رئیس اداره کتابخانه و اطلاعرسانی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان در یادداشتی نوشت: «مطالعه و انس با کتاب، شبیه دیگر رفتارها و عادات، نیاز به انگیزه درونی دارد و اين مهم بهعنوان یک هنجار و رفتار نهادینه نمیشود، مگر با ایمان به تأثیرپذیر بودن و مفید بودن آن.»
رهبر معظم انقلاب، چندینبار ضمن ابزار ناخشنودی از این وضعیت از مسئولان مربوطه مطالبه داشتند که با سیاستهای فرهنگی و برنامهریزی مناسب، زمینه لازم را بیش از پیش برای گسترش این مقوله در جامعه فراهم کنند، چراکه نفع آن علاوه بر شخص، متوجه اجتماع و فرهنگ و پیشرفت مملکت خواهد بود.
در گرایش به کتابخوانی، عوامل و علل متعددی نقش دارند که بارها شنیدهایم، اما مهمترین آنها که کمتر به آن توجه میشود، انگیزهسازی، ایجاد علاقه و نیازمندی به کتاب است. اگر تمام زیرساختها و امکانات و منابع درباره کتاب و کتابخوانی به وفور در اختیار قرار گیرد، اما انگیزهای برای مطالعه نباشد و افراد جامعه نیازی در درون خود احساس نکنند، وضعیت کتابخوانی روزبهروز اسفناکتر و ازین وضعیتی که هست، بدتر خواهد شد.
انگیزه و احساس نیاز به کتاب و کتابخوانی، زمانی به فعلیت میرسد و بهصورت یک فرایند شرطی درمیآید که فرد نسبت به مطالعه نگرش مثبت و مطلوبی داشته باشد. دانشمندان علم روانشناسی بر این باور هستند که علاقه و اشتیاق به انجام کاری، زمانی اتفاق میافتد و تداوم دارد که نگرش مطلوب و انگیزه، هر دو وجود داشته باشد. علاقه و میل سبب شروع کاری میشود، اما عاملی که باعث ادامه کار میشود، نوع نگرشی است که به آن فعالیت داریم.
نگرشهای ما از باورها و اعتقادات ما نشأت میگیرند. اگر باور داشته باشیم که برای افزایش سطح اگاهی و رشد در مسیر کمال و سعادت نیازمند به کسب دانش و معلومات هستیم، این نوع نگاه ما را به سمت مطالعه و کتابخوانی سوق میدهد.
انسان ،موجودی جستوجوگر و حقیقتجو است و همواره در تلاش است که پاسخی برای سوالات خود پیدا کند و زندگی شخصی و اجتماعیاش را براساس یافتهها و دانش کسب شده، بنا میکند. قرار نیست که ما در مسیر زندگی ثابت بمانیم، بلکه قصد داریم پیشرفت کنیم و کیفیت زندگی فردی و اجتماعی خود را ارتقاء و بهبود ببخشیم و از طریق خودشکوفایی، شیوه زندگی بهتری را انتخاب کنیم. بنابراین اگر بخواهیم سطح زندگی را بالا ببریم، ناچاریم یادگیریمان را افزایش دهیم. فهم معنای زندگی برای تعامل بیشتر و بهتر با خانواده، جامعه و محیط، مستلزم خودشکوفایی است و حرکت در مسیر خودشکوفایی، نیازمند کسب دانش و ارتقای آگاهی است.
آبراهام مزلو از اندیشمندان و نظریهپردازان انسانگرا، مفهوم خودشکوفایی را در ذیل نیازهای ذاتی انسان مطرح میکند و اعتقاد دارد که هر انسانی بهصورت فطری با نیازهایی به دنیا میآید که رفتار او را شکل و به او جهت میدهد. در مقابل رفتارهای دیگری نیز وجود دارد که غریزی نبوده، بلکه اکتسابی هستند. افراد خودشکوفا سعی میکنند در جهت سلامت روحی و روانی خویش تلاش کنند، در لحظه لحظه زندگی شخصی و اجتماعی به تکامل و رشد گرایش دارند و همواره تلاش میکنند. این نوع پیشرفت و رشد، نیازمند کسب آگاهی و ارتقای سطح معلومات است که به برکت کتاب و مطالعه صورت میپذیرد.
عطش به فهمیدن معلومات و دانش باید در وجود ما نهادینه و به یک نیاز عمومی تبدیل شود و این چشاندن لذت مطالعه و اشتیاق، باید به رفتار کتابخوانی بهصورت ثابت تبدیل شود. این اتفاق نیازمند به تغییر نگرش به مقوله کتاب و کتابخوانی در تفکر جامعه ایرانی است.
باید پذیرفت که مطالعه از نیازهای فردی و اجتماعی است و باید بهگونهای جا بیفتد که درصدد حل مسائل به وسیله کتاب برآییم و بهعنوان ابزاری کارکردی به آن نگاه کنیم. مطالعه و انس با کتاب، شبیه دیگر رفتارها و عادات، نیاز به انگیزه درونی دارد و اين مهم بهعنوان یک هنجار و رفتار نهادینه نمیشود، مگر با ایمان به تأثیرپذیر بودن و مفید بودن آن.
نظر شما