جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸ - ۱۳:۵۲
انسانیت مدرن؛ بازیچه فرآیندهای بی‌نام زیستن

بیونگ چول هن در کتاب «جامعه فرسودگی» می‌گوید: در جامعه فرسودگی آزادی و اجبار به نوعی بر هم منطبق شده‌اند؛ یعنی سوژه دستاوردی خودش را به آزادی اجباری یا مجبوری اختیار بیشینه‌سازی دستاورد می‌سپارد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، بیونگ چول هن در کتاب «جامعه فرسودگی» از این می‌گوید که ما در دوران آزگار تصمیم‌ناپذیری میان اصول متناقض اجتماعی به سر می‌کنیم و بنابراین به صورت چندگانه‌ای با دوگانگی این جهان روبروییم. 

در بخشی از پشت جلد کتاب می‌خوانیم: «شکی نیست که هیچ‌کس رژیم سگ‌دوزنی رایج را جز سیستمی بیمارگونه نمی‌بیند. از دید هن واقعیت هم همین است که نمی‌شود جان کندن یک رژیم را دستاوردی داشت، بی‌آنکه چیزی از دستاوردهای آن را هم داشت. نمی‌شود در مسابقه دستاوردی شرکت کرد، تازه بی‌حساب و کتابی فساد و تزویر هم بر آن افزود و در پایان چیزی جز دستان خالی نداشت.»

نویسنده تشریح می‌کند که دستور پخت این رژیم حیات عریان نیست، بلکه یک رژیم حیات نیم‌بند و زخمی است، البته اگر بتوان حتی به آن رژیم گفت. در نگاه هن آنچه ما لازم داریم نه وضع مسلط است و نه یک رژیم فراغت؛ بلکه یک رژیم کشندگی نوین است. کشندگی و کوشایی بیشتر، و گره زدن سخت‌تر دستاورد به کوشش در یک رژیم تاریخی منسجم.

علی فردوسی مترجم کتاب در مقدمه اشاره می‌کند که در تصویرسازی کلی هن از جهان معاصر و امروز دیگر حتی تمایزی بین پرولتاریا و بورژوازی برقرار نیست. چراکه انبوه به‌جان‌آمدگانی که خانه‌کوچ و آواره شده‌اند و بر مرزهای شمالی فشار می‌آورند قربانیانی هستند که تدوین‌شان در تعبیر «هم خدایگان و هم بنده» در یک شخص به نظر نه درست می‌رسد و نه آن بدتر نه منصفانه.

بنا به تعریف نویسنده جامعه دستاوردی همان جامعه‌ای است که بخش شمالی جهان را زیر لوای خود به فرسودگی و افسردگی می‌کشد و بخش بزرگ‌تری از جهان یعنی بخش جنوی آن را طرد می‌کند. چنانچه ماشینی ضایعات یا کارخانه‌ای تفاله‌های خود را. یعنی اساسا جامعه فرسودگی به آن معنایی که هن در ذهن دارد؛ با جامعه مطرودان معاصر است و هم‌پوشانی دارد. جامعه‌ای دستخوش تشویش و دلهره‌ای بدوی‌تر از حتی آنچه در انقلاب صنعتی وعده داده شده بود.

وضعیتی تحت عنوان «Burn out» یا از پا درآمدن به دنبال کار زیاد یا استرس فراوان می‌تواند یک وضعیت روان‌شناختی یا حتی پزشکی پیوسته به افسردگی باشد. به قول تارنمای کتابخانه ملی پزشکی ایالات متحده آمریکا یک شیوه زندگی پر از استرس مردم را تحت چنان فشاری می‌گذارد که حس می‌کنند رمقی در آنان نمانده، تهی شده‌اند، سوختشان ته کشیده و قادر به کنار آمدن با جهان نیستند.

سخن هن این است که جامعه معاصر به خاطر زوال دیگری و تبدیل شدن فرد به غایت خودش مجموعه‌ای است از افراد از پا افتاده یا به بیان دیگر مجموعه‌ای از افرادی که خودشان بیزینس خودشان شده‌اند. جامعه افرادی که دیگر جایی برای فراغت به معنای اخص آن ندارند.

او در بخشی از کتاب به نام «فراسوی جامعه انضباطی» نیز از این حرف می‌زند که جامعه امروز دیگر جهان انضباطی فوکویی بیمارستان‌ها، تیمارستان‌ها، زندان‌ها، پادگان‌ها و کارخانه‌ها نیست و دیرگاهی است که رژیمی دیگر جای آن را گرفته است؛ یعنی رژیم استودیوهای بدن‌سازی، برج‌های اداری، بانک‌ها، فرودگاه‌ها، مجموعه‌های تجاری و آزمایشگاه‌های ژنتیک.

نویسنده در همین راستا می‌نویسد: «جامعه سده بیست‌ویکم دیگر یک جامعه انضباطی نیست، بلکه جامعه‌ای دستاوردی است. جامعه‌ای که افراد آن دیگر سوژه‌های اطاعتی نیستند بلکه سوژه‌های دستاوردی‌اند. آن‌ها کارفرمایان خویش‌اند. دیوارهای نهادهای انضباطی که به‌هنجار را از نابه‌هنجار جدا می‌کنند، دیگر کهنه به‌نظر می‌رسند و مفهوم جامعه کنترل دیگر پاسخگوی توضیح و شرح آنچه با آن روبرو هستیم نیست.»

در این جامعه فرسودگی یا Burn out society مد نظر نویسنده؛ آزادی و اجبار به نوعی بر هم منطبق شده‌اند؛ یعنی سوژه دستاوردی خودش را به آزادی اجباری یا مجبوری اختیار بیشینه‌سازی دستاورد می‌سپارد. اینجا دیگر نمی‌توان مرتکب به استثمار و قربانی استثمار را از هم تفکیک کرد. چنین خودارجاعی‌ای آزادی متناقضی تولید می‌کند که به سبب خانه‌کردن ساختارهای اجباری در آن به ناگاه به خشونت تبدیل می‌شود. کج‌خلقی‌های جامعه دستاوردی تبلور چنین آزادی متناقضی هستند. 

هن حتی معتقد است، توسعه‌های اجتماعی اخیر و تغییر ساختاری هشیاری که بیشتر و بیشتر به گوش‌بزنگی جانوری و حیات‌وحشی شبیه می‌شود باعث شده حتی قلدربازی‌ها بعدی پندمیک به خود بگیرند. یعنی زندگی به عنوان عضوی از یک جماعت جای خود خود را به دغدغه بقا داده است.

نویسنده در شرح اهمیت ملال ژرف نیز با اشاره به این گفته والتر بنیامین که ملال ژرف را «آن مرغ رویایی می‌داند که تخم‌های تجربه را به بار می‌آورد» تاکید می‌کند که اگر خواب نقطه اوج استراحت بدنی است، آنگاه ملال ژرف نقطه اوج استراحت ذهنی است. یک سگ‌دو زدن خالی هیچ چیز نویی تولید و خلق نمی‌کند.

هن همچنین با به نقد کشیدن نظریه هانا آرنت درباره جامعه فعلگی بودن جامعه مدرن؛ توصیف او از حیوان کار مدرن که در جامعه مدرن به عنوان یک جامعه فعلگی به حیوان کار یا به ستوری بارکس فرومی‌کاسته شده و امکان هر کنشی را از او سلب شده است؛ را با آنچه در جامعه دستاوردی می‌بینیم همخوان نمی‌بیند. در تعریف او حیوان کار مدرن متاخر دست از فردانیت یا اگوی خویش نمی‌کشد تا از طریق کاری که انجام می‌دهد، با فرآیندهای بی‌نام زندگی نوعی یکی شود، بلکه در جامعه دستاوردی و بیزینسی به فردانیت دامن زده می‌شود. حیوان کار مدرن متاخر مجهز به اگویی است که چیزی نمانده بترکد و هرچیزی هست جز منفعل یا هرچیزی است جز نوع جانوری. او هایپرکنشگر و هایپرنوروتیک است. یعنی انسانیت مدرن بازیچه فرآیندهای بی‌نام زیستن است. 
 

کتاب «جامعه فرسودگی» نوشته بیونک چوا هن با ترجمه علی فردوسی در ۹۸ صفحه، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و به قیمت ۱۸۰۰۰ تومان از سوی انتشارات پایان منتشر شده است. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها