فروش کتابهای قاچاق با کولهپشتی در ادارهها و سازمانها، شگرد جدید قاچاقچیان کتاب برای فروش کتابهایی است که در انبارهای کشف نشده، تلنبار شده است.
در دسترس قرار دادن کتاب همواره یکی از الزامات و نیازهای فرهنگی جامعه ما؛ بهخصوص در سالهای اخیر بوده است. اهمیت این موضوع در صورتی بهطور کامل درک میشود که به محدودیت ویترین کتاب در کشور، آگاه و از سرنوشت مخاطرهآمیز و تعطیلی کتابفروشیهای محلی اطلاع داشته باشیم. در این شرایط، توزیع و فروش کتاب در ادارهها میتواند راهکاری نو و خلاقانهای باشد برای عبور از وضعیت موجود و تقویت بنیه صنعت نشر.
در نگاه اول فروش کتاب در ادارهها و نهادها اقدام بسیار خوب و مثبتی است، اما اشکال کار این است که ردپای کتابهای قاچاق در این کولهپشتیها دیده میشود؛ یعنی میتوان گفت کولهپشتیهای روی دوش فروشندگان جوان که کار توزیع و فروش کتابها را به عهده دارند، درواقع آخرین حلقه از زنجیره نامبارک نشر کتابهای قاچاق را تشکیل میدهند.
بحث تولید و توزیع کتابهای قاچاق در یکسال گذشته همواره یکی از دغدغههای اهالی نشر؛ اعم از ناشران، کتابفروشان، موزعان و البته مولفان و مترجمان بوده و برایناساس اقدامات قضایی و حقوقی برای برخورد با این افراد در سطح گستره شکل گرفته که نتیجه آن، پاکسازی نسبی بساطها و کشف و توقیف انبارهای کتاب قاچاق در نقاط مختلف شهر تهران بوده است. حالا بهنظر میرسد پس از شناسایی انبارهای قاچاقچیان کتاب و جمعآوری دستفروشان از خیابانهای تهران؛ خصوصا خیابان انقلاب که راسته اصلی کتابفروشان است، سودجویان بهسراغ بازارهای بکر و دستنخورده دیگری رفتهاند؛ بازارهایی که تحت نظارت و مراقبت قضایی و انتظامی قرار ندارند؛ یعنی ادارهها و سازمانها.
تغییر روند توزیع و فروش کتابهای قاچاق با استخدام ویزیتور و کتابفروشی و اعزام آنها به سازمانها و ادارهها، در شرایطی بهعنوان تازهترین راهکار سودجویان و قاچاقچیان کتاب شناسایی میشود که اوایل شهریور ماه ایبنا در گزارشی به بحث کوچ دستفروشان کتاب به شهرهای توریستی اشاره کرد و هشدار داد که قاچاقچیان کتاب پس از محدودیت فعالیت در تهران بهدنبال رصد و شناسایی بازارهای جدید و فارغ از مراقبتهای قضایی و انتظامی رفتهاند(اینجا بخوانید).
درآمد: روزی 100 هزار تومان به اضافه پورسانت
در شیوه جدید توزیع و فروش کتابهای قاچاق، معمولا ادارهها و سازمانهای بزرگ که کارمندان زیادی دارند، مورد توجه قرار میگیرند. از طرف دیگر جوانهایی که برای اینکار انتخاب میشوند که عموما روابط عمومی بالایی دارند و اطلاعاتی نسبتا کافی از دنیای کتاب دارند تا بتوانند مخاطبانشان را به خرید، تشویق و ترغیب کنند.
با همکاری یکی از فعالان صنف، این موقعیت ایجاد شد تا اطلاعات قابل توجهی توسط یکی از این فروشندگان جوان که طبیعتا نخواست نامش فاش شود، بهدست آید. او هر روز حوالی ساعت 8 صبح بههمراه تعدادی جوان دیگر با یک دستگاه خودرو ون از کرج به تهران میآید و کتابهای داخل کولهاش را میفروشد. از او درباره شرایط کار سوال میکنم و پاسخ میدهد که شرایط خیلی سختی ندارد، روزی 100 هزار تومان دستمزد میگیرد و برای فروش کتابهای بیشتر هم پورسانت قابل قبولی گیرش میآید.
وقتی از او سوال میکنم میدانی اگر تو را با این کتابهای قاچاق بگیرند، دستگیرت میکنند، میگوید: بله، به من گفتهاند که چنین احتمالی وجود دارد اما به من قول دادهاند در کمتر از چند ساعت آزاد شوم و هیچ سابقهای برایم درست نشود.
او و هشت نفر از همکارانش هر روز فرصت دارند در ساعت اداری با حضور در ادارههای مختلف و از قبل انتخاب شده، کتابهای کولهپشتیشان را به کارمندان معرفی کنند بفروشند. اینطور که میگوید، غالبا هم در کار خود موفق هستند و عصرها با کولههای خالی به خانههایشان میروند.
قاچاقچیان خستگیناپذیر!
یکی از فعالان مطلع صنعت نشر، معتقد است با توجه به موفقیت طرح فروش کتاب قاچاق با کولهپشتی، برخورد قضایی با این گروه خستگیناپذیر باید با شدت و حدت بیشتری ادامه داشته باشد.به گفته او قاچاقچیان کتاب پایگاه خود را از تهران به شهرهای اطراف مانند کرج بردهاند و با چاپ کتابهای قاچاق در این مکانها، کتابهای قاچاق را به شیوههای جدید -مثل روش کولهپشتی- به شهرهای دیگر میفرستند و بازارهای تازه را در دست میگیرند، اقدامی که خسارتهای زیادی به صنعت نشر وارد میکند.
رفتار هوشمندانه و البته مجرمانه قاچاقچیان کتاب در مواجهه با محدودیتها و ممنوعیتهای انتظامی و قضایی، اگرچه ادامه مسیر را برای آنها با مشکل روبهرو کرده است اما این محدودیتها نه تنها آن ها را متوقف نکرده، بلکه آنها را به سمت بازارهای دستنخورده دیگر سوق دادهاست. با این حساب، بهنظر میرسد مسئولان و فعالان در کارگروه صیانت از حقوق ناشران، مؤلفان و مترجمان و اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، باید با تلاش و ابتکارعمل بیشتری نسبت به گذشته، مقابله با پدیده سودجویانه و مخاطرهآمیز قاچاق کتاب را ادامه دهند.
نظر شما