دومین چاپ کتاب «سرزمین سوخته: دیپلماسی بریتانیا در سیستان» نوشته رضا رییس طوسی، پس از گذشت ۱۳ سال از چاپ اول منتشر شد. در این کتاب دلایل نابودی سرزمین سرسبز و پربرکت سیستان شرح داده شده است.
سیستان چه بود و چه شد؟
استان سیستان و بلوچستان موطن دو قوم مهم سیستانی و بلوچ در تاریخ تمدن ایران است. همچنین این سرزمین یادآور کهنترین تمدنهای جهان (شهر سوخته) است. در منابع کهن از این سرزمین با عناوینی چون موطن جنگاروان و خردمندان و رادمردان یاد شده است. شاهد مثال این مدعا ابیاتی از شاهنامه فردوسی به این شرح است: «ز کوه و ز هامون بخوانم سپاه / سوی باختر برگشایم راه» و «از ایران و از زابل و نیمروز / همان کاردانان گیتی فروز».
این ابیات البته مرزهای گسترده استان سیستان و بلوچستان در گذشته را نیز نشان میدهد. همچنین در این متون از سیستان به عنوان انبار غله آسیا یاد شده است، این مساله از رونق کشاورزی و اشتغال بیشتر مردمان این دیار به این حرفه حکایت میکند. بنابراین بخش سیستان این سرزمین از نظر تاریخی یکی از کهنترین سرزمینهای ایران و جهان است. وجود آب هیرمند و دریاچه هامون باعث سرسبزی و رونق کشاورزی و تولید در این سرزمین بود. اما وجود رخدادهایی در تاریخ معاصر باعث خشکسالی و نابودی آن شد.
پس از حکمیت گلداسمیت در منازعه میان ایران ناصرالدین شاهی و انگلستان، مرزهای استان سیستان و بلوچستان محدود شد و به دلیل قرار گرفتن سرچشمه رود «هیرمند» در داخل خاک کشوری جدید به نام افغانستان، نظام آبیاری سنتی در این استان از بین رفت. از آن تاریخ تاکنون حکومتهای وقت ایران نتوانستهاند از طرق دیپلماتیک حق این استان [و البته کل ایران] را از آب هیرمند دریافت کنند و رفتهرفته این استان به خشکسالی شدید دچار شد. دریاچه هامون یکی از بزرگترین دریاچههای آب شیرین در جهان، که زمانی غذای بسیاری از مردم را تأمین کرد و همه چیز استان به آن وابسته بود، خشک شد و اکنون فقط گرد و غبار و شنهای کف آن نوازشی به چشمهای اهالی میدهد.
پس از تسلط طالبان بر افغانستان، بیشترین کشتزارها و مزارع این کشور که با آب هیرمند و سرچشمههایش مشروب میشوند، به زیر کشت خشخاش رفت. صادرات تریاک و دیگر مواد افیونی به حدی سودآور شد که ایالت متحد آمریکا نتوانست از آن چشمپوشی کند. اکنون نیز با وجود دولت مردمی در افغانستان و حضور نیروهای بینالمللی، کشت خشخاش به مقیاسی وسیعتر از دوران طالبان در این کشور انجام میشود. نخستین مرز زمینی برای صادرات این خشخاش و مواد افیونی حاصل از آن قطعاً مرز استان سیستان و بلوچستان ایران است. سادگی است اگر تأثیر این ترانزیت مواد مخدر بر اهالی استان سیستان و بلوچستان را ناچیز بدانیم. اکنون کشاورزان استان که حرفه و پیشهای جز آن نداشته و ندارند برای کسب روزی خود به چه کارهایی میپردازند؟ همین نکته باعث شده تا در میان اهالی این سرزمین که در دورانهای گذشته اعتیاد رواجی نداشت، اکنون به یک معضل اجتماعی بزرگ بدل شود.
دیپلماسی سرزمین سوخته
کتاب «سرزمین سوخته: دیپلماسی بریتانیا در سیستان» تحقیقی است متکی بر اسناد و منابع تاریخی درباره رویدادها، شرایط، قراردادها و روندهایی که در دوره قاجار از سوی انگلیسیها اعمال و به جدایی بخش عمده سیستان از ایران و الحاق آن به افغانستان امروزی شد. دوره تحت بررسی تقریبا سه دهه پایانی قرن نوزدهم است یعنی، از ۱۸۷۲ که گلد اسمیت، مامور تعیین حدود دو طرف، حکمیت خود را صادر کرد و سپس، مک ماهون آن را ادامه داد، تا سالهای ۷-۱۹۰۶ که حدود مرزها شکل قطعی و نهایی به خود گرفت. این دوره زمانی همزمان با سلطنت ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمدعلیشاه قاجار است.
رییس طوسی کتاب را در هفت فصل سامان داده است. فصل اول با توصیفی از موقعیت جغرافیایی، وضعیت کشاورزی و زمینهای حاصلخیز سیستان آغاز میشود، سپس به رقابتهای بینالمللی روسیه وانگلستان در عصر استعمار و تلاشهای انگلستان برای ایجاد منطقه حایل میان هند و روسیه اشاره میشود که منجر به نفوذ انگلستان در نواحی شرقی ایران شد. نویسنده در ادامه اقدامات ماموران انگلیسی و نمایندگان دولت ایران، همچنین حکام و سرداران محلی را از نخستین توافقات و تعیین حدود تا پایان کار گلد اسمیت، بازگو میکند.
در فصل دوم، مرحله تجزیه سیستان و محروم کردن این بخش ایران از آب کافی بررسی میشود. در این فصل نیز نخست زمینههای بینالمللی رقابت روسیه و انگلستان در اواخر قرن نوزدهم بیان میشود، آنگاه اقداماتی که منجر به اختلاف مرزی ایران و افغانستان شد و ریشه در حکمیت گلداسمیت داشت و در پی آن میانجیگری دولت بریتانیا بر اساس قرارداد پاریس و اعزام هیات مکماهون در سال ۱۹۰۳ برای تعیین قطعی مرزها بازگو میشود.
نویسنده در فصل سوم از نقش موثر حشمت الملک امیر وقت قائن، در پیشبرد اهداف انگلیسیها در سیستان سخن به میان میآورد. در این فصل همچنین ابعاد و چگونگی شورش مردم سیستان علیه انگلیسیها در سال ۱۹۰۲ تشریح میشود.
فصل چهارم به نقش دو کارگزار دیگر ایرانی، میرزا عبدالحمیدخان غفاری (یمین نظام)، (کمیسر ایران و سرحد دار سیستان) و میرزا موسی خان (نایب الوزاره)، کارگزار وزارت امور خارجه در سیستان، که اولی طرفدار انگلستان و دومی مخالف سیاستهای انگلستان در سیستان بودند، همچنین فشارهای انگلستان به دولت ایران برای عزل موسیخان و ابقای عبدالحمید خان اختصاص دارد. در این فصل علاوه بر این، چگونگی تعیین و نتایج تقسیم آب سیستان توسط مکماهون تشریح میشود.
در فصل پنجم وضعیت کشاورزی و دامداری سیستان در سال ۱۸۷۲، هنگام تجزیه سیستان، با سه دهه بعد که تقسیم آب به زیان ایران صورت گرفت مقایسه میشود. نویسنده معتقد است تجزیه سیستان با شرایطی که انگلستان تحمیل کرد موجب تخریب کشاورزی و کاهش دامداری و شیوع طاعون، قحطی و شورش، و در نهایت تخریب سیستان ایران شد.
فصل ششم مرور کوتاهی بر رقابتهای استعماری دولتهای روسیه وانگلستان و آلمان در قرن نوزدهم میلادی در ایران و امتیازات و قراردادهایی که در این راستا منعقد شد. در آخرین فصل، مساله تقسیم آب سیستان و قرارها و اقدامات انجام شده در این زمینه در دوره رضاشاه و محمدرضا شاه پهلوی تا سال ۱۳۵۱ به اختصار پیگیری میشود.
متاسفانه پس از جریان خشکسالی گسترده در استان سیستان و بلوچستان دولتها در ایران از دولت هویدا گرفته تاکنون نسبت به این استان توجه چندانی نداشتهاند. در خاطرات امیراسدالله علم بارها به اقدامات نابخردانه دولت هویدا اشاره شده. علم چون خود مدتی فرماندار سیستان بود و زمینهای زراعی داشت بارها در خاطراتش اعلام نوشته است که برنامهای که دولت هویدا در پیش گرفته باعث خشکسالی و نابودی همه زیرساختها در سیستان دهههای بعدی میشود. حتی علم به این نکته اشاره میکند که دولت هویدا اعلام کرده که سیستان و بلوچستان به لحاظ اقتصادی درآمدی برای ایران ندارند بنابراین مهم هم نیستند که دولت برای آنها پول خرج کند. مخاطبان میتوانند برای پیگیری بیشتر بحث قراردادهای تقسیم آب میان ایران و افغانستان در دوران پهلوی اول به یادداشتهای امیراسدالله علم مراجعه کنند.
به طور کل تالیف و انتشار پژوهشهایی چون «سرزمین سوخته: دیپلماسی بریتانیا در سیستان» بسیار کارآیی دارد و مسئولان ایرانی اگر دغدغه بهبودی وضعیت این استان و ساکنان آن را که اکنون در فقر شدید هستند، دارند، باید به چنین منابعی مراجعه کنند. چرا که دست یافتن به راه حلی برای حل مشکلات این استان باید ابتدا رجوع به تاریخ کرد و نسبت به وضعیت یک آگاهی تاریخی یافت.
نظر شما