به اعتقاد محمدکاظم رحمتی، نسخههای خطی به ویژه فهرست نسخهها، کمتر منبع آشنایی ما با منابع پژوهشی هستند و کمتر مورد بررسی برای مطالعات تاریخی قرار میگیرند.
این مولف و پژوهشگر معتقد است مشکلات بسیاری بر سر راه دریافت نسخههای خطی تشیع برای تصحیح وجود دارد و به این نسخهها به عنوان اسنادی برای مطالعات تاریخی چندان توجه نکردهایم.
در مقالههایتان به این موضوع اشاره کردید که میراث مکتوب شیعه آن چنان که باید تصحیح و منتشر نمیشود. اگر امکان دارد برایمان بیشتر توضیح دهید که چه ضعفها و کاستیهایی میبینید که باید جبران شود؟
یک بخش کار این است که نسخههای خطی به ویژه فهرست نسخهها، کمتر منبع آشنایی ما با منابع پژوهشی هستند و کمتر مورد بررسی برای مطالعات تاریخی قرار میگیرند. اطلاعاتی که در فهرست نسخههای خطی دیده میشود به ویژه در تملکات یا یادداشتهایی که روی نسخهها نوشته شده با توجه به اینکه آرشیوهای رسمی ما از دورههای مختلف تاریخی از بین رفته و یا پراکنده شده است حکم اسناد آرشیوی را دارند.
در دوره قاجار نظام آرشیوی منظمتری داشتیم. حجم عظیمی از اطلاعات که در دل نسخهها منعکس شده است میتواند چشمانداز جدید و حوزه مطالعاتی تازهای را مطرح کند تا ما برای تصحیح انتقادی آثار نگاه جدیدتری به نسخهها داشته باشیم. بعضی آثار در حوزه تشیع وجود دارد که آثار باقیمانده انگشتشماری است و در این زمینه مصحح با مرحله گزینش نسخه روبرو نیست. اما بعضی کتابها هستند که درسی و متداول است و دویست یا سیصد نسخه از آنها وجود دارد برای مثال کتاب کافی یا «تهذیبالاحکام». درباره این کتابها بخشهایی هستند که میتوانیم نسخههای مادر را شناسایی به دلیل اینکه این کتابها در حوزه فقه یا حدیث مطرح است با کمک آن میتوانیم به نسخههای مادر دست پیدا کنیم. به عنوان مثال برخی پرسشها و مسائلی که درباره شیخ طوسی وجود دارد که شاید از این زاویه به آن توجه شود پاسخهای قابل تأمل درباره برخ اشکالات که به شیخ طوسی گرفته شده را بتوانیم به دست بیاوریم.
چه مشکلاتی بر سر راه تصحیح متون تشیع وجود دارد؟
با توجه اینکه نسخههای خطی تشیع زیاد است اما برای تصحیح آنها مشکلات عملی وجود دارد. برای مثال یکی از مشکلات تأمین هزینههای لازم برای دسترسی به نسخههاست. درست است که ما امروزه به لحاظ فنی بهتر میتوانیم نسخهها را در لوح فشرده تکثیر کنیم و در اختیار افراد قرار دهیم اما مشکل این است که ساختار کتابخانهها سنتی است؛ یعنی با این تجهیزات آشنا نیستند یا در دادن نسخهها هنوز خساست میورزند و یا اینکه افراد امکان پرداخت هزینه را ندارند. برای مثال درباره کتاب کافی اگر قرار باشد فردی 50 نسخه را تهیه کند هزینههای آن خیلی کمرشکن میشود و از عهده محققان خارج است. حتی زمانی که پای موسسات بزرگ به میان میآید عدم همکاری کتابخانهها با مشکلاتی مواجه میشود. علیرغم اینکه کتابخانه ملی، کتابخانه دانشگاه تهران و کتابخانه مجلس سعی میکنند به محققان کمک کنند اما بازهم مشکلات وجود دارد. کتابخانه ملی نسخهها را به رایگان در درگاه خودش قرار میدهد یا کاری که در کتابخانه مجلس صورت گرفته نسخهها سهلالوصول در اختیار پژوهشگران قرار گیرد اما بزرگترین مشکل است که اولاً در کتابهای آموزشی ما برای نحوه به کارگیری نسخههای خطی در مطالعات تاریخی سرفصلی وجود ندارد.
این موضوع درباره کتابهای مرجع شیعیان مانند نسخههای نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه آیا صدق میکند؟
درباره نسخههای خطی نهجالبلاغه اگر بخواهیم مورد بررسی قرار دهیم کارهای خیلی خوبی میتوان انجام داد و قدمهای خوبی در این زمینه توسط مرحوم عبدالعزیز طباطبایی و مرحوم عطاردی برداشته شده است. منتها بزرگترین مشکل توجه به نسخههای خطی به عنوان اسنادی برای مطالعات تاریخی است که به آن چندان توجه نکردهایم.
به نظرتان متن درسی بیشتر باید در چه دورهای تدوین شود؟
هم در دورههای کارشناسی، هم دانشگاهی و هم حوزوی. اما علیالقاعده مورد پژوهش مراکز دانشگاهی باشد. برای مثال در رشته تاریخ ما تنها درسی که داریم اسناد و مدارک تاریخی است و این درس خیلی کلی و برای چهل سال پیش است و هماکنون برای مثال تدوین منابع درسی باید تجدید نظرهایی صورت بگیرد. در حقیقت با تدوین این دروس میتوان نشان داد که تاریخ تشیع تنها یک بخش از آن است و حوزههای گستردهتری را شامل میشود.
مشکل دیگر موضوع نبود نقد و نقدپردازی در کتابهای دینی است. چون در حال حاضر کمیت کتابهای دینی به کیفیت آن برتری دارد. به عقیده شما نهادهای دولتی و خصوصی در این زمینه چه وظایفی دارند؟
آنچه مسلم است وظیفه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نهادهای دولتی نیست که متولی این موضوع شوند. در حقیقت جامعه علمی باید به آن درجه از توان و آگاهی برسد که در مجلات نقد مقالاتی منتشر کند. نهادهای آموزشی و جامعه علمی است که باید به این مسئله واکنش نشان دهد. دولت در این زمینه نباید وارد شود.
موضوعی سالها پیش مطرح شد به عنوان منشور اخلاقی نویسندگان. این قوانین و منشور میتواند در زمینه جلوگیری از نویسندگان برای انتحال و کتابسازی مفید باشد؟
تجربه عملی نشان داده است که کسی که میخواهد انتحال کند کاری به منشورهای اخلاقی ندارد و همه اینها حداقلهای این مسائل را نشان میدهد. عملاً نیازمند این هستیم که جامعه خود نسبت به کتابهای منتشرشده حساسیت داشته باشد در غیر این صورت منشورهای اخلاقی تنها یک حداقل است.
در پایان درباره اثر جدیدی که درباره شهید ثانی در دست دارید توضیح دهید.
این اثر مجموعه مقالاتی درباره شهید ثانی است که به زودی منتشر خواهد شد. جلد اول تحقیقات خودم است و جلد دوم ترجمههایی است از دون استوارت. این کتاب حاصل دو دهه تحقیق درباره شهید ثانی است. این اثر در مرحله تدوین نهایی است و بر اساس این کارها پژوهشهایی که از نسخههای خطی استخراج شده سعی شده به زوایای پنهان و کمتر مورد توجه قرار گرفته درباره شهید ثانی پرداخته شود.
نظر شما