شهلا لاهیجی گفت: در روشنگران هیچ کتابی برای فروش، برای بازارگرمی و خواننده جمع کردن چاپ نشده است.
شهلا لاهیجی گفت: آقای بیضایی کار جدیدی در دست دارند که ما گاهی به خودمان اجازه پیگیری میدهیم. و همیشه هم میگویند؛ «آن قدر سرم شلوغ است که...» این کار، نمایشنامه است؛ یک جور بازنویسی «جانا و بلا دور». منتها باید کارهایی انجام دهند تا ما بتوانیم اینجا منتشرش کنیم. وقتی کسی ترک وطن کرده و تمام امیدها و آرزوهاش برای اعتلای زبان در وطنش جامانده، و او بدون آنها به یک دیار غریب رفته... دیگر ما اصلا بیضایی داریم؟ دیگر بیضایی پرورش دادیم؟
مدیر انتشارات روشنگران درباره حضور در نمایشگاه کتاب گفت: من سال گذشته در نمایشگاه کتاب، حضور داشتم اما کتاب نفروختم. گفتم؛ نمایشگاه جای فروش نیست. امسال به من گفتند؛ جا زدی که فروش داری. گفتم؛ نه! جا نزدم! هنوزم به آن مساله معتقدم. ولی مجبور شدم. وقتی تیراژ کتاب ما؛ سیصد و پنجاه، چهارصد یا پانصد نسخه است، دیگر اصلا حرف زدن راجع به فروختن و نفروختن شوخی است. یک شوخی غمانگیز. امسال تصمیم به حضور گرفتیم، برای اینکه کتابفروشیهایی که ما در حمایت از آنها به استقبال عدم فروش در نمایشگاه رفتیم، از ما حمایتی نکردند. جمع نشدند که در یک جلسهای با هم حرف بزنیم. مساله این است که چه کار عملی انجام دادیم؟ چه تغییری در رابطه با کتابفروش و ناشران اتفاق افتاد؟ هیچ کاری نکردیم. اتحادیه هم گرفتار انتخابات و غیره و غیره بود.
لاهیجی گفت: هر کتابی که شما در روشنگران میبینید، در پسش یک فکر و آرزو خوابیده است. هیچ کتابی برای فروش، برای بازارگرمی و خواننده جمع کردن چاپ نشده است. همه اینها جزء آرزوهای من بوده و بودن آن کتاب حتما الزامی داشته است. پیامهای روی دیوار غرفه ما را ببینید؛ «پیام فوری از مادر زمین» همه راجع به محیط زیست است. ما امسال گفتیم؛ در روشنگران از نایلون خبری نیست. فقط پاکت کاغدی. اگر نیاز دارید با خودتان کیسه پارچهای از خانه بیاورید.
شهلا لاهیجی عناوین جدید انتشارات روشنگران و مطالعات زنان را در این دوره از نمایشگاه کتاب این طور برشمرد: 12 کتاب جدید روشنگران، روز سه شنبه، ساعت 16:30 با حضور نویسندگان و مترجمان در تالار شهید آوینی رونمایی میشود. و من فکر میکنم این اتفاق مهمی است. چون کتابها هم از نظر محتوا و هم به لحاظ نویسندگان، کتابهای مهمی هستند. حتی در کتابهای داستان این مجموعه، بحث بر سر قدرت و درایت زنان است.
وی ادامه داد: کتاب «داستان پسرم» نوشته نادین گوردمیر است و در سال 1993 برنده نوبل شده است. این کتاب، حدود بیست و اندی سال پیش منتشر شد و بعد از یک چاپ، ممنوع شد. امسال ما دوباره کتاب را به ارشاد فرستادیم و مجوز گرفت. اما محتوای کتاب دست نخورده است. البته این اتفاق در مورد کتاب میلان کوندرا هم افتاد و من کتاب را با اطلاع به مخاطب که؛ «این کتاب دست نخورده نیست.» منتشر کردم و فکر میکنم که شرافت شغلی من این نکته را ایجاب میکند.
لاهیجی در ادامه به معرفی کتاب «خاطرات شانزده زن ایرانی» پرداخت و گفت: بعد از مدتها، خانم نوشین احمدی خراسانی این کتاب را نوشتند و من حدود هفت، هشت سال به دنبال مجوز این کتاب بودم. این کتاب، دفترچه خاطرات 16 زن معمولی ایرانی است. در این کتاب، تلاشی که زنان در باب حقوق زنان و آموزشهای این حوزه انجام دادهاند، مورد توجه قرار گرفته است. برای اینکه بدون تحصیل و کسب دانش، هیچ آرزویی تحقق پیدا نمیکند.
کتاب دیگر ما، «پدران و پسران از هم پاشیده» که با روایتی داستانی به اختلاف بین نسلها و پدران و پسرانی میپردازد به نوعی دچار اختلاف منافع شدهاند.
مدیر مسئول انتشارات روشنگران گفت: کتاب دبگر ما رمان «سریه» است. داستان زن پیر رها شده در کوهستان. نه رمانتیک است، نه عاشقانه است، نه راجع به زیبایی و جوانی است. راجع به تلاش یک زن مسن پاشکسته تنها مانده است برای زندگی. نویسنده این کتاب؛ سعید سلطانی طارمی، همیشه شاعر ما بود. شاعر بسیار خوبی است. به خصوص در مورد شعرهای مربوط به زنان. فوقالعاده است. شعرهایش طعم خاصی دارد. این کتاب هم حماسه زنی است که او را به کوچ نبردهاند به این دلیل که پایش شکسته بود. ولی گوسفندهاش را هم بردهاند. چون فکر میکردند که او میمیرد. به همین خاطر او را در قشلاق جا گذاشته و به ییلاق رفتهاند. او مانده و یک خر زخمی و چادری که در آن دیگر غذا هم نیست. و چون زمستان و برف است، اطرافش پر از گرگ و شغال و حیوانات دیگر است. حتی هنگامی که فقط یک تکه خمیر دارد که آن را روی آتش بگذارد و بپزد، مجبور میشود که آن را برای گرفتن زخم الاغش بگذارد. تمام داستان تلاش این زن برای زنده ماندن است در جدال با مرگ. و موفق میشود. به طوری که در آخرین لحظات که راه میافتد که برود، یک کوه جلویش است،م یگوید؛ کوه برو کنار! من باید بروم!
در ادامه لاهیجی به معرفی کتاب «ونسا و ویرجینیا» پرداخت و گفت: این کتاب روایت ویرجینیا وولف و خواهرش است. یکی نقاش و دیگری نویسنده. اینها هم یک جدال پنهان و هم یک علاقه پنهان به هم دارند و هر دو بنیانگذار مدرنیسم اروپا هستتند.
سپس در معرفی کتاب «فهرست ترسها» گفت: این کتاب، نوشته یک استاد زبان آلمانی؛ نرجس خدایی است. مجموعه داستان به هم پیوسته است که غربت ایرانیها را در خارج از کشور روایت میکند. مسالهاش زندگی زنان مهاجر در اردوگاههای آلمان است.
کتاب «یادواره هایپیشیا» از دیگر عناوین جدید نشر روشنگران است. لاهیجی در توضیح این کتاب گفت: او یک زن فیلسوف ریاضیدان فضاشناس و رئیس علمکده اسکندریه است. در قرن چهارم میلادی. یعنی در آغاز نشر مسیحیت رمی به همهجا. جدالی بین اسقف اعظم اسکندریه و این زن در میگیرد. او را برای یک سوال احضار میکنند و وقتی که از او میپرسند که؛ آیا تو قبول داری که مسیح پسر خدا هست؟ میگوید؛ من یک فیلسوفم. فقط همین. و به همین دلیل به فجیعترین وضع محکوم به مرگ میشود. یعنی حتی وقتی که میکشندش، بدنش را تکهتکه میکنند و تکههای مختلف بدنش را به دیوارهای شهر اسکندریه آویزان میکنند. دلیل برملا شدن راز زندگی هایپیشیا، در قرن چهارم هجری، فردی در جستو جوی مقدسین مسیحیت بوده و به یکی از مقدسین قرن چهارم میرسد که همان اسقف اسکندریه است. از زندگی او به روایت هایپیشیا میرسد که دلیل مقدس بودن او، کشتن و مجازات هایپیشیا بوده است. چیزی که اسقف را خیلی اذیت کرد؛ محبوبیت او بود. در حقیقت این یک تراژدی است؛ جنگ بین عقل و تعصب. این کتاب نوشته برایان ترانت است و ترجمه دبیری فراهانی.
لاهیجی بعد از سالها آخرین کار میلان کوندرا را با ترجمهای جدید منتشر کرده است. او درباره این کتاب گفت: این کتاب درباره رمان و رماننویسی از رابله تا میلان کوندرا است. و شامل تمام افرادی هست که درباره رمان، نظریه دارند. این کتاب حدود بیست و اندی سال پیش انتشارات گفتار با ترجمه همایونپور منتشر کرده بود.
مدیر انتشارات روشنگران و مطالعات زنان درباره کتاب «زن در قصههای پریان» گفت: واژه پری، در ما تصور خوبی ایجاد میکند. نویسنده در این کتاب، نقش زنانه را در قصههای پریان جهان جستو جو کرده است.
اما «متولد 16 آگوست» راجع به کودکان اوتیسم است. رمانی که به صورت سیدی و فایل صوتی هم منتشر شده است. لاهیجی درباره این کتاب گفت: این کتاب درباره رنج مادران بچههای اوتیسم است. و مادری که میتوانسته یک وکیل خیلی موفق شود، به خاطر این بچه در یک آسایشگاه مخصوص کودکان اوتیسم پرستار میشود و رنجش همراهش است. پدرش از ایران میرود به خاطر این که میشنود که دخترش در یک خلاء و سکون به سر میبرد. این رمان، زبان ادبی بسیار زیبایی دارد. مثل بیشتر کتابهای سپیده محمدی. این چهارمین کتابی است که ما از او منتشر کردهایم. من عاشق کتاب« حکایت حوا و خوشه گندمش» هستم. کتاب بسیارزیبایی راجع به زنکشی در جنوب و میان قبایل است. کتاب دیگری هم به نام «چهلم» دارد که ما به انگلیسی هم ترجمهاش کردهایم. یک مجموعه داستان هم دارد و به نظر من آینده مهمی در انتظارش است و روز به روز در نوشتن، تواناتر میشود.
لاهیجی تاکید کرد: یکی از وظایفی که من به عنوان ناشر برای خودم، قائلم پرورش نویسنده است و حمایت از استعدادهای آماده نوشتن. مهم نیست که جوان هستند یا نه. ما کتاب اول حمزوی را وقتی که چاپ کردیم او هفتاد سالش بود. مارکز در چهل و پنج سالگی مشهور شد. همه کار کرده بود. داستان کوتاهش را هم نوشته بود که نگرفته بود تا اینکه «صد سال تنهایی» را نوشت. آن وقت کشف شد. جوان نبود. مساله جوانی نیست. مساله این است که شما استعدادی را در فردی برای ایجاد تحول در ادبیات کشف میکنید. ما این را در خسرو حمزوی کشف کردیم. در محبوبه میر قدیری هم کشف کردم.
نظر شما