی و دولتی را به هم وصل کنیم برای همین با شهرداران و اعضای شورای شهر در نقاط مختلف ایران جلسات مختلفی برگزار کردیم.»
سیدآبادی گفت: «ما به دنبال تسهیلگری دولت بودیم و برای به رسمیت شناخته شدن مروجان کتاب جشنواره مروجان کتابخوانی را راه انداختیم که الان برگزارکنندگانش خود گروه های ترویج کتابخوانی هستند و نه دولت. در ایده پایتخت کتاب و روستای دوستدار کتاب هم گفتیم هر باید باید برنامه خودش را بدهد و دولت را دخیل نکردیم.جالب اینجاست که روستاها حتی از شهرها هم در پردازش ایدهها جلوتر بودند و ما درسهای زیادی از آنها گرفتیم. ما مسابقهای برگزار میکنیم که به عشق شرکت در آن مردم نهاد میسازند و هر کس امکان داشته باشد 12 بچه جمع میکند که با هم به نصف قیمت کتاب بخرند و بعد از مطالعه آنها را با هم مبادله کنند. گفتگو ارزیابی نویسنده کتاب و نامه به او و ساختن یک فیلم درباره کتاب از جمله کارهایی است که این گروهها باید انجام دهند. از این میان 50 نامه برگزیده شد که بعضیهایش بسیار جالب است. مثلا یکی از بچهها به فردوسی نامه نوشته بود که یک بار دیگر شاهنامه را برای بچهها بنویس.»
او افزود: «خوشبختانه بیش از 1800 شهر و روستا به جام باشگاههای کتابخوانی پیوستند و حالا بیش از یک میلیون بچه درگیر این برنامه هستند.»
اشراقی نماینده شورای کتاب کودک نیز درباره علت انتخاب طرح با من بخوان برای ترویج کتابخوانی گفت که یکی از دلایل انتخاب ما این بود که این طرح به شکل کامل مستند بود و دامنه گستردهای در شهرهای مختلف داشت.
بر اساس خبر روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، در همین زمینه هورزاد عطاری نماینده این طرح و موسسه پژوهش تاریخ ادبیات ایران گفت: «این سومین بار است که طرح با من بخوان نامزد میشود. کار ما ترویج کتابخوانی با تمرکز بر کسانی است که با بچهها کار میکنند. ما به کتاب با کیفیت اصرار داریم چون هر کتابی بچه را کتابخوان نمیکند. خیلی باید کار کرد و زحمت کشید به خصوص که هر منطقه با هم فرق میکند و هیچ جا شبیه هم نیست و شما باید برای هر جایی جداگانه فکر کنید. ما در طرح با من بخوان کارگاههای دورهای برگزار میکنیم و به تک تک روستاها کتاب میفرستیم. مسئولان پروژه هم به این نقاط میروند و بررسی میکنندو تمام اینها با فیلم و عکس مستند میشود.»
نظر شما