به عنوان پرسش آغازین لطفا درباره پروفسور مارزلف و دلایل گرایش او به مطالعه در حوزه تاریخِ هنر و فرهنگ عامه ایران بفرمایید.
پروفسور اولریش مارزلف در سال 1953م در شهر لاندوا در جنوبِ غرب آلمان متولد شد و در دورماگن نزدیک کلن رشد کرد. سال 1971م تحصیلات دبیرستان را به پایان رساند و به مدت سه سال مسافرتهای طولانی داشت. سفر اول او به خاورمیانه، هند و ژاپن و پس از آن به سراسر اروپا ادامه یافت و مقصد سفر سومش به آفریقای غربی بود. مارزلف سپس رشته مورد علاقه خود یعنی خاورشناسی را برگزید و مهمترین استاد او، عبدالجواد فلاطوری باعث شد که قبل از انقلاب در دانشگاه فردوسی مشهد مطالعات خود را در این زمینه آغاز کند و متعاقباً این جریان شیفتگی او به فرهنگ مردم ایران را به همراه داشت و سرانجام موفق به اخذ دکترا در این حوزه شد. در حال حاضر مارزلف، قصهشناس، محقق ارشد دائرةالمعارف قصه و استاد شرقشناسی دانشگاه گوتینگن، یکی از ایرانشناسان برجستهای است که سعی گستردهای برای معرفی فرهنگ و هنر ایران به جهانیان دارد. از جمله افتخارات مارزلف، کسب جایزه فارابی در حوزه مطالعات ایرانشناسی در سال 1395 و انتخاب او بهعنوان عضو افتخاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سال 1397 است. زمینههای پژوهشی مارزلف را میتوان در چند شاخه قابل تقسیمبندی است که بیشک پژوهشهای او در قصههای فارسی بیش از همه شناخته شده است. یکی از پژوهشهای مهم و تأثیرگذار مارزلف کتابی با عنوان «طبقهبندی قصههای ایرانی» است. او بر پایه 1300 قصه ایرانی این کتاب را تألیف و داستانها را بر اساس دستهبندی موضوعی، در 350 گروه طبقهبندی کرد. همچنین او با همکاری سيد احمد وکيليان کتاب قصههای مشدی گلين خانم را منتشر کرد. کتابی که در زمينه خود فوقالعاده تأثيرگذار شد و بعد از ٢۵ سال دوازده بار تجدید چاپ شد. علاوه بر این، او قصههای دیگر فارسی را در قالب کتابهایی چون «اخبارنامه» و «نوشآفرین گوهرتاج» را تصحیح کرده است و نیز یکی از طرحهای اصلی مارزلف پژوهش بر داستانهای هزار و یک شب است.
همانطور که اشاره کردید، دکتر مارزلف در حوزههای گوناگون ادبیات عامیانه ایران آثار ارزشمندی را تولید کرده است، اما در این بین یکی از وجوه پژوهشی او در زمینه تصویرسازی در کتابهای چاپ سنگی است. آثار پژوهشی او در این حوزه دارای چه ویژگیهایی است؟
بیشک شاخه دوم پژوهشی پروفسور مارزلف که تا حد زیادی عامل آشنایی من با ایشان و انجام فعالیتهای مشترکِ کنونی و آتی خواهد بود، تصویرسازی کتابهای چاپ سنگی فارسی است. گرچه پژوهشها در باب هنر تصویرگری در کتابهای چاپ سنگی با پژوهشهای پراکندهای در حدود هفتاد سال پیش آغاز شد، ولی این پژوهشها هرگز ساختارمند، بسنده و عمیق نبودهاند. اما پژوهشهای روشمند و همهجانبه با انتشار مقالات و کتابهای اُلریش مارزلف آغاز شد. از سال 1990م مارزلف طی یک پروژه 10 ساله، پژوهش سترگ و وسیعی بر تصویرسازی کتابهای چاپ سنگی فارسی آغاز کرد. حاصل تحقیقات او در قالب کتابی با عنوان
Narrative Illustration in Persian Lithographed Books در سال 2001م منتشر و سالها بعد، یعنی 1390، در تهران و به زبان فارسی با عنوان تصویرسازی داستانی در کتابهای چاپ سنگی فارسی منتشر شد.
اهمیت کتاب به دلیل توجه به قصهها، تجمیع و ساماندهی پژوهشهای پیشین، دسترسی نامحدود به مجموعههای داخلی و خارجی و تدوین فهرست جامع است. همچنین مجموعه مقالات مارزلف در حوزه تاریخ چاپ ایران در سال 1394 تحت عنوان بيست مقاله در باب تاريخ چاپ سنگی در ايران منتشر شد که با استقبال پژوهشگران همراه بود. در مجموع پژوهشهای مارزلف بر جهتدهی پژوهشهای بعدی ایرانیان بهخصوص در دو حوزه قصهشناسی و تصاویر چاپ سنگی تأثیرات سودمندی را داشته است.
کتاب فرهنگ بصری شیعیان دوازده امامی ایران در دوره قاجار در کدام شاخه از پژوهشهای مارزلف قرار میگیرد و به بیان چه اطلاعاتی میپردازد؟
در ابتدا باید بگویم که بسط و گسترشِ مطالعه در زمینه تاریخِ هنر، یکی از موضوعاتِ حائز اهمیت در راستای دستیابی به گزارههای صحیح و دقیق و نیز رفعِ خلأهای اطلاعاتی و شکافهای معرفتی در حوزه فرهنگ و تمدن هر جامعه در دورههای زمانی گوناگون محسوب میشود. در این بین فرهنگِ شیعی، یکی از وجوه قابلتوجه در عرصه پژوهشِ تاریخِ هنرِ ایران است و دوره قاجار بهعنوان عصری حائز اهمیت قلمداد میشود، چراکه در یک کُنش و تعامل چندگانه میان هنرمندان، حامیان و مخاطبانِ آثارِ هنری، بیش از پیش باورهای شیعی بروز یافت. این جلوهنمایی تا حد زیادی در هنر نقاشی و از طریق رسانههای جمعی در گونههای مختلف آن از جمله نقاشی دیواری، نقاشی بر روی کاشی، نقاشی پشت شیشه، نقاشی بر روی پرده و نقاشیهای چاپ سنگی در اختیارِ اقشار گوناگون قرار گرفت.
در این راستا، پژوهشهای متمرکز و جزئینگر مبتنی بر مفاهیمِ شیعی در هنر نقاشی دوره قاجار، موضوعی است که ورود جدی پژوهشگران به آن را میطلبد. هرچند بررسی هنر دوره قاجار یکی از موضوعاتِ مورد توجه محققان داخلی و خارجی در چند دهه اخیر محسوب میشود، اما تاکنون بهصورت متمرکز به بیان مهمترین ویژگیهای فرهنگِ بصری شیعی در این دوره به شیوه منسجم پرداخته نشده است. در این راستا، فرهنگ بصری شیعیان دوازده امامی در دوره قاجار که یکی از جدیدترین پژوهشهای پروفسور اُلریش مارزُلف (انتشار یافته در 2019م) محسوب میشود تا حد زیادی به بیان مفهوم و مصداقهای فرهنگِ بصری مورد توجه شیعیان در حوزههای گوناگون نقاشیهای دوره قاجار اشاره داشته و بستر لازم برای پژوهشهای بعدی را فراهم آورده است.
منظور دکتر مارزلف از انتخاب عنوان فرهنگ بصری برای این اثر چیست؟ آیا انتخاب این عنوان از سوی شما بوده یا عیناً ترجمه عنوان پژوهش است؟
انتخاب فرهنگ بصری کاملاً با هماهنگی میان من و دکتر مارزلف انجام گرفته است چراکه در واقع بهترین اصطلاح برای ترجمه «The Visual Culture» محسوب میشود. با این حال، فرهنگِ بصری شیعیان دوازده امامی ایران، در بسیاری از رسانههای مختلف ثبت شده است، از نسخههای خطی، کتابهای چاپ سنگی و از طریقِ کاشیکاری و نقاشیهای دیواری گرفته تا نقاشی لاکی، پشت شیشه و پردههایی از داستانسرایان عامه (نقالان). این فرهنگ، بهصورت گریزناپذیری به سطحی روایی مرتبط است که واقعه محوری آن دارای رنگ مذهبی است و آن عبارت است از شهادت بیرحمانه و ناجوانمردانه نوه حضرت محمد(ص)، امام حسین(ع) و یارانش در حماسه کربلا. فرهنگ بصری شیعی ایرانیان در دوره قاجار بهصورت خاصی غنی بود و متعاقباً زمانی که مراسم مذهبی «بازی احساسی پارسی»، با عنوان تعزیه، با پدیدار شدن صنعت چاپ در ایران مقارن شد، اهمیت موضوعات شیعی چه به صورت روایی و چه در سطح بصری افزایش یافت. نمودِ بصری گسترده از صحنههای برجستهای که نمایانگر روایتهای احساسی تجربیات تاریخی مذهب شیعه بودند، منجر به تولید دینداری عمومی شد که به نوبه خود سهم قابلتوجهی در شکلگیری استحکام و تقویتِ مذهب شیعه دوازده امامی را در ایران به همراه داشت.
این کتاب از چه بخشهایی تشکیل شده است و ویژگی ممتاز آن چیست؟
در بخش نخست پروفسور مارزلف گسترش تاریخی فرهنگِ بصری شیعه در دوره قاجار مورد نظر داشته و به وجوه آن اشارهای گذرا داشته است. پرده داستانسرایی (نقالی) و تصوراتشان (شبیهسازی) دومین بخش از این پژوهش را تشکیل میدهد که طی آن یکی از کهنترین پردههای نقالی شناخته شده که متعلق به دوره زندیه است از سوی نویسنده مورد تحلیلی و ارزیابی قرار گرفته است. در بخش سوم دکتر مارزلف به کاشیهای مصورِ امامزاده ابراهیم در شیراز نظر داشته و به صورت موردی به تدوام فرهنگ بصری شیعه مبتنی بر واقعه کربلا در بخشهای گوناگون این کاشیکاری پرداخته است. در بخش دیگر این پژوهشگر آلمانی به جایگاه امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) بهمثابه شخصیتهای الگو در فرآیند فرهنگ بصری حاکم بر دوره قاجار اشاره داشته و به ارائه تحلیلهایی منسجم و علمی پرداخته است. تصوراتِ شیعی در کتابهای چاپ سنگی دوره قاجار عنوان بخش دیگر از این پژوهش است که با توجه به تسلط گسترده نویسنده بر حوزه چاپ سنگی، به صورت جامع مورد کنکاش قرار گرفته است و در بخش پایانی تحت عنوان تصورات شیعه فراتر از واقعه کربلا، پروفسور مارزلف به موضوعاتی همچون طومارهای شیعی و نیز حضور حضرت فاطمه(س) در تصویرسازیهای این دوره پرداخته است. با این حال ویژگی ممتاز این اثر بهرهگیری از تصاویر بسیار باکیفیت و نیز گزینش دقیق آنها در متن است که در چاپ ترجمه آن نیز سعی شده است رعایت شود تا مخاطبان بتوانند بهترین استفاده را از آن داشته باشند.
این پژوهش تا چه اندازه محققان خارجی و داخلی که درباره فرهنگ بصری شیعی دوره قاجار تحقیقی انجام دادهاند را معرفی میکند.
یکی از ویژگیهای آثار پژوهشی مارزلف، دقت او در انتخاب منابع پژوهشی است، به این معنا که او به واسطه تسلط بر زبان فارسی و انگلیسی، همواره مرتبطترین و جدیدترین منابع را در آثار خود مورد استفاده قرار میدهد. در این اثر مارزلف با تسلطی کامل بر منابع، در عینِ خلاصهگویی به بیان مطالب به صورت کامل پرداخته و نکته قابل توجه پژوهش او، ارجاعاتِ بسیار دقیقی است که در متن به آن اشاره داشته و فهرست کتابشناسی ارائه شده در پایان پژوهش از سوی او برغنای این پژوهش افزوده است، چنانکه میتواند در حکم راهنمایی برای سایر پژوهشگرانِ حوزه هنرهای بصری دوره قاجار، به ویژه شاخههای رایج نقاشی این دوره، محسوب شود.
به عنوان پرسش پایانی، نقطه قوت آثار دکتر مارزلف نسبت به آثار مشابه که سایر محققان غیر ایرانی به نگارش درآوردند در چیست؟
یکی از ویژگیهای ممتاز پروفسور مارزلف، پیوند دیرینه او با ایران و مردم ایران است. شاید خالی از لطف نباشد که برای ملموسسازی این موضوع به نخستین دیدار خود با پروفسور مارزلف اشاره کنم. باوجود اینکه چندسال است که از طریق ایمیل با یکدیگر در تماس هستیم و همواره با صبر و حوصله به پرسشهای پژوهشیام پاسخ میدهد، اما در اردیبشهت ماه امسال به واسطه حضور در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، نخستین ملاقات حضوری من با او رخ داد و طرح ترجمه و انتشار این اثر نیز به همان زمان مرتبط میشود. با این حال، در همان نخستین برخورد بالواقع نمیتوانستم میان رفتار او و رفتار یک ایرانی فرقی چندانی ببینم، به این معنا که او فرهنگ ایرانی را با روح خود ادغام کرده است. شاید شما هرساله پژوهش هایی را مشاهده کنید که از سوی پژوهشگران خارج از ایران در حوزه تاریخ هنر و ادبیاتِ عامه ادوار مختلف ایران منتشر میشود، اما نکتهای که میتوان پس از مطالعه آثار آنان دریافت، نخست بیگانگی آنان با فرهنگ ایرانی و دیگری فاقد روح بودن نوشته آنان است. شاید از منظر آکادمیک اثر آنان چینش گزارهها تاریخی در پی یکدیگر و در واقع دارای چهارچوب استاندارد پژوهشی باشد، اما فاقد هویت و روح است. به این معنا که بسیاری از این نویسندگان حتی برای یک بار نیز به ایران سفر نداشته و صرفا با خواندن مطالبی که در صحت آن گاه تردید است به شناختی از فرهنگ ایرانی دست یافته و بر اساس آن شالوده آثار خود را نهادهاند، اما ویژگی آثار مارزلف در این است، که هر سال به مدت یک ماه در ایران حضور دارد، در میان مردم رفت و آمد و به شهرهای مختلف سفر و در میان منابع آرشیوی و اسنادی به کاووش میپردازد و به صورت مستقیم با فرهنگ کهن مردم ایران برخورد دارد، چنانکه او ایران را همواره وطن دوم خود قلمدا میکند و پژوهشهای خود را مدیون مردم ایران زمین میداند. از این رو هنگامی که قلم بر دست میگیرد با وسواسِ علمی خاصی که از آن برخوردار است، به خلق اثری میپردازد که پس از مطالعه آن خواننده متوجه نگارش آن از سوی یک پژوهشگر آلمانی نمیشود و این رمزِ موفقیت و محبوبیت آثار او در میان اهل فرهنگ و هنر ایران محسوب میشود.
کتاب «فرهنگ بصری: شیعیان دوازده امامی در دوره قاجار» نوشته پروفسور اولریش مارزلف به ترجمه مصطفی لعل شاطری در قطع رقعی، 100 صفحه(گلاسه و تمام رنگی)، به شمارگان 1000 و به قیمت 25000 تومان از سوی انتشارات مرندیز منتشر است.
نظر شما