چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۴
ضرورت حسابداری صنعتی و محاسبه علمی هزینه‌ها در مراکز نشر

تعییمن قیمت کتاب با توجه به نوسانات قیمت کاغذ و همچنین ارز موجب شده تا دیدگاه‌های مختلفی درباره موضوع طرح و راه‌هایی مانند استفاده از حسابرسی صنعتی و حتی تغییر قیمت با اختیار ناشر پیشنهاد شود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران‌(ایبنا) میزگرد بررسی چالش‌های تعیین قیمت کتاب با حضور محمد آموزگار؛ رئیس اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران،‌ محمد رضا توکل صدیقی؛ نائب رئیس اول اتحادیه و مدیر نشر صابرین و علیرضا اسدی؛ مدیر مسئول انتشارات نیماژ در اتاق گفت‌و‌گو خبرگزاری کتاب ایران برگزار شد که مشروح سخنان مطرح شده در این میزگرد، در ادامه آمده است.
 
* کتاب برای موزعان کالای محترمی نیست

در ابتدای این میزگرد، خوب است به تبیین ابعاد چالش قیمت‌گذاری کتاب در بازار نشر بپردازیم؛ مقوله‌ای که به نظر می‌آید متر و معیار و فرمول روشنی ندارد. نظرتان درباره این بحث به‌طور کلی چیست؟


اسدی: چنانچه گفته شد، قیمت‌گذاری کتاب در کشور ما مبنای مشخص ندارد و هر ناشر، سیاست‌های خودش را برای تعیین قیمت دنبال می‌کند. نظارتی نیز وجود ندارد؛ به‌‌‌طوری که قیمت‌گذاری کتاب برمبنای صفحه‌ای 50 تا 200 تومان از سوی ناشران مختلف، متغیر است؛ درحالی‌که حق‌التالیف و قیمت ماده اولیه تفاوتی ندارد. به نظر من وجود روش‌های مختلف قیمت‌گذاری معضل نشر ما است؛ چراکه قیمت‌گذای متناسب از نشانه‌های رفتار حرفه‌ای است و ناشر حرفه‌ای می‌داند برای دوام در بازار باید رفتار حرفه‌ای داشته باشد.

اما چرا قیمت کتاب در حالی‌که ماده اولیه فقط 20 تا 25 درصد هزینه‌های تولید را در برمی‌گیرد، گران است؟ چرا ناشران بنا به سیاست خود هزینه تولید را 85 یا 75 درصد محاسبه می‌کنند؟ مهم‌ترین آسیب حوزه نشر این است که کتاب هنوز به کالایی که موزع برای آن احترام قائل باشد، تبدیل نشده و عملکرد ناشران، مهم‌ترین دلیل بروز این مشکل است. به‌عبارت دیگر طی سال‌های گذشته به‌گونه‌ای رفتار شده که کتاب در بازار با التماس فروخته شود. در این شرایط اگر موزع، منصف باشد، در بهترین شرایط چک بازپرداختِ 6 ماهه و یا یک‌ساله صادر می‌کند. بنابراین قیمت تمام شده با توجه به هزینه تولید با قیمت پشت جلد معقول نیست. باید به فکر راه‌ حل برای این موضوع باشیم.

آموزگار: یادآوری می‌کنم که هزینه تمام شده تولید کتاب 10 تا 15 درصد نیست و باید توجه داشت که کاغذ، چقدر از هزینه کتاب را تشکیل می‌دهد؟ 10 تا 15 درصد فقط مربوط به هزینه کاغذ است و باید هزینه‌های ویراستاری، صفحه‌بندی، چاپ و بخش‌های دیگر جریان تولید را نیز در نظر گرفت. به‌عنوان مثال، هزینه چاپ در وضعیت فعلی معادل هزینه کاغذ شده است و باید  15 درصد را برای هزینه چاپ در نظر گرفت که در مجموع هزینه تولید 30 تا 35 خواهد شد. در سایر کشور‌ها نیز این شرایط وجود دارد اما سهم ‌بخش‌های مختلف جریان تولید از قیمت پشت جلد متفاوت است.
 
* سهم حلقه‌های نشر از مبلغ فروش عادلانه است؟

در بازار کتاب 45 درصد از مبلغ پشت جلد به توزیع و فروش  پرداخت می‌شود و با باقی مبلغ، باید هزینه‌های تولید، سود ناشر، حق مولف و مترجم و... پرداخت شود. این الگوی تقسیم مبلغ فروش را صحیح می‌دانید؟

اسدی: ببینید؛ همانطور که گفتم کتاب در شرایط فعلی ارزش جدی خود را ندارد. به‌عنوان مثال؛ برای خرید کاغذ، صحافی و حتی حق‌التالیف باید پول نقد پرداخت. در این شرایط است که مولف از ناشری که رفتار حرفه‌ای در پیش گرفته، در وضعیت بهتری قرار دارد.
 
آموزگار: البته زمانی می‌توان از ناشر حرفه‌ای صحبت کرد که ناشر در قرار‌دادش، زمان پرداخت را به بعد از فروش کتاب موکول نکرده باشد. تخلفات زیادی درباره اختلافات بین ناشر و نویسنده در هیات تخلفات ناشران استان تهران و یا اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان وجود دارد.
 
اسدی: به نظر من اختلاف بین ناشر و نویسنده در تنظیم قرار‌داد از معضل‌هایی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید به آن بپردازد. صدور پروانه نشر برای هر متقاضی دارنده مدرک کارشناسی، یکی از دلایل بروز این مشکلات است. این افراد وارد بازار نشر می‌شوند؛ در‌حالی‌که از عهده مدیریت هزینه‌های نشر برنمی‌آیند و در پرداخت حق‌التالیف ناتوان هستند و در نهایت ناشر و مولف گرفتار می‌‌شوند.

در ادامه صحبت‌هایم؛ بهبود وضعیت قیمت‌گذاری به ارتقاء جایگاه کتاب وابسته است و ناشران و یا موزعان در این جریان دخیل هستند. اگر زمان چک‌ بازگشت سرمایه و حتی فروش امانی کاهش پیدا کند، قیمت گذاری برای ناشر توجیه‌ بیشتری خواهد داشت.

* عواملی که در قیمت‌گذاری کتاب دخیل‌اند


توکل صدیقی:
عوامل مختلفی در تعیین قیمت کتاب نقش دارند. برای تعیین قیمت، می‌توان فرمول ارائه کرد، اما نرخی مشخصی قابل ارائه نیست. معیار‌هایی مانند نوبت چاپ، حروف‌چینی، صفحه‌آرایی، طراحی جلد و یا حجم کار نیز وجود دارد و البته کیفیت کار ناشر نیز در این جریان موثر است. به‌عنوان مثال، کیفیت کتابی که با هزینه ویراستاری هر صفحه 12 هزار تومان منتشر می‌‌شود با ویراستاری که با نصف این مبلغ انجام می‌شود، متفاوت است. هزینه ناشری که برای طراحی جلد 500 هزار تومان هزینه می‌کند با ناشری که برای کاهش هزینه به اصطلاح  طرح جلدی را سرهم می‌کند متفاوت است.

همچنین هزینه ویراستاری فنی و یا مقابله با متن اصلی که از ویژگی‌های کتاب‌های تخصصی مانند آثار فلسفی به حساب می‌آید با کتاب‌های حوزه ادبیات داستانی متفاوت است. بنابراین عوامل مختلف را باید در تعیین قیمت‌‌ کتاب در نظر داشت. نوع چاپخانه و استفاده از جلد‌های ساده و یا برگردان در هزینه‌های تولید نیز نقش دارند.

اما بر اساس عرف بازار، معمولا حدود 25 درصد بهای پشت جلد هزینه تولید، 25 درصد سهم ناشر و 50 درصد مابقی نیز سهم مترجم و یا نویسنده و شبکه‌های توزیع و فروش کتاب است. به‌طور میانگین سهم موزع 40 است و برخی موزعان سهم 45 درصدی دریافت می‌کنند که البته به نظر من این مبلغ، سهم بالایی نیست و همه جای دنیا سهم 45 درصد در نظر گرفته می‌شود؛ چراکه فرآیند توزیع پُرهزینه است. باید بپذیریم که چرخه اداره کتاب‌‌فروشی با سهم 25 و یا 30 درصد نمی‌چرخد.

* سود ناشر از هر کتاب 7 تا 8 درصد پشت جلد است

توکل صدیقی: با این حساب 25درصد هزینه تولید، رقم ثابتی نیست. احتمال دارد هزینه تجدید چاپ به پایین‌تر از این رقم برسد و سوی دیگر ممکن است هزینه چاپ نخست تا 30 درصد نیز افزایش پیدا کند. نیمی از این سهم به هزینه‌های کاغذ و مقوا مربوط می‌شود و بخش زیادی از این مبلغ نیز به خدمات نشر اختصاص دارد.

سهم 25 درصدی از پشت جلد، برای ناشر به این معنا‌ست که باید 10 درصد را برای هزینه‌های بالاسری در نظر بگیرد که شامل اجاره ملک، حقوق کارمندان، حمل و نقل و مالیات کنار بگذارد که در نهایت 15 درصد از پشت جلد باقی می‌‌ماند. البته اگر مساله خواب سرمایه و مدت زمان بازگشت سرمایه و سود را لحاظ کنیم، میزان سود ناشر بسیار کمتر از 15درصد می‌شود. چراکه سرمایه و سود در بهترین حالت بعد از 22 ماه بازمی‌گردد؛ یعنی میانگین زمان توزیع یک‌سال است و ناشر حدودا 10 ماه بعد از توزیع به پول خود می‌رسد. اگر سود بانکی 22 ماه را محاسبه کنیم، این تاخیر در بازگشت سرمایه به معنای از بین رفتن 35 درصد سود است. از سوی دیگر با احتساب تورم یک سال‌ و‌ نیم که معادل 17 تا 18 درصد است را هم باید درنظر گرفت که در نهایت سود ناشر به هفت تا هشت درصد می‌رسد. البته همه این محاسبات به این شرط است که همه نسخه‌های کتاب بعد از 22ماه به‌فروش برسد.

 آموزگار: با تایید مباحثی که درباره وضعیت بازار کتاب و سهم هر کدام از حلقه‌های نشر و ناشر مطرح شد، معتقدم برای تعیین قیمت کتاب، باید به روش‌های علمی توجه کرد؛ آنجنانکه توجه به علم حسابداری از مهم‌ترین راه‌های برون‌رفت از مشکل تعیین قیمت است.

قانون تجارت سال 1311 مصوب شد، قانون تاسیس شرکت‌های سهامی عام و خاص سال 1347 به این قانون اضافه شد و درواقع شکل مدرن کسب و کار با تاسیس این شرکت‌ها شکل گرفت. یکی از مفاد این قانون، الزام فعالیت در قالب یک دفتر است. این قانون همچنین تاکید دارد که اگر خدمات و یا کالایی در این دفتر تولید می‌شود، باید قیمت تمام شده داشته باشد. برای داشتن قیمت تمام شده هم باید از حسابداری صنعتی استفاده کرد. موضوعی که در صنعت نشرما جز در موارد معدود استفاده نمی‌شود و چنانچه اشاره شد، قیمت‌گذاری در صنعت نشر ما برمبنای عرف جاری شکل گرفته است و جریان بازار و مشکلات صنعت نشر، روند قیمت‌گذاری‌ها پیش‌ ‌برده است. در بیشتر موارد نیز معمولا همه کارها از جمله فعالیت‌های مالی و قیمت‌گذاری توسط شخص ناشر انجام شده است.

*ضرورت حسابداری صنعتی در مراکز نشر

آموزگار: برای تعیین قیمت تمام شده براساس حسابداری صنعتی، هزینه‌های مختلف از‌جمله اجاره، انبار‌‌داری، میزان تولید کتاب باید لحاظ شود که قیمت تمام شده را دقیق می‌کند. پرداخت‌های 12 ماهه که البته در گرو فروش کتاب‌ است، یکی دیگر از مشکلات ناشران به شمار می‌آید؛ ناشران از ابتدای جریان تولید به احتمالِ فروش رفتن کتاب‌هاشان، فکر می‌کنند، در حالی‌که باید ضریب این احتمال را تا حد امکان کاهش داد و قیمت‌گذاری را در چارچوب واقعی نگاه کرد. برای پیشگیری از خواب سرمایه باید به خلاقیت، انتخاب صحیح، مخاطب‌سنجی و برنامه‌ریزی دقیق توجه کرد.

*پرداخت سهم همه به‌محض فروش

آموزگار: در شرایط موجود یکی از راهکار‌ها برای تعیین قیمت صحیح، موکول کردن پرداخت سهم بخش‌های مختلف دخیل، به بعد از فروش است. به‌عبارت دیگر ناشر زمانی به پول خود برسد که کتاب‌فروش کتاب را بفروشد. بازگشت پول با این روش که در همه جای دنیا اجرا می‌شود، قطعی است و مولف نیز حق‌التالیف را براساس کتاب فروش رفته دریافت می‌کند. این شکل محاسبه، هزینه‌ها را واقعی و به‌روز می‌کند. برخی از ناشران با این شیوه، قیمت کتاب را محاسبه می‌کنند که برای دیگر ناشران نیز قابل استفاده است. ناشران برای تعیین قیمت باید بر اساس علم حسابداری آموزش ببیند. با این روش جامعه نشر شاهد ادامه فعالیت ناشران واقعی خواهد بود.
 
اصلا الگوی مرسوم قیمت‌گذاری، چرا و چگونه در میان ناشران رواج پیدا کرد؟

آموزگار: این الگو از ابتدا وجود نداشت و به مرور به فعالان این حوزه  تحمیل شد. برای تغییر این وضعیت باید ابتدا قیمت کتاب را بر اساس اصول حسابداری صنعتی محاسبه کرد و در این جریان باید به همه هزینه‌ها از‌جمله خواب سرمایه توجه کرد. 

نکته بعدی، اختیار ناشر برای تغییر قیمت است که از‌جمله مهم‌ترین مباحث اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران به شمار می‌آید. تصمیمات قابل توجهی نیز درباره این موضوع اتخاذ شده که افزایش قیمت، حق طبیعی ناشر است. ناشر باید توانایی سنجش بازار را داشته باشد و مجبور نباشد تا ابد به قیمت پشت جلد پایبند بماند. اما باید پرسید، راه و روش اعمال نظر ناشر و تغییر قیمت چیست؟ اتحادیه چطور می‌تواند از این جریان حمایت کند؟

یکی از نشانه‌های چرخه معیوب نشر در کشور، فروش امانی ناشر به موزع و فروش قطعی موزع به کتاب‌فروش است. این فرآیند باید با روش‌های متعارف در جهان منطبق شود. براساس الگوی جهانی، حق‌التالیف در کمترین زمان که مبتنی بر میزان فروش است، پرداخت می‌شود. مولف براساس این شیوه در جریان فروش و تبلیغ نیز قرار می‌گیرد و ناشر  می‌تواند طول زمان باز‌پرداخت سرمایه خود را در سهم خود پیش‌بینی کند.

*سهم کتاب‌فروش باید افزایش یابد

آموزگار: به نظر من سهم بخش فروش در ایران اندک است. این سهم در وضعیت فعلی که 20 تا 25 درصد از قیمت پشت جلد محاسبه می‌شود، باید به 40 درصد افزایش پیدا کند. ناشر از قیمت پشت جلد کتاب، برای توزیع 38 تا 40 درصد در نظر می‌گیرد اما اگر به دنبال تقویت کتاب‌فروشی‌ها و بهبود جریان توزیع و همچنین اگر خواهان پیشگیری از معضل چک‌های برگشتی هستیم باید این سهم افزایش پیدا کند.

در صورتی که این شیوه تعیین قیمت اعمال شود آیا قیمت کتاب باید افزایش پیدا کند؟

آموزگار: مرحوم محمد زهرایی تاکید داشت که کتاب را باید عزیز داشت، زیرا کتاب عزت دارد. بعضی از کتاب‌ها با ظرافتی چاپ شده‌اند که قیمت بالا، چندان مخاطب را برای خرید -به اصطلاح- اذیت نمی‌کند اما گرانی کتاب از دغدغه‌های همیشگی است. از سوی دیگر کتاب در همه کشور‌های دنیا گران است و کتابخانه‌های عمومی می‌توانند دسترسی مردم به کتاب را افزایش دهند. با وجود کتابخانه‌های عمومی، خرید کتاب تنها راه مطالعه آن نیست. میزان دسترسی به کتابخانه در بسیاری از کشور‌های اروپایی بیشتر از کتاب‌فروشی‌‌هاست؛ بنابراین گرانی کتاب، نباید دغدغه اصلی باشد؛ بلکه باید به تولید کتاب با کیفیت توجه شود.

یکی دیگر از مباحث که به مقوله قیمت‌گذاری هم مرتبط می‌شود، شمارگان است. همیشه این پرسش از سوی ناشر طرح است که بازار تا چه میزان کشش دارد و سود را با کشش بازار مطابقت می‌دهد. یک نگاه و استراتژی این است که با توجه به ظرفیت بازار، افزایش چندهزار تومانی چندان قابل توجه نیست و استراتژی دیگر ناشر می‌تواند این باشد که با کاهش قیمت و به تعبیر دیگر کاهش سود، شمارگان و به تبع آن، سود خود را افزایش دهد. از سوی دیگر بسیاری از ناشران برای افزایش قیمت، دغدغه کاهش مخاطب را دارند. برخی ناشران هم افزایش قیمت را تنها راه می‌دانند؛ چراکه معتقدند با حفظ وضع موجود، تولید به صرفه نیست. استراتژی ناشر در این شرایط باید چگونه باشد؟

*ناشران عمومی نیز توان حسابر‌سی صنعتی را ندارند
اسدی: من در اداره انتشارات خود تلاش می‌کنم با توجیه عقلانی و رویکرد علمی به جریان قیمت‌گذاری نگاه کنم تا میزان ریسک را کاهش دهم. به نظر من نشر کتاب در ایران را نمی‌توان «صنعت نشر» دانست؛ چراکه‌ اتفاق کلانی را در این حوزه شاهد نیستیم و حتی ناشران بزرگ -البته به غیر از ناشران کمک آموزشی- فعالیت اقتصادی چشم‌گیری انجام نمی‌دهند. ناشران عمومی نیز توان حسابر‌سی صنعتی را ندارند و برای تنظیم هزینه‌ها، مجبورند رویکرد سنتی به نشر داشته باشند. علاوه‌براین با توجه به اینکه ناشر نسبت به آینده و سرنوشت تولید بی‌خبر است از حسابرسی صنعتی غافل می‌شود. ناشر همواره از خود می‌پرسد، آیا  کتاب فروش می‌رود؟ مشکل دیگر این است که ناشری 500 عنوان کتاب منتشر می‌کند که شاید فقط 20 عنوان آن به تجدید چاپ برسد و مابقی بعد از سال‌ها نگهداری در انبار، خمیر شود. بنابراین به نظر می‌‌رسد، چندان نمی‌توان در شرایط فعلی به مقوله نشر با رویکرد علمی نگاه کرد.

تجربه شخصی من نشان می‌دهد مخاطب چندان به دلیل افزایش پنج یا 10 درصد از خرید کتاب صرف نظر نمی‌کند. به‌ویژه در شرایط فعلی که کتاب به‌عنوان کالای لوکس تعریف می‌شود و خریداران اصلی کتاب، اغلب قشر متوسط به بالا هستند. افزایش شمارگان چندان در میزان فروش تاثیر‌گذار نیست بلکه ناشر برای تامین هزینه‌ها، مجبور به افزایش قیمت کتاب پرفروش است. مشکل اصلی کتاب، قیمت نیست. اگر کتابی بخواهد فروش برود، می‌رود.
 

*ناشر به امید تجدید چاپ سرمایه‌گذاری می‌کند 
 
توکل‌صدیقی: برای تعیین قیمت کتاب، باید به نکات دیگری مانند نوع کتاب و مخاطب کتاب نیز توجه کنیم. به‌عنوان مثال برای مخاطبان کتاب‌های نفیس که با اهداف مختلف مانند هدیه دادن تهیه می‌شوند، کاهش یا افزایش 100یا حتی 200 هزار تومانی چندان مهم نیست. برخی از انواع کتاب کودک نیز در این دسته قرار می‌گیرند. دسته دیگری از کتاب‌ها نیز مخاطب خاص دارند، مانند آثار نویسنده و شاعر مشهور مانند شفیعی کدکنی که قیمت آن‌ها برای مخاطب چندان مهم نیست، البته این دسته از کتاب‌ها، مشابه ندارد. اما دسته دیگری از کتاب‌ها به‌عنوان مثال بسیاری از کتاب‌های حوزه کودک، مشابه دارند بنابراین قیمت برای مخاطب با اهمیت است.

البته بررسی‌ها نشان داده بیشترین میزان خرید کتاب مربوط به دهک‌های اول و دوم است و مشکلات اقتصادی مانع از توجه دهک‌های دیگر به کتاب و کتاب‌خوانی می‌شود. در شرایط اقتصادی نرمال، شاید اقدام ناشر در کاهش قمیت موجب افزایش مخاطب شود اما در شرایط فعلی، این تصمیم مگر در برخی از حوزه‌ها چندان موثر نیست. ناشر باید هزینه‌های خود را متعادل کند و گاهی پیش می‌آید، ناشر درآمد حاصل از یک کتاب پرفروش را برای چاپ کتاب دیگری هزینه کند.

ناشر هزینه‌های بالاسری نشر را با انتشار کتاب‌های پرفروش خود سربار می‌کند و به همین خاطر است که قیمت در تجدید چاپ -در حالی‌که بسیاری از هزینه‌ها حذف شده- کاهش پیدا نمی‌کند. ناشر برای چاپ نخست به امید تجدید چاپ، به اصطلاح از جیب سرمایه‌گذاری می‌کند. گاهی هزینه تولید چاپ نخست، 30 تا 35 درصد است در حالی‌که نباید از 25 درصد بیشتر باشد و 10 درصد افزایش هزینه چاپ نخست با سیاست‌های ناشر در چاپ‌های بعدی جبران می‌شود. بنابراین قیمت کتاب‌هایی که قرار است فقط یک‌بار منتشر ‌شوند، بالاست. البته هر ناشر با توجه به نوع کتاب‌هایی که منتشر می‌کند، سیاست‌های مختلفی را برای تعیین قیمت دنبال می‌کند.
 
 
همواره مساله قیمت ثابت کتاب در کشور ما مطرح بوده و در موارد بسیاری، اعمال تخفیف‌های بالا نظم قیمت‌گذاری کتاب را زیر سوال برده‌اند. آقای آموزگار؛ شما به عنوان رئیس اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران، در این‌باره چه نظری دارید؟
 
*اهمیت رعایت قیمت ثابت کتاب در سراسر کشور

آموزگار: در وهله اول لازم است درباره قیمت‌گذاری کتاب بگویم ناشران باید مانند سایر فعالان اقتصادی این حق را داشته باشند تا در چارچوب و عرف جامعه در مساله قیمت‌گذاری ورود و در صورت لزوم تجدید‌نظر کنند اما ظاهرا تنها ناشر است که از این حق محروم شده است. باید بپذیریم که ناشر هم منطق اقتصادی خود را دارد و مفاهیم عرضه و تقاضا را می‌داند. علاوه بر این، می‌داند اگر بی‌ربط و بی‌مورد قیمت‌گذاری کند، کتابش در انبار می‌ماند.

مساله بعدی، مساله تخفیف‌ها است. حدود پنج-شش سال گذشته وقتی درباره تعیین قیمت ثابت کتاب بحث می‌شد، برای بسیاری از ناشران، حتی ناشران بزرگ، این مساله موضوعیت نداشت در حالی‌که امروز این مقوله در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با حضور یکی از پیشکسوتان توزیع کتاب در آلمان بررسی و از سوی رسانه‌‌ها پوشش داده می‌شود؛ آنچنانکه موضوع تعیین قیمت ثابت در حال وارد شدن به ادبیات نشر است. تعیین قیمت ثابت برای کتاب به این معناست که ناشران حق ندارند حتی برای کتاب‌های تولید خود، تخفیف‌های نامتعارف بعضا تا 70 درصد اعمال کنند.

پرداخت یارانه‌های حمایتی از سوی دولت به‌ویژه در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران یکی از موانع تعیین قیمت ثابت کتاب است. به‌عنوان مثال 40 درصد از اعتبار بن‌ کارت‌های دانشجویی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تخصیص داده می‌شود و علاوه‌براین 10 درصد نیز به‌‌عنوان تخفیف نمایشگاهی وجود دارد که در مجموع می‌شود 50 درصد تخفیف. باید پرسید، کدام کتاب‌فروشی توان رقابت با این جریان را دارد؟

بنابراین باید به مقوله تعیین قیمت ثابت کتاب با توجه به مقتضیات داخلی توجه کنیم. توجه به این موضوع به معنای حفظ کتاب‌فروشی‌های کوچک، بهبود وضعیت توزیع کتاب، تسریع در پرداخت‌ها، افزایش توان خرید دهک‌‌های ضعیف با هدف ترویج کتاب‌خوانی و همچنین تاکید بر افزایش حمایت دولت از فرهنگ به‌ویژه کتاب‌خوانی است. چرا بودجه سالانه نهاد کتابخانه‌های عمومی کمتر از مجموع حقوق کارمندان و کتابداران است؟ این وضعیت، کاهش توان خرید کتاب و تجهیز کتابخانه‌ها را به دنبال دارد.
 
تصدیق می‌کنم که  نشر ما هنوز در قالب صنعت قابل تعریف نیست اما تا چه زمانی می‌توان با این وضعیت ادامه داد؟ اگر به این روش، نقد داریم روش‌های جایگزین ارائه دهیم. روش فعلی ناکار‌آمدی خود را نشان داده بنابراین باید به دنبال تغییر رویکرد فعلی باشیم نه‌اینکه اعلام کنیم از این وضعیت تمکین می‌کنیم.

نباید فراموش کنیم پیش از انقلاب انتشاراتی‌های بزرگی فعالیت می‌کر‌دند که قیمت تمام شده داشتند. به‌عنوان مثال، انتشارات خوارزمی، فرانکلین و امیر‌کبیر که با سرمایه شخصی تاسیس شده بودند، به‌‌صورت شرکت سهامی اداره می‌شدند. جامعه نشر آن زمان، بدون دخالت دولت برپایه ارزیابی عرضه و تقاضا ناشر اداره می‌شد. سانسور، تنها دخالت حکومت قبل در امور نشر کتاب بود بنابراین یکی از مباحث اتحادیه درباره تعیین قیمت، تاکید بر کاهش دخالت دولت در امور نشر است.

یکی دیگر از مباحث تاثیرگذار بر بازار کتاب و قیمت‌ها، فعالیت ناشران دولتی و یا شبه دولتی است که به دلیل دسترسی به بودجه‌های کلان و نداشتن دغدغه بازگشت سرمایه، امکان تولید کتاب با قیمت‌های بسیار پایین را دارند. به نظرتان این موضوع، چقدر در صنعت نشر ما مساله است؟

*کاهش دخالت‌های دولتی در اداره بازار نشر

آموزگار: بخش دولتی نباید در جایی که بخش خصوصی کارایی لازم را دارد، ورود کند و به رقابت بپردازد اما در حوزه‌هایی که بخش خصوصی نمی‌تواند کارآمد باشد، بخش دولتی باید ورود کند. مثلا بخش خصوصی توانایی تشکیل آژانس ادبی را ندارد بنابراین به نظر من دولت به جای برگزاری نمایشگاه‌های مختلف، باید به فکر تقویت این بخش باشد. تاسیس انتشارات دولتی زمانی معنا پیدا می‌کند که بخش خصوصی ناتوان باشد و اگر بخش خصوصی از ظرفیت قابل توجه برخوردار است ضرورتی برای حضور بخش دولتی نیست.

اسدی: تجربه نشان داده ورود دولت در حوزه‌های مختلف نشر، حتی در موضوع پرداخت یارانه، بحران درپی داشته است. ناشران بدون دخالت دولت می‌توانند راه خود را پیدا کنند. یکی از مشکلات ورود دولت به حوزه کتاب، ناشران دولتی هستند که از جنبه‌های مختلف از‌جمله تامین سرمایه اصلی و همچنین خرید کتاب، حمایت می‌شوند. فعالیت این دسته از ناشران در نهایت موجب بروز اختلال در بازار نشر می‌شود. به نظر می‌رسد که تنها توجیه ادامه فعالیت این دسته از ناشران، ایجاد شغل برای کارکنانشان باشد. این دسته از ناشران در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران هم به بهترین شکل حمایت می‌شوند؛ درحالی‌که آورده جدی‌ای برای فرهنگ ندارند و ناشر خصوصی توان رقابت با این دسته از ناشران را ندارد.
 
توکل صدیقی: بعد از انقلاب، ورود به حوزه فرهنگ جدی‌تر شد و دولت به دلیل مشروعیت سیاسی و فرهنگی، اصلاح جامعه را مورد توجه قرار داد. بدین ترتیب، ترکیب «فرهنگ‌سازی» بعد از انقلاب رشد کرد. البته برخی معتقد بودند این ترکیب غلط است چراکه فرهنگ ساختنی نیست اما به هرحال پشت این ترکیب، اهدافی مانند جهت‌دهی به افکار عمومی به سمت خیر و صلاح وجود داشت.

انقلاب به دنبال خود این انگیزه را ایجاد کرد که دولت باید به حوزه فرهنگ ورود کند. مثلا وزارت آموزش و پرورش در نخستین گام تا سال 1375 و یا 76 اجازه نمی‌داد تا کتاب ناشران دیگر وارد مدارس شود و یا مجوز برگزاری نمایشگاه کتاب را نمی‌داد که البته به مرور در‌ها باز شد.
انگیزه دولت برای ورود به عرصه فرهنگ موجب شد تا بسیاری از نهاد‌ها برای اخذ مجوز نشر اقدام کنند و حق بخش خصوصی نادیده گرفته شد.
 

*ناشران دولتی؛ بازارهای انحصاری

توکل صدیقی: ناشران دولتی با توجه به حمایت‌ها و رابطه‌ها، بازار‌های انحصاری ایجاد می‌کنند. به‌عنوان مثال با تخفیف‌های 50 درصدی انبار‌هایشان را برای اهداء کتاب به کارمندان و یا کارگران ارگان‌ها و کارخانه‌ها، خالی می‌کنند. علاوه بر این هزینه‌های جاری این ناشران را دولت تامین می‌کند و از سوی دیگر، یارانه نیز به این دسته از ناشران تخصیص داده می‌شود. در‌حالی که بهره‌مندی از یارانه از سوی ناشران دولتی، تخلف محسوب می‌شود. در بحث سهیمه‌های کاغذ هم این ناشران، رقیب بخش خصوصی شدند و بخشی از ظرفیت‌‌ها که به نام حمایت از بخش خصوصی و فرهنگ بود، استفاده کردند و فساد‌های فراوانی نیز به دنبال این حمایت‌ها ایجاد شد.

یکی‌ دیگر از نمونه‌های اختلال در فعالیت ناشران دولتی، جذب مولفان همکار با ناشران خصوصی به واسطه افزایش حق‌التالیف است. البته ریشه این اختلال‌ها این است که بسیاری از مدیران ناشران دولتی با جریان نشر، انتخاب کتاب و همچنین نویسنده‌ها آشنایی ندارند و در گام نخست به سراغ کتاب‌های پرفروش و مولفان آن‌ها می‌رود.

در مجموع فکر می‌کنم توجه به بررسی نقش ناشران دولتی در نشر کشور بر این نکته تاکید دارد که بیش از این نباید این دسته از ناشران از حمایت‌های دولتی برخوردار شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها