نشست «ایده ایران» برگزار شد
ملایی توانی: ریشههای ایران نخشکیده و نیاز به اتحاد و آبیاری معرفتشناسانه دارد
ملایی توانی گفت: نظریه تمدنی ایران آزاد و جوان تاکید میکند که ایران جوان است و آثار فرتوتی به دلیل خس و خاشاکی است که روی آن ریخته شده پس ریشههای ایران نخشکیده و نیاز به تابش آفتاب، همدلی و اتحاد و آبیاری معرفت شناسانه دارد.
ملایی توانی در این نشست با بیان اینکه موضوع سخنانش را معطوف به ایده ایران و نظریههای تمدنی درباره ایران میکند، گفت: من به صورت خاص درباره نظریه تمدنی ایران آزاد و جوان سخن میگویم که این تعبیر در مجله ایران شهر مطرح شده است. من این نشریه را بارها خواندم. مقالات این نشریه از نثرهای روشنفکرانهای بود که توسط نسلی در برلین در مجلهای به نام کاوه در سالهای جنگ جهانی اول دنبال میشد. در مجله کاوه حلقهای از روشنفکران ایرانی وجود داشتند که در دوره رضا شاه به ایران برمیگردند و مصدر خدمات ایران گرایانه میشوند.
او افزود: حلقه روشنفکران ایرانی در برلین پس از برگشت به ایران، سه نشریه کاوه، ایرانشهر و نامه فرهنگستان را منتشر میکنند که بحث من درباره مجله ایرانشهر است که در این باره چه میگفته است.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه یکی از بزرگترین رسالتهای دانشگاهیان این است که مخاطبان را نسبت به خطرات تضعیف مرزهای ایران هشیار کنند عنوان کرد: وقتی درباره نظریههای تمدنی سخن میگوییم، بدین معنی است که تعریفی از تمدن ایرانی بیان و وضعیت تمدنی ایران را با گذشتهاش به بحث بگذارد بگوید نسبت تمدن ایران را با تمدنهای رقیب و موازی چیست به طور مثال در گذشته تمدن اسلام وجود داشته اما تمدن مدعی غرب هم بوده است.
به گفته ملایی توانی، نظریه تمدنی همچنین باید کاستیهای تمدن ایرانی را بیان کند و از سوی دیگر حاوی مولفهها و ویژگیهای ایرانیان و طرحی برای آینده مطلوب ایرانی باشد. اگر با این تلقیها به نظریه تمدنی نگاه کنیم ایرانشهر چنین وضعیتی را دارد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به بحران تمدنی در ایران گذشته گفت: در ایران بارها بحرانهای تمدنی رخ داده اعم از فروپاشی ساسانیان با ورود اسلام به ایران، هجوم مغول و ... اما همواره متفکران ایرانی در حوزههای مختلف برای برون رفت ایران از این وضعیت چاره اندیشی میکنند.
او با تاکید بر اینکه بزرگترین بحران تمدنی ایرانی از زمان مواجهه ما با تمدن غرب رخ داده است توضیح داد: برخی میگویند بحران از جنگهای چالداران شروع شده اما ما از زمان جنگهای ایران و روس درگیر این بحران شدیم و همه ساحاتهای وجودی ما را تحت تاثیر قرار داد. تمدن غرب آنچنان هویت و کنش و واکنش ما را تحت تاثیر قرار داد که ما بسیار سست، لرزان و نا متعادل شدیم. برای برون رفت از این وضعیت متفکران و اندیشمندان به این نتیجه رسیدند که مشروطیت راه حل عبور ما از این وضعیت است. اما مشروطیت بعد از دو دهه با همه تنگناهایی که ایرانیان تحمل کردند در عمل ناپاپدار ماند چون زمینهها در ایران فراهم نشده بود.
به گفته ملایی توانی، سخنگویان مشروطه به این نتیجه رسیده بودند که باید حاکمیت متمرکز و مطلق در ایران ایجاد کرد که تحت تاثیر اندیشه استبداد منور ظهور پیدا کرد و این در مجله کاوه تئوریزه شد. مجله کاوه بحث اصلی اش این بود که راه گریز ایران از بحران تقلید کامل از تمدن غرب به استثنای بحث زبان است.
او با اشاره به طرح نظریه ایران آزاد و جوان از سوی نظریه ایرانشهر افزود: حسین کاظم زاده مدیر این مجله آذربایجانی است که دغدغه نسبت به ایران به ویژه در سالهای جنگ جهانی اول دارد. او تعمدا اسم مجلهاش را «ایرانشهر» میگذارد که برگرفته از یک صبغه ایرانشهری است. این نام یادآور شکوه تمدنی و عظمت ایران و نظریهای است که متفکران ایرانی از خواجه نظام الملک و ... مطرح میکردند. در آن زمان دو خطر پان ترکسیم و پان عربیسم ایران را تهدید میکرد و ما در وضعیت بحرانی سیر میکردیم به همین دلیل متفکران میخواستند نام ایران را برجسته کنند.
ملایی توانی با طرح این سوال که چرا اسم این نظریه ایران جوان و آزاد گذاشته شد؟ گفت: این ایده مطرح شده بود که ایران در حال فرتوت شدن است و باید طرح دیگری در انداخت اما ایرانشهر میگوید ایران جوان است و آثار فرتوتی به دلیل خس و خاشاکی است که روی آن ریخته شده و از این رو کشور ما آتش زیر خاکستر است و جوانی خود را نشان میدهد. به طور مثال در دوره صفویه تشیع باعث شد این آتش شعله ورتر شد. پس ریشههای ایران نخشکیده و نیاز به تابش آفتاب، همدلی و اتحاد و آبیاری معرفت شناسانه دارد.
او افزود: اما ایران آزاد چرا؟ ایرانشهر معتقد است ایران در چنگال و چنبره برخی از عقاید جزم اندیشانه و ایدههای مرتجعانه داخلیها و استعمار خارجی و به ویژه تحت فشار تمدن غرب است و اینها ایران را اسیر کرده و ایران باید بر همین اساس آزاد شود. به تدریج این نشریه در شمارههای بعدی این بحث را مرتب بیان میکند و میگوید هیچ چیز نمیتواند جایگزین ایران دوستی و ایران گرایی شود و ما برای اینکه از بی همه چیزی رهایی یابیم باید ایران را دوست بداریم. اما کدام ایران؟ ایرانی که همه افراد اعم از ترک، بلوچ و از سایر مذاهب و زبانها خود را ایرانی بدانند.
به گفته این مدرس دانشگاه، این ایران باید نسبتش را با تمدن اسلامگرایی و غرب مشخص کند. ایرانشهری معتقد است که در درون اسلام فرقههای مختلفی است که با هم اختلافهای اساسی دارند و ممکن است برجسته کردن اسلام منجر به پراکنده کردن افراد شود اما این نظریه از تشیع دفاع میکند و میگوید تشیع اسلام را ایرانیزه کرد و این باید جزء عناصر اصلی هویت ایرانی شود. بنابراین این نظریه از نوعی سکولاریزم دفاع میکند.
ملایی توانی درباره رویکرد این نظریه نسبت به غرب هم عنوان کرد: ایران در برابر تمدن غرب بر اساس این نظریه باید به صورت زنبور عسل عمل کنیم و شهدهایی که با ذائقه ما میسازد را گرد بیاوریم و عسلی بسازیم که به کام همه شیرین بیاید. مجله ایرانشهر میگوید برای رسیدن به نظریه ایران جوان و آزاد باید سه انقلاب در تشکیلات سیاسی، عقاید و افکار و ادبیات به وجود بیاید و برای رسیدن به آن نیز باید سه اقدام تخریب، تعمیر و تاسیس دنبال شود.
به گفته این محقق، ما باید در این راستا یک ملت منسجم و یکپارچه به دور از یکسان سازیهای اجباری بسازیم به گونهای که همه احساس تعلق به ایران بکنند. از سوی دیگر باید به شیوه زیست سیاسی در این جهان از طریق دموکراسی سامان داد و زندگی اقتصادی و اجتماعی را بازسازی و ارتش مدرنی را برای تامین امنیت ایران پایهگذاری کرد. همچنین باید از جدایی شرع و عرف در ایران دفاع کرد. ایجاد سازگاری میان اسلام و ایران، اصلاح رفتار روحانیون و سازگاری بین اسلام و عقلانیت و علم جدید، تقویت زبان فارسی، تربیت زنان ایران و گسستن از بندهای اسارت و ... از دیگر اقداماتی است که برای رسیدن به ایران جوان و آزاد باید صورت بگیرد.
ملایی توانی در پایان گفت: ایرانشهر روی بازسازی نظام آموزشی ایران مبتنی بر روح و حس ایران گرایی تاکید میکند و باید روی آموزشهای استدلالی و عقلانی به جای آموزشهای تقلیدی متمرکز شد. اگر این فرایند صورت بگیرد ایرانیان در وضعیت بهتری قرار میگیرند.
تکمیل همایون در این نشست با بیان اینکه ایده ایران را پیش از این دکتر آموزگار منتشر کرده بود گفت: ایده ایران، ترک، عرب و ... مدتهاست مطرح است. در ایران به تازگی مطرح شده اما در فرانسه پیشترها مطرح بود و ما در آنجا جامعهشناسی داشتیم که این واژه را برای اولین بار از او شنیدم و از واژه ایده عرب و ... استفاده کرد. من دیدم ما یک جنبشهای عربی مانند جنبش عبده ناصر را داریم اما آنچه که قبل از این جنبشها بوده، مولفهای است که مساله عرب بودن را مطرح کرد.
او ادامه داد: اگر در تاریخ خطی دور ایرانیته جغرافیایی بکشیم به گونهای است که همیشه متلاطم بوده است. ما در گذشته به منطقهای بسیار دور در چین، میرفتیم. ابتدا وارد جنگل میشدیم به درختها میرسیم، بعد به علفها و بعد ممکن بود که اصلا هیچ علفی را نبینیم دوباره میرفتیم میدیدیم علفها شروع میشود و دوباره به جنگل دیگر میرسیدیم. مرزهای فرهنگی ایران هم همین گونه است و نمیتوان تصو کرد که با انواع موانع اعم از دیوار و ... این مرزها را مشخص کرد. ممکن است چندین کیلومتر داخل چین فرهنگ ایرانی وجود داشته باشد یا چندین کیلومتر در داخل ایران به طور مثال مرزهای چینی وجود داشته باشد.
به گفته این استاد جامعه شناسی تاریخی، ایرانیته شامل جغرافیا، فرهنگ، مذهب و ... است. در زبان و انسانها نیز مشتمل بر رنگ و قیافه است.
تکمیل همایون در همین باره افزود: امسال وقتی در شانزلیزه راه میرفتم میتوانستم ایرانیها را تشخیص دهم. همچنین کردارها و رفتارها هم همین گونه است. در ارمنستان ما زبان ارمنی نمیدانستیم ولی رفتار ارمنیهایی که هیچ وقت ایران را ندید�
نظر شما